سینماسینما، عباس اقلامی
در کتاب های تئوری فیلم برای سینما و ویژگی هایش تعاریف و تعابیر مختلف نوشته اند. از همان زمان که سینما وارد عرصه هنر شد، در تئوری و عمل تلاش های زیادی صورت می گیرد تا اهالی اش بگویند آنچه سینماست، چیست (البته از ظن خودشان). در این میان برخی فیلم های سینمایی نسبت نزدیکتری (و نه انطباق کامل) با این مفاهیم و ویژگی ها دارند.
همایون غنی زاده از صحنه تئاتر با مجموعه ای از نمایش های ایده پردازانه و پر از خلاقیت و فانتزی آمده و در نخستین تجربه سینمایی اش تلاش می کند فیلمی بسازد که نزدیکترین نسبت را با آنچه از سینما سراغ دارد، داشته باشد. تلاشی که در برخی جهات به موفقیت نزدیک شده و در برخی هنوز با موفقیت فاصله دارد. «مسخره بازِ» همایون غنی زاده در یک سلمانی می گذرد که یک شاگرد سلمانیِ عاشقِ سینما دارد. دانش با بازی صابر ابر، پسری است که از راه تخیلات و تمایلات او، غنی زاده با امر واقعی بازی می کند، خط زمان را می شکند و به شیوه ای تکنیکی و خلاقانه گونه ای از داستانگویی را پیش می گیرد که از فیلم، تجربه ای تازه و کمتر دیدهشده در سینمای سال های اخیر می سازد.
در «مسخره باز» هرچه فیلم جلوتر می رود، انگار غنی زاده احساس می کند تجربه بیشتری کسب کرده و جرات می کند ریسک بیشتری کند در پیچیده تر کردن بیان سینمایی اش. فضا و محدوده تخیل تماشاگر را حتی از مغازه سلمانیِ کاظم خانِ عاشق فیلم «کازابلانکا» هم کوچکتر می کند و به درون کمد دانش می برد که کارخانه تمام رویاپردازی های او از سینماست.
فیلم سه شخصیت اصلی دارد با سه سرگذشت متفاوت. دانش، عاشق سینما و بازیگری، شاپور، عاشق سیاست و زندانی سابق و کاظم خان، با عشقی ناکام در جوان سالی و دستی لرزان در پیرسالی. این هرسه را یک قصه پُرمو کنار هم قرار می دهد تا تماشاگر را همراهِ خود کنند در دنبال کردن سه سرنوشت که برای هر سه تلاشی ا ست در جهت در هم آمیختن رویا و واقعیت در یافتن حقیقت زندگی. فیلم چنان در خیالپردازی آوانگارد است که جاهایی تماشاگر تردید می کند اینکه الان می بیند خیال یکی از کاراکترهاست یا در واقعیت و در مسیر پیش بردن داستان به وقوع پیوسته.
همایون غنی زاده اما انگار این تجربه جاه طلبانه راضی اش نکرده و سرآخر با سونامی ای که به جان مغازه سلمانی می اندازد، در یک رویکرد سینمایی دیگر، که خراب کردن و ساختن، و ساختن و خراب کردن است، تمام ایده ها و داستانش را زیر آب می فرستد تا تجربه بعدی را فارغ از تمام بلندپروازی های «مسخره باز» بسازد. غنی زاده با «مسخره باز» نشان می دهد همانطور که آنچه را تئاتر است، خوب می شناسد، آنچه را هم که سینماست، خوب می شناسد
منبع: ماهنامه هنروتجربه