به گزارش سینما سینما، ابراهیم فیاض جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران در نشست «سینما و دیپلماسی فرهنگی» گفت: ما در تحلیل مقولههای درونی و بیرونی سینما هیچ تعبیری به اسم قدرت نداریم و این امر منجر به تقسیم بندی ادوار به مخملباف اول و دوم شده است. به طور کلی عدم وجود قدرت، سینما را به دو دوره رسانده است ولی قدرت و عملکرد علوم انسانی تا حدی است که منجر به ساخت غرب شده و در تحلیل مسائل مختلف به نحوی سیاستگذاری میکنند که اجازه نفس کشیدن را از همه گرفته است و در شرایطی که به ظاهر شعار آن آزادی است، اما به شیوهای دیکتاتوری عمل میکند. در حالیکه علوم انسانی در دانشگاههای ما کاربردی ندارد.
فیاض ادامه داد: بزرگترین نرم افزار، قدرت است که به واسطه آن میتوان به پیشرفت رسید. گفتمان از جمله پیشرفتهای ارتباطی است که لازمه اجرای آن نیز، قدرت است اما متاسفانه، ما از وجود آن محروم بوده و این کمبود منجر به پیچیده شدن امور شده است. در سینما و تلویزیون ما، قدرت معنای تعیین و تکلیف به خود گرفته و افراد را ملزم به انجام برخی وظایف کرده است. برنامهسازی صداو سیما نمونهای بارز این نگاه است که مدیران به واسطه قدرتی که دارند، ما را نوکر خود حساب میکنند و برایمان تعیین و تکلیف میکنند. از طرفی دیگر، دانشآموختههای ما که عاملی برای قدرت هستند، با وجود تحصیلات آکادمیک توانایی بهرهمندی از تحصیلات دانشگاهی خود را نداشته و با بیدرایتی خود بر این بیقدرتی دامن میزنند.
وی یادآور شد: فعال بودن سینما مایه حیات آن است و اهمیت آن در همه ابعاد، تا مرز امنیتی کشورها هم، پیش رفته است. «تام کروز» بازیگر آمریکایی، نمونهای از تاثیر سینما در ابعاد سیاسی کشورها است که با نقش آفرینی در فیلمهای امنیتی، خط مشی خاصی را دنبال میکند. فیلمهای پنتاگونی نیز از جملهها ژانرهایی است که تنها با حفظ ظاهر به مسائل امنیتی آمریکا مراجعت کرده و پیامهایی متناسب با سیاستهای این کشور را منتقل میکند. این در حالی است که در سینمای ما مباحثی درباره قدرت سازمان سیا و تاثیرات آن بر خاورمیانه و تصمیمات مملکتی وجود ندارد و باید فضایی برای اینگونه موضوعات در ابعاد تولیدات تلویزیونی و سینمایی تعریف شده و نسبت به این مغفولات اقدامی جدی صورت گیرد.
* انتقاد ازتوئیتهای ماسونی برخی بازیگران
این نویسنده و پژوهشگر فرهنگی تاکید کرد: برخی توییتهای بازیگران ما مضمونی فراماسونری دارد که این امر مایه خفت سینمای ایران است و نمیتوان آن را تنها اشتباه یک هنرمند معرفی کرد، چرا که اصولا سازمان صدا و سیما سیاست فراماسونری را دنبال کرده و وضعیت امروز آن بر گردن مدیران این مجموعه است. نشاندن افراد نالایق و بیمهارت بر صندلیهای مدیریتی وضعیت اسفباری را برای کشور رقم زده است.
وی اظهار داشت: سینما هنر هفتم و آخرین هنر است و تا حدی جامع و کامل است که جایی برای فکر کردن باقی نمیگذارد. پس، سینما ایدئولوژیک بوده و محور اصلی قدرت محسوب میشود. این درحالی است که اقتدار آمریکا، سینمای این کشور را نیز قدرتمند کرده و در فیلمهای مبتذل و حتی ارزشی آن هم نمودی ملموس پیدا کرده است.
فیاض یادآور شد: سینما محدودیت ندارد و باید به همه موضوعات در قالب فیلم بپردازد، چرا که اگر جای برخی از موضوعات را در این عرصه خالی کنیم، محصولات ضد ارزشی خارجی این خلا را پر کرده و منجر به مدیریت سینمای غرب بر ما میشود. فیلم تایتانیک، نمونه بارزی از رهبری فرهنگی آمریکا بر سایر کشورها است. بنابراین اگر سینما وارد قدرت نشود، عملا نابود شده و نمودی از دوران مخملباف دوم را پیشرو خواهیم داشت.
وی درباره سیاستهای آمریکا در مواجهه با مخاطب بینالمللی گفت: آمریکا هیچ وقت جامعه شناسی و علوم اجتماعی را نپذیرفت و به جای آن روان شناسی را قبول کرده و جایگاه فرد در جامعه را جایگزین جامعه مشتمل از فرد کرده است. مردم این کشور نیز، تحت تاثیر سیاستها، در سن نوجوانی متوقف شده و بر منوال این دوران حرکت و به حیات خود ادامه میدهند. مسئولان آمریکایی با محدود کردن فضای نقد اجتماعی، بر ماندگاری این سیستم و ادامه روند سیاستها تاکید میکنند.
وی دیپلماسی و فرهنگ را دو معنای جداگانه میداند که در کنار هم محتوایی ارزشمند را میسازند. این درحالی است که در زمان وزارت دکتر ولایتی، زمانی که برای اولین بار از واژه دیپلماسی فرهنگی استفاده کردم با تمسخر عده ای از مسئولان بیسواد رو به رو شدم.
* ویرانگری، نتیجه سانسور است
وی، نبود سواد رسانهای را یکی از بزرگترین مشکلات ایران دانست و عنوان کرد: سانسور به معنای ضعف است و اعمال آن در ماهواره و اینترنت هم کاملا احمقانه است. سانسور در سلسله فعالیتها، نهایتا به نتیجهای ویرانگر در جامعه میرسد و متاسفانه، مسائلی نظیر روابط خصوصی زن و شوهرها را نیز به کف خیابان کشانده است. مسئولان ما خیال میکنند اگر چشم بندی برای مخاطب بگذارند کسی متوجه مفاهیم نمیشود در حالیکه مخاطب برای دیدن همه چیز فراتر از سانسور پیش میرود.
این نویسنده و پژوهشگر فرهنگی تاکید کرد: قطعا، دیپلماسی در همه ابعاد زندگی وجود دارد و نداشتن آن کاملا احمقانه است. مرده شور این تمدن را ببرند که در حال خفه کردن ما است و زندگی را به روال تکراری رسانده است. ما در سینما همچون جاده ابریشم در مسیر اشتباه حرکت میکنیم. چرا که تصور میکردیم تاریخ ما به جاده ابریشم گره خورده است در حالیکه این تاریخ متعلق به دو دوره مغول و اسکندر مقدوتی بوده و ما نوکر اروپا بودهایم. پس تمدنی برای ما نیست و نباید به این ذلت افتخار کنیم. واقعیت دیگری در این زمینه وجود دارد که بر روابط ما با کشورها تاکید میکند.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: واقعیت فلاسفه یونان چیزی دیگری است. به عنوان مثال سقراط مشکل اخلاقی و جنسی داشته است تا جایی که اعدامش میکنند. افلاطون هم همین مشکل را داشته است. ولی چگونه تصویری از تاریخ یونان و فلاسفه شان در ذهنمان نقش بسته؟ قطعا، ما بدون افغانستان و عراق به جایی نمیرسیم و باید از لحاظ تمدنی از این کشورها پیشی بگیریم و اگر نه از لحاظ امنیتی دچار مشکل میشویم. مسئولان نمیدانند که در دیپلماسی ما عراق، کویت و افغانستان اهمیت و نقش به سزایی دارند.
وی ادامه داد: برای موفقیت دیپلماسی فرهنگی باید به همه ابعاد ادبیات، هنر و فلسفه توجه شود. اگر در دیپلماسی از متن به مفهوم برسیم همه مشکلات حل میشود. بسیاری از مشکلات ما ریشه در نشناختن غرب دارد. این درحالی است که زن در یونان به بردهداری گرفته میشود اما اینگونه موضوعات در فیلمهای آنان جایگاهی ندارد و به این موضوعات تا به حال پرداخته نشده است. ما اگر غرب را به غرب و ایران را به خود برگردانیم، همه چیز درست میشود. بدون ایران ما غرب را نمیشناسیم و بدون غرب ایران را نخواهیم شناخت، و در هر دو موضوع بدون بررسی اسلام به نتیجهای نخواهیم رسید.
* سینما مسیری برای پیشرفت در ایران
فیاض گفت: بدون سینما، ایران هیچ پیشرفتی نخواهد داشت. در حالیکه ما متفکرین پشت سینما را نمیشناسیم و با رفتارهای منفعلانه مسئولان در کشور، منجر به بروز مشکلات امروز سینمای ما شده است، در شرایطی که صورت خارجی همه اشیاء هنر است و هنر هفتم ما نیز سینما است که تکنولوژی، پیشرفت و امپراتوری و غیره را شامل میشود.
وی اظهار داشت: مهمترین عامل گذشته و تاریخ است که فرهنگ را میسازد. اگر رسانه نتواند گذشته را به آینده ببرد حتما آینده را ویران میکند در حالی که این تفکر حیثیت منافع ملی آمریکا و اروپا است و عاملی برای سازندگی آینده است.