به گزارش خبرآنلاین، «نیم دانگ، پیونگ یانگ» آخرین اثر رضا امیرخانی که سفرنامهای به کشور کره شمالی است با وجود تعطیلی کتابفروشیها و انتشار در آخرین روزهای سال 98، حالا با فروش خوب 25هزار نسخهای، به چاپ ششم رسیده است.
این کتاب، نخستین سفرنامه یک نویسنده ایرانی از کشوری مرموز و ناشناخته است که همواره از روی شنیدهها، برای مخاطب تعریف و تشریح شده است. کشوری که به خاطر تحریمهای طولانی مدت، شباهتهایی به ایران دارد و گاه در میان طنز و شوخی مردم، این شباهت، پررنگ میشود؛ امیرخانی خود درباره این شباهت به خبرآنلاین میگوید: «یک سوال اصلی مخاطب ایرانی این است که ما چه نسبتی با کره شمالی داریم؟ تلاشم در خودآگاه این بود که بگویم اصلا شباهتی نداریم. شباهتهایی هست و همین اندک شباهتها خطرناک است. در حقیقت تحریم طولانی باعث میشود انسانهایی که در تحریم هستند شرایط را بپذیرند. پذیرش تحریم زیست فرد را تغییر میدهد. به نظر میرسد که این سوال برای همه مخاطبان ایرانی بود که تحریم طولانی چه به روز ما میآورد؟ در کره شمالی از آن جهت که ساختار تک حزبی خیلی قوی است تصورشان این است که در همه دنیا همین است. مثلا در ایران موتلفه حزب اصلی است در ترکیه اعتدال و توسعه و …خودتحریمی موضوعی جدی است و اینجا هم دیده ام که عدهای از این حال بدشان نمیآید و احساس میکنند در تحریم یک غنا و استقلال و رشدی شکل میگیرد اما این کتاب میگوید این نتیجه بدی دارد…تحریم این نیست که بیماران سرطانی ما به دارو دسترسی ندارند این موضوع تلخی است ولی تحریم به این دلیل که در ذات خودش عدم مراوده با جهان را به وجود میآورد ما را به سمت تک صدایی میبرد. این عارضه تحریم است و ما نباید آن را ویژگی بدانیم. برای اینکه تحریم را جذاب کنیم این را جز ویژگیهایمان میگذاریم. بله تحریم برای ما دستاوردهایی داشتیم ولی ما نمیخواهیم در تحریم بمانیم. همانطور که جنگ برای ما دستاوردهایی داشت اما هیچکس دوست ندارد دوباره جنگ شود.»
او درباره دیگر ویژگی کره شمالی تک حزبی که مردمانش شبیه به رباتها زندگی میکنند، این چنین میگوید: چیزی که من دیدم این است که تا سالها بعد هیچ کسی در اعتراض به هیچ چیزی به خیابان نمیآید. شما احساس نمیکردی که مردم از چیزی ناراضی هستند و این خیلی خطرناک است.»
«نیم دانگ، پیونگ یانگ» را انتشارات افق در سه فصل «کیم چی»، «قاشقچی» و «چیطولی» با قیمت 50هزار تومان منتشرکرده است. در پشت جلد کتاب آمده است:
– آقای نویسنده! درست بنویس!
میخندم. هنوز دستم را رها نکرده است. میگویم: تلاش میکنم صادق باشم. تحریم از مبادلهی کالا و ارز جلوگیری میکند. نمیگذارد کالا و ارز شما در کشور دیگری راه پیدا کند… اما تحریم بهجز کالا و ارزِ شما، جلو حرکت حرفِ شما را هم میگیرد…
دوباره دستم را میگیرد و فشار میدهد و با خوشحالی تائید میکند. بیشتر صدایی میشنوم از داخل حنجرهاش که نشان رضایت است. حالا وقتش است که در کوتاهترین زمان حرفم را بزنم. میگویم:
– در تحریم کالا و ارز مقصر امپریالیسم است، اما مقصر اصلی تحریم حرف شما، امپریالیسم نیست، خودتان هستید!
گفتگوی خبرآنلاین با امیرخانی را اینجــــــا بخوانید
6060