ترجمه اختصاصی نوریاتو: آنسل آدامز (متولد ۲۰ فوریه ۱۹۰۲، سانفرانسیسکو، کالیفرنیا-متوفی ۲۲ آپریل ۱۹۸۴ کارمل، کالیفرنیا)، مهمترین عکاس منظره قرن بیستم بوده است. همچنین او احتمالا مشهورترین و محبوبترین عکاس در تاریخ آمریکا است؛ محبوبیت کارهای او پس از مرگش، سیر صعودی داشته است. مهمترین کارهای آنسل آدامز مربوط به بخشهایی است که به نظر میرسیده قسمتهای باقیمانده از حیاتوحش بکر آمریکا باشد و بخش اعظمی از این کارها، در پارکهای ملی و قسمتهای محافظت شده غرب آمریکا انجام شده است. او همچنین یکی از رهبران قوی و بیپردهی جنبش حفاظت از منابع طبیعی بوده است.
ابتدای زندگی شخصی و کاری
آنسل آدامز یک دانشآموز سرکش و ناامیدکننده بود ولی پس از اینکه پدرش او را در سن ۱۲ سالگی از مدرسه بیرون آورد، نشان داد که یک فرد خودآموخته است. او تبدیل به یک موزیسین جاهطلب و جدی شد که استادهای شایستهای مانند هنری کووِل معتقد بودند او پیانیست خیلی موفقی خواهد شد. پس از اینکه در سال ۱۹۱۶، او اولین دوربین خودش را به دست آورد، آدامز ثابت کرد که علاوه بر موسیقی، در عکاسی هم استعداد زیادی دارد. طی قرن بیستم که او به عنوان نگهبان لژ سیرا کلاب در پارک ملی یوسمیت فعالیت میکرد، تصاویر منظره شگفت انگیزی ثبت کرد. طی این دوره او یک دلبستگی شدید به دره یوسمیت و کوه های سیرا که در شرق دره قرار داشت پیدا کرد. میتوان گفت که قویترین و اصیلترین کارهای او از طریق تلاش برای کشف یک بیان بصری مناسب برای تجربه تقریبا جادویی او از سیرا ساخته شدهاند.
مطالعه بیشتر: معرفی موزه اورسی
با اینکه در ابتدای جوانی او به عکاسی و پیانو به یک اندازه علاقهمند بود، حدود سال ۱۹۳۰ تصمیم گرفت زندگی خودش را وقف عکاسی کند. در سال ۱۹۳۰ او با عکاس آمریکایی پائول استرند آشنا شد و نگاتیوهایی که استرند در نیومکزیکو میساخت را دید. آدامز به شدت تحت تاثیر سادگی درک عکسها و تونالیته غنی و روشن این عکسها قرار گرفت. این سبک دقیقا برعکس پیکجریالیسم سافت فوکوسی بود که هنوز بین عکاسها رواج دارد. این تجربه باعث شد او به سمت یک سبک خالصانهتر و رئالیستیتر برود. او در سال ۱۹۳۲، به تشکیل گروه f.64 کمک کرد. این گروه یک گروه آزاد بود که عمر کمی داشت و با همکاری عکاسهای ساحل غربی مانند ادوارد وستون و ایموجن کانینگهام تشکیل شده بود. عکاسهای f.64 از شارپ فوکوس و تمام طیف عکاسی خاکستری استفاده میکردند و افکتهایی که از هنرهای زیبای سنتی مانند نقاشی قرض گرفته شده بود نیز در آثار آنها دیده میشد.
نیم طاق، باغ سیب، یوسمیت، عکس از آنسل آدامز ، ۱۹۳۳
مطالعه بیشتر: سلفی در پرتره خانوادگی
دوره کمال
در سال ۱۹۳۵ آدامز در جامعه عکاسی به خوبی شناخته شده بود. بخش زیادی از شهرت او به خاطر مجموعه مقالاتی بود که در مجلات عکاسی به خصوص Camera Craft مینوشت. این مقالات در وهله اول فنی بودند و به وضوح و دقت زیاد مشکلات عملی عکاسی را مورد بحث قرار میدادند. احتمالا به خاطر همین مقالات بود که انتشارات استودیو لندن، به آدامز ماموریت داد «ساخت یک عکس (۱۹۳۵)» را تولید کند. این مقالات، یک راهنمای تکنیک عکاسی بودند که عکسهای خود او تصویرسازی شده بودند. این کتاب به خاطر عکسهای چاپی او که به صورت جدا از متن بازچاپ شده بودند و به صفحات کتاب چسبانده شده بودند، موفقیت زیادی به دست آورد. کیفیت این عکسها به اندازهای خوب بود که اغلب با عکسهای اصلی که به صورت شیمیایی چاپ شده بودند اشتباه گرفته میشدند.
زمانی که «ساخت یک عکس» منتشر شد، آدامز سوژه کارهای خودش (طبیعت ساحل غربی) را پیدا کرده بود که از لحاظ فنی، نشاندهنده سیر کاری ثابت او بود. با وجود نگرانیهایی که برای اتفاقات و موجودات زودگذر داشت، کارهای او از دیگر عکاسهای آمریکایی قرن ۱۹ مانند کارلتون واتکینز، متمایز بودند. ممکن است برخی افراد ادعا داشته باشند که واتکینز به ژئولوژی یک منطقه توجه میکرد، ولی آدامز از آب و هوای آنجا عکاسی میکرد. این توجه دقیق به مشخصات دنیای فیزیکی، احتمالا ریشهی قدردانی شدید او از مناظر در جهانهای کوچک است. جزئیات کف جنگل، ممکن است به اندازه یک منظره بزرگ تکاندهنده باشد. کارهای او در این موضوع گسترده باعث واکنشهای مختلفی شد که از تعجب بچهگانه تا لذت زیاد و هیجان فراوان از طبیعت زیر طوفان یا آشنایی با دنیای ستارگان که اولویتهای انسانی در آن جایی ندارد، متفاوت بودند. برخی ممکن است عقیده داشته باشند که این تغییر حس در کارهای آدامز، با سخاوت دره در تضاد است.
مطالعه بیشتر: در قلب نبرد
کوه ویلیامسون، طوفان در فضای باز، عکس از آنسل آدامز ، ۱۹۴۴
اهمیت کارهای آدامز در سال ۱۹۳۶ برای آلفرد استیگلیتز که اولین نمایشگاه تک هنرمند برای یک هنرمند جدید را در گالری خودش برای او برگزار کرد مشخص شد. با اینحال خیلی از همعصرهای آدامز فکر میکردند که عکاسها (و نقاشها) باید تصاویری بسازند که اشاره مستقیمتری به مشکلات اقتصادی و سیاسی آن روزها داشته باشد. دوروتی لنگ، آرتور روتستین و دیگر عکاسها روی پدیده داست بول و موج مهاجرها تمرکز داشتند. مارگارت بورک وایت از شوروی و پروژههای مهندسی بزرگ آن زمان عکاسی میکرد و و واکر اوانس هم از چهرهی مرموز فرهنگ ساختهی آمریکا عکاسی میکرد. برای برخی منتقدان، این پروژهها مهمتر از عکسهای آدامز از قلهی کوههای دور از دسترس در های سیرا و دریاچههای پایین آنها بودند. این نسل بعدی بود که متوجه شد کاراکتر و سلامت مناظر طبیعی بالاترین اولویت اجتماعی دنیا است.
آدامز از جایگاه برجسته خودش استفاده میکرد تا عموم مردم، عکاسی را به عنوان یکی از هنرهای زیبا قبول کنند. در سال ۱۹۴۰ او کمک کرد یک دپارتمان هماهنگکننده برای عکاسی به عنوان یک فرم هنری در موزه هنرهای مدرن نیویورک تاسیس شود. او در سال ۱۹۴۶ در مدرسه هنرهای زیبا کالیفرنیا اولین دپارتمان آکادمیک را برای آموزش عکاسی به عنوان یک حرفه تاسیس کرد. او همچنین این ایده را که عکسهای اورجینال به عنوان یک سازه هنری در نظر گرفته شوند و به عنوان یک عنصر هنری به فروش برسند را هم زنده کرد. «نمونه کارهای شماره یک» او در سال ۱۹۴۸ متشکل از ۱۲ عکس اورجینال با کیفیت خارقالعاده بودند که با قیمت صد دلار به فروش میرسید. در نهایت آدامز هفت مجموعه از این نمونه کارها را آماده کرد که آخرین مجموعه در سال ۱۹۷۶ تولید شد.
مطالعه بیشتر: مردان مقدس تقلبی
جالب است بدانید که آدامز به صورت مستقیم، در گسترش تولید عکس فتومکانیکی به عنوان روش متضاد چاپ عکس هم دخیل بود و اغلب اوقات گسترش این روش را توصیه میکرد. در دهه ۱۹۴۰ میلادی، او به اکتشاف احتمالات فنی عکاسی به این روش و روشهای دیگر ادامه داد. در اوایل این دهه، او قوانین فنی را که برای مدتهای طولانی مطالعه کرده بود را وارد یک سیستم آموزشی کرد و نام آن را “سیستم منطقهای” گذاشت. این سیستم رابطه بین نوردهی، توسعه و تراکم حاصل را در نگاتیو عکاسی به صورت منطقی تقسیم میکرد. هدف این سیستم فنی نبود و بیشتر یک سیستم بیانی بود. این سیستم کمک میکرد که قبل از نوردهی، عکس نهایی به تصویر کشیده شود. اولین نسخه از کتاب پرتیراژ او یعنی «نگاتیو» در سال ۱۹۴۸ منتشر شد؛ این کتاب که فقط برای عکاسها نوشته شده است، نظرات فنی و زیباییشناختی آدامز را با روش قاطعانهای بیان میکند.
اواخر دوران حرفهای
خیلی از کارهای آدامز به عنوان عکاس قبل از سال ۱۹۵۰ تکمیل شده بودند. فقط تعداد انگشتشماری از کارهای مهم این هنرمند در نیمه دوم بزرگسالی او ساخته شدند. او در این زمان قسمت زیادی از انرژی خودش را به عنوان یک عکاس روی بازتولید کارهای قبلی و ویرایش کتابهای خودش صرف کرد.
آدامز به عنوان یک فعال محیط زیست تند و تیز، از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۷۱ به عنوان مدیر سیرا کلاب فعالیت کرد. (او در دهه ۱۹۸۰ میلادی، قویا و با صراحت تمام به سیاستهای رئیس جمهور محبوب رونالد ریگان و وزیر امور داخلی او جیمز وات حمله کرد). اکثر کتابهایی که آدامز در اواخر دوران حرفهای خودش چاپ کرد فقط با هدف معرفی هنر عکاسی نبود بلکه بیشتر روی افزایش آگاهی برای کمپینهای حفظ مناظر طبیعی تمرکز داشتند. معروفترین کتاب این بخش «این زمین آمریکایی است» بوده است که توسط سیرا کلاب چاپ شده است. این کتاب یکی از کتابهای ضروری برای دوباره بیدار کردن جنبش حفظ محیط زیست دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ است. از دیگر کتابهای مهم آنسل آدامز میتوان به «دوربین من در پارکهای ملی(۱۹۷۷)» اشاره کرد که ۹۰ عکس چاپی آدامز که ، با عنوان «هفت نمونه کار از عکسهای اورجینال» در بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۶ تولید شدهاند در آن بازچاپ شدهاند.
در سال ۱۹۸۰، آنسل آدامز توسط رئیس جمهور وقت، جیمی کارتر مدال ریاست جمهوری آزادی را دریافت کرد. با قدردانی از زحمات چندساله آدامز به عنوان یک عکاس و فعال محیط زیست جیمی کارتر بیان کرد: “به خاطر استعداد و آیندهنگری آنسل آدامز اکنون بخش زیادی از آمریکا، برای آمریکاییهای آینده حفظ شده است.”
نوشته آنسل آدامز و عکاسی از محیط زیست آمریکا اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.