بوی شیرینی خانگی تازه پخته شده برای شب یلدا که در تمام اتاق پیچیده و وسوسه ماندن زیر پتو در اتاق گرم یا برف بازی … زمستان اینگونه شروع میشد با انتظار برای رسیدن میهمانی شب چله … همه این آداب و رسوم زیبای شب یلدا یک نماد جالب داشت. «کرسی» که همه را دور خود جمع میکرد و …
کرسی در فرهنگ ایرانی هیچ وقت تنها یک وسیله گرم کننده به شمار نمیرفته، بلکه وسیلهای بوده که فرهنگی را پیرامون خود شکل دادهاست. در کتاب تهران قدیمِ جعفر شهری «کرسی را چهار پایهای به ابعاد ۱ در ۱ متر و چوبی که سه وجب بلندی دارد» معرفی شدهاست.
زیر کرسی را منقل میگذاشتند، منقلها در دورههای مختلف زمانی از انواع ذغالی به نفتی و سپس برقی تغییر میکند، برخی خانوادهها که توانایی خرید منقل را نداشتند، از چاله کرسی استفاده میکردند.
شهری در ادامه توضیح میدهد که «البته شرط داشتن چاله کرسی اتاقی بود که زیر پر باشد و بتوان در آن چالهای کند. این چاله را در محل مورد نظر میکندند دورش را گچ کشیده و صاف میکردند و آتش را در آن درست کرده، کرسی را رویش بر میگرداندند.»
روی کرسی را نیز لحافی بزرگ میانداختند که ابعاد آن ۴ در ۴ متر و گاهی بزرگتر، حتی تا ۷ در ۷ متر نیز بود. لحاف کرسی که در جهیزیه به عروس داده میشد، بسیار سنگین بود و ملافهای سفید رنگ آن را میپوشاند و در وسط آن معمولا نقش و نگار یا مربعی از جنس مخمل یا ساتن اغلب به رنگ قرمز قرار داشت و گاهی دور این قسمت نیز تور دوخته میشد و با کوکهای پی در پی در کل سطح لحاف، این روانداز شکل خاصی پیدا میکرد.
البته بر روی لحاف کرسی نیز پارچه دیگری که اغلب ترمه، چادر شب و یا جاجیم بود پهن میشد و آنطور که جعفر شهری میگوید «بر روی اینها نیز مجمعهای مسی برای قرار دادن چراغ، سماور و ظروف خوراکیها قرار میگرفت.»
دور کرسی را نیز برای راحت نشستن، تشکهای ویژه پهن میکردند و پشتی و متکا میگذاشتند، پشتیهایی که اغلب قرمز بود و با طرحهای لوزی لوزی حال و هوای گرمی برای دور هم نشستن و گپ زدن به وجود میآورد.
خوراکیهای دور کرسی
نصراله حدادی، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ در مورد اینکه چه خوراکیهایی را شب یلدا دور کرسی میخورند، میگوید: «هیچ خوراکی از بازار خریداری نمیشد، معمولا همه را زنان خانواده در طول سال جمع آوری میکردند در شب یلدا مهمانها نیز با خود خوراکی میآوردند، اما بیشتر میزبان تهیه شبچره را بر عهده میگرفت. یکی از خوراکیهایی که در گذشته بسیار مرسوم بود، اما امروز کمتر استفاده میشود کباب کدو تنبل بود، علاوه بر آن گردو، بادام، تخمه هندوانه، خربزه، مغز هسته زرد آلو، کشمش، سنجد، کنجد، توت خشک و بذرک نیز از خوراکیهای روی کرسی بود.»
هندوانه و انار هم که میوههای ثابت شب یلدا بودند و آنطور که حدادی میگوید «آش شله قلمکار نیز در سفره شب یلدا بود و خانم خانواده تلاش میکرد تا حتما پلو درست کند و مثلا غذاهایی مانند دم پخت باقالی در شام شب یلدا باشد.»
البته آبگوشت نیز یکی دیگر از غذاهای شب یلدا بود، که دور کرسی خوردن آن مزه دیگری داشت.
آداب نشستن دور کرسی در شب یلدا
برای نشستن پیرامون کرسی، بزرگ خانواده در سمتی مینشست که از در اتاق فاصله بیشتری داشت و به ترتیب دیگر اعضای خانواده مینشستند و پایین کرسی که نزدیک به در میشد را معمولا به بچهها میدادند.
نصراله حدادی در مورد اینکه چرا آخرین شب آذرماه را مردم با اسم شب چله میشناختند توضیح داد: مردم از اول دی تا ۱۰ بهمن را چله بزرگ و از ۱۱ بهمن تا ۳۰ بهمن که ۲۰ روز بود را چله کوچک میدانستند و معتقد بودند پس از آغاز چله بزرگ زمین کم کم شروع به گرم شدن میکند و این نوید بزرگی برای آنها بود که زمستانهای سختی را پشت سر میگذاشتند.»
او از مراسم و آیینهای این شب میگوید: «معمولا در این شب همه به خانه بزرگترها میرفتند و بزرگترها حافظ و شاهنامه میخواندند و تا صبح یعنی زمان طلوع خورشید دور کرسی بیدار میماندند. گاهی هم بزرگترها به بچهها عیدی میدادند.
بریدن هندوانه شب یلدا نیز با پسر یا دختر دم بخت خانواده بود، در غیر این صورت بزرگ خانواده هندوانه را میبرید، خانوادههایی که زن باردار در خانواده داشتند، وقتی میخواستند هندوانه را ببرند سر آن را به اندازه یک کف دست میبریدند و به چهار قسمت تقسیم میکردند و در آب میانداختند. اگر بیشتر تکهها به سمت پوست بیرونی روی آب قرار میگرفت میگفتند فرزند زن پسر است، اگر بیشتر تکهها به سمت داخل پوست هندوانه بود میگفتند که فرزند او دختر است و اگر دو تکهها به رو و دو تکه به زیر میافتاد میگفتند که آن زن دو قلو دارد.»
دکتر محمد عجم، پژوهشگر فرهنگ نیز از مراسم شب نشینی یا چراغان در زمستانها و در پای کرسی یاد میکند که هر شب چند خانواده برای شب نشینی و قصه، داستان و گفتگو با هم قرار میگذاشته و به خانه هم میرفتند و در فضای گرم و صمیمی که دور کرسی ایجاد میشد با هم به گپ و گفت: میپرداختند، در شب یلدا نیز که این شب نشینی مفصلتر و تعداد میهمانها بیشتر بود هر خانواده با خود چراغی به منزل میزبان میبرد و زمانی که همه این چراغها در کنار هم جمع میشد منظره زیبایی از یک چلچراغ را درست میکرد.
کرسی این روزها دیگر در خانههای ایرانی جای ندارد، اما جالب است بدانیم که کشورهای جنوب شرقی آسیا که آنها نیز کرسی داشتند با به روز کردن و مناسب کردن کرسیها برای خانههای مدرن خود هنوز این آیین را حفظ کردهاند.