دقایقی پس از حضور او در خانه نامزدم سرزده به خانهام آمد و ناچار شدم به بهانهای او را دست به سر کنم تا متوجه حضور ترانه در خانهام نشود. اما ترانه خیلی عصبانی شد و به سمت آشپزخانه رفت و یک چاقو برداشت من را تهدید کرد که اگر رابطهام را با نامزدم تمام نکنم خودش را میکشد و من هم برای اینکه اتفاق بدی نیفتد و او به خودش آسیبی نزند قبول کردم. چند دقیقه بعد که اوضاع قدری آرام شده بود در اتاقم نشسته بودم که به یکباره احساس کردم همه بدنم سوخت وقتی چشمانم را باز کردم دیدم ترانه ظرف اسید را از داخل دستشویی برداشته و روی من ریخته است. من هم بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم اما از ترس آبرویم حرفی نزدم.
بعد از ادعاهای مهران، ترانه بازداشت شد ولی او موضوع را به گونه دیگری مطرح کرد و گفت: خانه پدریام در شهرستان است و پس از قبولی در دانشگاه به تهران آمدم. چند ماه پیش با مهران آشنا شدم میگفت عاشقم شده و قصد دارد با من ازدواج کند. ولی از چند هفته پیش او ناگهان رفتارش عوض شد و گفت باید ارتباطمان را قطع کنیم. روز حادثه هم به دعوت خودش برای حل این موضوع به خانهاش رفته بودم که دختری به خانهاش آمد. خیلی عصبانی شدم و با ناراحتی به او گفتم حالا که نامزدداری دیگر در این رابطه نمیمانم اما او ناگهان با اسید به سمتم آمد و من را سوزاند.
ترانه در ادامه گفت: نمیخواستم شکایت کنم و باعث آبروریزی شوم اما وقتی او به دروغ من را متهم کرده من هم واقعیت را میگویم و شکایت دارم.
بدین ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد تا واقعیت ماجرا مشخص شود.
