برنامه تلویزیونی نقد سینما به تهیهکنندگی یوسف بچاری، شب گذشته دوشنبه۲۱ بهمنماه، در نهمین روز از برگزاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، با حضور منتقدان و کارشناسان مختلف به روی آنتن شبکه پنج رفت.
به گزارش سینماسینما ، این ویژهبرنامه «نقد سینما» با بررسی فیلم «خون شد» مسعود کیمیایی شروع شد در این بخش امیر مافی و آرش خوشخو درباره فیلم گفتگو کردند.
آرش خوشخو گفت: اگر بخواهیم درباره فیلم «خون شد» صحبت کنیم باید یکسری حرفهای کلیشهای بزنیم. جایگاه آقای کیمیایی بهواسطه فیلمهای مهمی که ساخته، جایگاه ویژهای نزد من است. دلبستگیای که به «دندان مار» ، «سرب»، «قیصر» و «رضا موتوری» دارم و بعدتر «سلطان» دارم نشان از جایگاه ایشان نزد من دارد. او بالای بالاست و بهترین صحنههای سینمای ایران در فیلمهای آقای کیمیایی است، که میتوانیم تکتک عقب برویم و همه آنها را مرور کنیم. البته در این میان «خون شد» را دوست نداشتم شاید این مشکل آقای کیمیایی نیست، من ارتباط برقرار نکردم چند نکته منفی دارد و یکی دو نکته مثبت.
او ادامه داد: نکته مثبت و مهم فیلم بازی فوقالعاده سعید آقاخانی است که به نظرم حق او خورده شده زیرا بازیگر بسیار خوبی در کلام و بیان است، فیلم «خون شد» خیلی به وسترن ادای دین دارد، درصحنهای که شخصیت منفی داستان در حال هیزم خرد کردن است دقیقاً مثل فیلمهای وسترن عمل کردند، اما از نکات منفی کار و نکتهای که من رو خیلی آزار میداد این بود که تمام زنان فیلم تباهشده هستند، یا معتادند یا فلج جسمی، یا بدنام! و شدیداً ضعیفاند و منتظر یک مرد با چاقوی در دست هستند که نجاتشان دهد. این دیدگاه خیلی قدیمی است، آقای کیمیایی یکزمانی جلوتر از همه بودند ولی الآن نمیدانم چه غیظی و چه خشمی در وجودشان وجود دارد، که پرداخت ایشان اینقدر قدیمی است.
امیر مافی نیز در ادامه این بحث بیان کرد: فیلم «خون شد» تداوم قیصر است و انگار میخواهیم «قیصر» را پنجاه سال بعد بسازیم. من این فیلم را بیشتر از فیلمهای قبلی آقای کیمیایی دوست دارم به دلیل که تحت هر شرایطی باید خانه حفظ شود، و لو اینکه برای حفظ خانه ، خون ریخته شود. باید مبارزه کنیم و ناموسمان را به خانه برگردانیم. هرکسی که اضافی و معلوم نیست برای چه به خانه آمده را باید دور کرد، این خط اصلی فیلم برایم ارزشمند است.
این منتقد ادامه داد: دودسته آدم با آقای کیمیایی مواجه میشوند یکی سری طرفدار که تحت هر شرایطی از فیلم دفاع میکنند و برای فیلم معنا سازی میکنند و یک عده هم هستند که مطلقاً با سینمای آقای کیمیایی دوست نیستند و قبول ندارند. من هردوی این نگاهها را نسبت به سینمای آقای کیمیایی دوست ندارم. سینمای آقای کیمیایی طی این سالهای طولانی فرازوفرودهای زیادی داشته و «خون شد» یکی از فیلمهای این ۵ دهه است و به نظرم فیلم متوسط آقای کیمیایی است. بهجز یکسوم پایانی که به نظرم در پرداختش خیلی اشتباه دارد و صحنهها خیلی باسمهای میشوند.
مافی افزود: نکتهای که واجد اهمیت این است که ایشان یک جهانبینی دارد و از یک منظری جهان را میبیند. اینکه ما این جهانبینی را دوست داریم یا نه یک بحث طولانی است و ما هم در اینجایگاه نیستیم. اما اینکه فیلم «خون شد» بر اساس همین جهانبینی است یا نه ؟ این فیلم از فیلمهای قبلی آقای کیمیایی بهتراست زیرا نسبت به مثلاً فیلم «رئیس»، «حکم» و «جرم» به این جهانبینی نزدیکتر است. کیمیایی در ساختن این فیلم به خودش نزدیکتر شده و خودش است. اما به نظرم فیلم خیلی اشکالات متعددی در پرداخت و شخصیتپردازی و دیالوگنویسی دارد.
آرش خوشخو در ادامه نقد فیلم « خون شد» گفت: این خط اصلی که درباره «خانه» بیان کردی بهخودیخود جذاب است ولی در کار درام و وقتی فیلم میشود، مجموعهای از روابط و داستانها شکل میگیرد که زننده است. دفاع از خانه و ناموس ارزشمند است اما شکل پرداختش و این چاقوکشیهای مداوم و بیهوده و برخی ناعادلانه و عجیب، از یک قهرمان کیمیایی بعید است. مفهوم خانه/وطن در فیلمهای کیمیایی همیشه خیلی مقدس بوده و در این فیلم به نظرم خشونت بیدلیل و زننده، یک نقطهضعف فیلم است. نگاه آقای کیمیایی به زنان، از معنای ناموس عبور میکند و یک نوع تقلیل دادن جایگاه زنان شکل میگیرد. این نوع نگاه به نظرم بدنه نگاه در فیلم فارسی قدیم است و وقتی وارد فیلمهای کیمیایی میشود زننده میشود و نباید با آن مفهوم ناموسپرستی و وطنپرستی ترکیب شود، یادمان باشد که زمانی که «قیصر» ساخته شد اولاً به لحاظ دراماتیک فوقالعاده فیلم قوی و قدرتمندی بود و به لحاظ ساختار خیلی فیلم قوی است، «قیصر» دعوت به خیزش میکند، اینکه خودتان شخصاً باید حق خودتان در آن جامعه جنگلی بگیرید. برای همین «قیصر» در آن زمان آنقدر آوانگارد و جلو بود، اما ۵۰ سال بعد چرا به اینجا رسیدند؟ در سال ۷۸ در فیلم «اعتراض» آقای ارجمند چاقوی خودش را میاندازد و این خیلی مفهوم خوبی بود اما پناه بردن دوباره به چاقو زیاد برای من خوشایند نبود.
مافی افزود: اینکه میگویید قهرمان کیمیایی دوباره چاقو را برداشته و این حجم از چاقوکشی را در فیلم میبینیم اصلاً در خدمت درام نیست. انگار که شخصیت کیمیایی میخواهد برای حفظ خانه عصیان بکند و این باعث بیمنطق شدنش میشود و هرکسی که هر آسیبی به کیان خانواده و خانه زده، تحت هر شرایطی باید تاوان پس دهد حتی تاوانی که شاید متناسب باکاری که کرده نباشد، مثلاً قهرمان میتوانست هیزمشکن را نکشد، اما در یکسوم پایانی، کیمیایی نمادهای زیادی را در فیلم بکار میبرد. مثلاً درصحنهای که سقف کوتاه است اما از این نمادها بهرهبرداری نمیشود و چنان در پرداخت معطوف به گذشته، است که زمانی در سال ۹۸ بازآفرینی میشود مخاطب با آن ارتباط برقرار نمیکند.
این منتقد بیان کرد: امروز جهانبینی آقای کیمیایی از فیلمی که ساخته جلوتر است، ایده یکخطی حفظ «خانه» و اینکه با آمدن هر یک از فرزندان یکی از چراغها روشن میشود، خیلی ایده متعالی و وحدتبخش است. ما باید این ایده را در زندگی و جامعهمان داشته باشیم، اما در ساخت و پرداخت این اتفاق نمیافتد و پرداختی ضعیف میبینیم، آغاز فیلم من را بهشدت یاد «قیصر» میاندازد و منتظرم ببینم که «قیصر» سال ۹۸ چه شکلی است؟
آرش خوشخو در ادامه نقد جدیدترین ساخته کیمیایی گفت: همانطور که اشاره کردید مفاهیم وطن و خانواده، مفاهیم ارزشمندی هستند که در سینمای ما مورد غفلت قرارگرفته است و به آنها نهتنها پرداخته نمیشود بلکه گاهی لگد زده میشود و از آن فرارمیکنند. ما هر وقت در هر فیلمی نیمنگاهی به این مفاهیم میبینیم واقعاً ذوقزده میشویم. درنهایت معتقدم این فیلم از «مترو پل» و «محاکمه در خیابان» فیلم بهتری است و از فیلمهای «حکم» و «رئیس» نیز بهتر است، اما این حد از خشونت و سبوعیت و این حرمت و تقدسی که برای چاقو قائل میشود درست نیست. هرکسی که یک پسر نوجوان در خانه داشته باشد از دیدن این فیلم به هراس میافتد، آن چیزی که در فیلم تداعی میشود خشونت و خشمی است که متناسب با شرایط امروز ما نیست.
در ادامه این برنامه تلویزیونی؛ در بخش نقد فیلمهای مستند و کوتاه صادق داوری فر با کارگردان فیلم «خط باریک قرمز» گفتگو کرد و در بخش بعدی برنامه فیلم «من میترسم» بهنام بهزادی نقد شد. در این نقد علیاکبر عبدالعلیزاده و امیر مافی این فیلم را نقد کردند.
عبدالعلیزاده در مورد « من میترسم» گفت: سینمای ایران بیشتر از هر چیز به سوژههای اجتماعی غفلت داشته است. خوشبختانه امسال فیلمهایی بودند که درباره مسائل اجتماعی بودند، ازجمله فیلم «من میترسم» که به نظرم فیلمنامه بهروز و به موقعی دارد، داستان فیلم داستان قدرت و هیولای درون است و به نظرم آقای بهزادی در این فیلم موفق بوده است.
مافی نیز در ادامه بیان کرد : فیلم «من میترسم » به موضوع خیلی مهم انسانشناختی میپردازد ما با یک شاعر روبرو هستیم که وقتیکه قدرت در اختیارش قرار میگیرد، تبدیل میشود به یک شخص ظالم. ازاینجهت فیلم «من میترسم » نشان میدهد یک انسان در یک بزنگاه درجایی که قدرت در دست دارد و ناظری نیست که این قدرت را تحدید کند دچار فساد میشود.
در بخش نقد دانشجویی این برنامه نیز جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران به روال معمول برنامه بهنقد و بررسی فیلم «مغز استخوان» پرداختند. در بخش سوم این برنامه تلویزیونی نیز فیلم «دشمنان» با حضور علی درخشنده کارگردان و بهروز بادروج فیلمبردار و سینوهه دانشمند بازیگر فیلم بررسی شد.
برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری، در ایام برگزاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر هر شب بعد از اخبار سراسری روی آنتن شبکه پنج میرود و تکرار آن نیز ۱۳:۳۰ روز بعد پخش میشود.
سایر عوامل این برنامه نیز عبارتاند از؛ کارشناسان: آرش خوشخو، امیر مافی، مجری طرح: کاوه امیری جاوید، جانشین تهیهکننده و برنامهریز: کوشیار کرمی، تدوین: آرمین یوسف زاده و البرز پور صیاد، دستیار تهیهکننده: حسین شیخ علیشاهی، عکاس و تهیهکننده بخش دانشجویی: کیمیا سعادت، مدیر روابط عمومی و ارتباط با رسانه: سمیرامیس محمدی.