به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ادبیات ایرانزمین مملو از آثار ادبی ارزشمند و کهن است که از آن جمله میتوان به شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی اشاره کرد. در واقع هر کدام از این آثار دارای قصه، روایت و داستانهایی پرمغز و البته موثر برای امروز ما هستند اما متاسفانه آنطور که باید به آنها پرداخته نشده است و شناخت کامل و دقیقی از این آثار وجود ندارد.
این در حالیاست که تا حدود بسیار زیادی هنر میتواند نقش موثری را در ایجاد ارتباط و پرداخت بیشتر به این موضوع ایفا کند که البته در این زمینه هم تنها اقدامات انگشتشمار محقق شده است.
با این حال اینکه به چه علت در آثار هنری امروز ما و به طور ویژه حوزه نمایش و تصویر اثری از این اثر جاودانه فردوسی و سایر متون ادبی کهن ایرانی نیست پرسشی است که باید به آن پاسخ داد.
به همین منظور در اردیبهشت که شاهد بزرگداشت متعدد شاعران هستیم و به نوعی نام ماه شاعران برازندهاش است، با حمیدرضا اردستانی رستمی استاد تخصصی حوزه شاهنامه و اشکان رهگذر انیمیشنساز و کارگردان «آخرین داستان» در کافه خبر به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
شاهنامه قابلیت نمایشی و تبدیل به یک اثر درام را دارد
نخستین مبحثی که میبایست به آن پرداخت، این بود که در واقع آیا شاهنامه قابلیت پرداخت نمایشی یا سینمایی را دارد یا خیر؟
حمیدرضا اردستانی رستمی با تایید این موضوع، بیان کرد: «به نظر من بله، من یکی دو کار در این باره دیدم، یکی از آنها کار آقای محمد حنیف بود که به بررسی آن ویژگیها و شاخصههایی که در شاهنامه امکان نمود پیدا کردن و به شکل نمایشی قابلیت عرضه شدن دارد، پرداخته است.»
او در پاسخ به اینکه در حوزه هنرهای نمایشی بهرام بیضایی هم در زمینه شاهنامه فعالیت کرده، توضیح داد: «دراین باره در دوره قاجار و مظفرالدینشاه هم کارهایی انجام شده است و ما قبل از آثار استاد بیضایی نمونههایی از آنها را میبینیم، بیضایی به نظرم تا حدودی از نظر تعبیری که از کار داشت، تحت تاثیر شاملو قرار گرفت و نمایشنامهای درآورد که تا اندازهای حرف شاملو را درباره اثر تایید میکرد، البته بعدها دیدم کارهایی که انجام میدهد برگرفته از تفکر و اندیشه مستقل خودش است.»
اردستانیرستمی با اشاره به نتیجه این اتفاق، گفت: «اینکه میشود شاهنامه را در قالب درام یا نمایش آورد شاید لازمهاش دور کردن اثر از واقعیت حماسی اصیلاش باشد که من خودم به شخصه نمیپسندم، به عنوان مثال مدتی پیش چند سیدی که مربوط به داستان جمشید و ضحاک بود و تصاویری از این دو داشت را من برای فرزندم که گذاشتم، دیدم سازنده جمشید را به شکلی نشان داده است که گویا شخصیتی است که در دهه هفتاد شمسی زندگی میکند و الفاظی که به زبانش جاری میشود انگار از زبان یک ایرانی مسلمان بیان میشود، در واقع جمشید را به شکلی نشان داده بود که به واقعیت شخصیت نزدیک نیست و مسلما برای بچه من هم جذابیت نداشت. به نظرم این مسایل نقصهایی هستند که باعث میشوند نسل جدید جذب آثاری در این حوزه نشوند ولی در نهایت شاهنامه چنین قابلیتی را داراست اما پرداخت هنری به آن نیازمند مطالعات زیاد و البته صرف هزینههای سنگینی است.»

اشکان رهگذر هم در این باره گفت: «آثار ادبی کهن مانند شاهنامه یک دریایی است. اگر ۵۰ اشکان رهگذر هم داشتیم و اینها هر سال هم یک فیلم میساختند، تمام نمیشد. متاسفانه بیتوجهی میشود. همین هزار و یک شب، دو، سه فیلم داریم که در کشورهای جهان از آن اقتباس و ساخته شده است. خیلی جای کار دارد ولی متاسفانه خیلی توجه نمیشود.»
اگر بخواهیم وارد یک مقطع تاریخی بشویم برای تولید یک اثر سینمایی، که البته انیمیشن خیلی این را حل میکند، خیلی هزینهها بالا میرود.
او ادامه داد: «من فکر میکنم یکی از دلایلش سفارشی بودن آثار سینمایی در ایران است و دلیل دیگرش شاید این باشد که ما اگر بخواهیم وارد یک مقطع تاریخی بشویم برای تولید یک اثر سینمایی، که البته انیمیشن خیلی این را حل میکند، خیلی هزینهها بالا میرود.»
جای خالی قهرمانان بومی در سینمای امروز
یکی دیگر از مسایلی که در حوزه سینما و تصویر در طی سالیان شاهد آن بوده و هستیم جای خالی اقتباسی از متون کهن ادبیات فارسی از جمله شاهنامه است، آن هم در دورهای که در سینمای ما قهرمانی برای مخاطب وجود ندارد در حالیکه در چنین اثری شاهد حضور قهرمانان بزرگی هستیم ولی هیچ اقبالی نسبت به آنها در حوزه نمایشی و سینما صورت نمیگیرد.
حمیدرضا اردستانی رستمی با اشاره به حماسی بودن شاهنامه، دراینباره گفت: «شاهنامه یک اثر حماسی است که ریشه در اسطورهها دارد (میتوان از دیدگاههای مختلف هم اسطورهها را بررسی کرد)، اسطورهها در طی سالیان متمادی در وجود ما نهادینه شدهاند و همیشه به این دلیل تاثیرگذاری بیشتری میتوانند داشته باشند. با این حال اگر به داستانهای پهلوانی در طول تاریخ نگاه کنیم، هیچ کدام از پهلوانها به اندازه شخصیتهای شاهنامه بزرگ نشدند.»
او ادامه داد: «هر قهرمان یا داستانی که به شاهنامه باز میگردد و در بین مردم شهرت دارد و در ذهنشان نهادینه شده است، مانند اولینهایی هستند که در ذهن مردم ایران ماندگار شده و میشوند. در واقع همواره در فرهنگ ما اولینها در ذهن ما ایرانیها ماندگار هستند و چهرههای جدید نمیتوانند به جایگاه آنها دست پیدا کنند.
فکر میکنم یک عامل همین مسئله فرهنگی است که دیگر آن اسطورهسازیها شکل نمیگیرد، به قول دکتر سرکاراتی از اسطورههای ما آیندگان خواهند گفت، ما مدام به گذشته بازمیگردیم و از آن اسطورهسازی میکنیم حال به حق یا ناحق، فکر میکنم در آینده هم آنها هستند که اسطورههای ما را خواهند ساخت.
متاسفانه صداوسیما تا حدود زیادی به دلیل نداشتن اعتماد مردم از مدار خارج شده است. از طرفی هم فرهنگ کتابخوانی در بین ما خیلی ضعیف است و این ویژگی هم از بیرون تلقین شده است که هر چه در ایران نوشته میشود و مخالف ایدئولوژی ماست، نادرست است.
یک بخشی از این اتفاق هم ناشی از عملکرد رسانههای ماست که تا چه اندازه میتوانند این قهرمانان و اسطورهها را معرفی کنند، متاسفانه صداوسیما تا حدود زیادی به دلیل نداشتن اعتماد مردم از مدار خارج شده است. از طرفی هم فرهنگ کتابخوانی در بین ما خیلی ضعیف است و این ویژگی هم از بیرون تلقین شده است که هر چه در ایران نوشته میشود و مخالف ایدئولوژی ماست، نادرست است و همه این مسایل ممکن است جای آدمها و تاریخ را تغییر دهد.»

رهگذر هم با تاکید بر اینکه وجود قهرمان و اسطوره لازم است، در این باره بیان کرد: «من فکر نمیکنم دوران اساطیر تمام شده. فقط شکل اسطورهها تغییر کرده و نیاز بشریت این است که اسطوره داشته باشد. نیاز امروز بشر به اسطوره من فکر میکنم آگاهانهتر است و دیگر شکل اعتقادی ندارد. خیلی از اسطورهها در بافت سرگرمی آمدند. اسطورهها این روزها در قالب سرگرمی وجود دارند و متاسفانه نوجوانها و کودکان ما اینها را از کارهای خارجی میگیرند. تلاشی که ما کردیم و همکاران ما در آثار خودشان میکنند این است که این خلا را پر کنند.»
او با اشاره به اقدامات صورت گرفته برای آشنا کردن نسل جدید با اسطورههای بومی، گفت: «در جریان یکی از اکرانهای «آخرین داستان» یک اکران در شهر ری داشتیم با حضور دختران دبیرستانی و هنرستانی، وقتی نمایش فیلم تمام شد، من دیدم هر کدام از این بچهها، یکی از این شخصیتها را انگار انتخاب کرده بود و از آنِ خودش کرده بود و با هم دربارهاش بحث میکردند. این به ما این انگیزه را میدهد که پس این نیاز وجود دارد و ما باید این خلا را پر کنیم. نمیگویم اسپایدرمن و بتمن نباشد ولی حداقل ایرانیاش هم باشد که بچهها حق انتخاب را داشته باشند که با کدام یک از اینها همذاتپنداری کنند.»
۲۵۸۲۴۳
