دراین باره مثل همه حوادث و اتفاقات داخلی افراد به دو دسته موافق و مخالف تقسیم شده و به ابراز عقیده پرداختند.
موافقین این اقدام را راهی برای نزدیکی بیشتر مردم با مسئولین دانسته و با توجه به شرایط کشور ترجیح شان بر نبودن فاصله میان اقشار جامعه است.
مخالفان بر مباحث امنیتی و ضرورت حفظ مقامات درکشور تاکید دارند ولی معتقدند که چنین کاری اولویت کشور نیست و مسائل مهمتری باید در دستور کار قرار گیرد.
درباره رویکرد دوم که برخی چهره ها و صاحب نظران ساز مخالف را با این اقدام نمادین کوک کردند و یا بگونه ای این نوع کارها را مهم نمی دانند، چند ملاحظه وجود دارد که شاید نظرشان را مقداری تعدیل نماید:
۱- همه می دانیم که مشکلات بزرگ کشور با اقدامات نمادین حل نمی شود ولی این کارها می تواند آغاز یک تحول باشد چراکه اگر بپذیریم شکل گیری مشکلات در گذر زمان از میان تفکرات و اعمال پدید می آید باید قبول کنیم که راه حل مشکلات نیز چنین فرایندی را نیاز دارد.
۲- به نظر می رسد که هر نوع حائل یا نرده و مانع فیزیکی می تواند نشانه فاصله و به تبع دوری افراد دو طرف از هم باشد که در نظر افکار عمومی در شرایط فعلی چنین است و لذا عقل محاسبه گر ترجیح می دهد که چنین برداشتی تصحیح شود.
۳- صاحبان عقول می دانند که همیشه تغییرات سخت و هزینه بردار است ولی تغییرات منطقی و برخاسته نیاز جامعه برغم همه فشارها می تواند رستنگاه اجتماعی مناسبی برای رفع معضلات باشد.
۴- در مسائل اجتماعی که از جلوی چشم مردم می گذرد گاهی برخی افعال با وجود کوچکی می تواند تعبیر و تغییر اساسی بوجود آورد که این اقدام چنین است و لذا مردم کوچه و بازار در بسیاری موارد تحت تاثیر اعمال والیان خود هستند.
۵- با توجه به جایگاه نمازجمعه و مبنای اعتقادی آن می توان گفت هر نوع اصلاح رویه و رفتار اجتماعی می تواند تاثیرات تبلیغاتی گسترده ای در جامعه ایجاد کند که این اقدام به همین دلیل با اقبال افکار عمومی مواجه شده است.
سخن آخر: اگرچه اقدامات سمبلیک در جوامع امروزی می تواند آغاز یک راه بزرگ و تحول آفرین است به همان اندازه هم اگر همراه با خرد و آینده نگری نباشد می تواند اثرات تخریبی بزرگی بر افکار و اندیشه مردم بر جای گذارد.