سینماسینما، محمد حقیقت – پاریس: درسوم ماه ژوئن فهرست فیلمهای بخش رسمی جشنواره کن ۲۰۲۰اعلام شد، اما غافلگیری و هیجان آنچنان خاصی در میان عاشقان سینما ایجاد نکرد.
کن امسال در استخری شیرجه رفته بود که عمق آن نامعلوم بود زیرا ازقبل، ویروس کرونا که همه جهان را درگیرخود کرده بود، هشدارداده بود که نمیتوان جشنواره را برپا کرد. با اینحال آنهائی که در جمع شناگرانش قرارگرفتند نتوانستند به آب بپرند وچیزی هم نصیبشان نشد!
البته برای برخی از کنجکاوان سینمادوست همچنان این شوق وجود داشت که بدانند در بین ۲۰۶۷ فیلم دیده شده توسط کمیته انتخاب، چه فیلمهای جالب توجهی وجود داشته است که در لیست اعلام شده قرارنگرفته است.
چند روز پیش دوتن ازدوستان کمیته انتخاب میگفتند که چه حیف شده که از ایران فیلمی بین نام های اعلام شده نیست. وقتی پرسیدم منظورتان مثلا کدام فیلم ایرانی است؟ گفتند بخصوص «شیرجه بزرگ» ساخته بسیار خوب کریم لک زاده. کنجکاو شدم و پیگیری کردم تا این اثر را ببینم. به لطف یکی ازدوستان فیلمساز، امید شمس، با کارگردان فیلم ارتباط برقرار کرده و فیلم را دریافت کردم. ساعت نزدیک یک بامداد بود که توانستم لینک آنرا باز کنم، با خودم گفتم دیروقت است، ابتدا ده دقیقه ای از آن را می بینم و فردا کامل آنرا تماشا میکنم. اما نشد! این فیلم جاده ای شروع شد و همان موقع مرا تا انتها با خود برد. ساعت ۳ بامداد، من به همراه این گروه (سیرک دوره گرد) دوست داشتنی قصه، تا انتهای جاده رفتم که به مرز کشورارمنستان میرسید… جای شما خالی لذت هم بردم. سفر خوب بود و دلپذیر. با کریم لکزاده کارگردان «شیرجه بزرگ» گفتوگویی انجام دادم که میخوانید:
چطورمیشود این سفر جذاب را برای آنها که قرار است بعدا فیلم را ببینند خلاصه کرد واینکه انتخاب این عنوان شیرجه بزرگ بر چه مبنائی است؟ شاید فیلمهای قبلی ات شیرجه کوچک بوده؟
من این را از تابلو یک نقاشی که خیلی آنرا دوست دارم الهام گرفتم. در این نقاشی بیشتر حالت پرش یا جهش بزرگ دیده میشود. میتوان گفت که در ناخود اگاهم ضبط شده بود. وقتی آدم شیرجه میرود، به پیش رفته و معلوم نیست تا کجا میتوان پیش رفت. همین حالت برای کاراکتر اصلی ما پیش می آید و به جلو حرکت میکند اما قابل پیش بینی نیست. برای کاراکتر فیلم من، این بزرگ ترین شیرجه اش است.
داستان فیلم از جای خاصی الهام گرفته شده؟ اولین جرقه های سناریو چطوراتفاق افتاد؟
پیشتر که فیلم کوتاه میساختم خانمی برایم تعریف کرده بود که بچه ای داشته که ناقص الخلقه بوده و میخواسته از او خلاص بشود. مدتی بعد به او خبر میدهند که بچه او زنده است. موقع شنیدن این ماجرا کمی یاد اسطوره های کهن افتادم مثل قصه زال و سیمرغ – یا ادیپ شهریار(اثر سوفکل، درام نویس یونان باستان) ماجرای آن مادر و رابطه اش با فرزندش روی من تاثیر گذاشت. باید بگویم که این فیلم من درام ساده ای دارد. روزی به زنی که تنها کار وزندگی میکند و قبلا بچه ناقص الخلقه ای داشته خبرمیدهند که فرزندش زنده است و بیا او را تحویل بگیر. این بچه را به رئیس یک سیرک دوره گردی داده بودند که تعدادی از آنها حالا جامانده اند و باید به سیرک ملحق شوند…
اولین پلان فیلم که بسیار هوشمندانه کار شده و از نظر بصری هم زیبا ساخته شده، خیلی معنادار است. دوربین روی یک نقشه جغرافیائی گستره حرکت میکند، سرزمین هائی را پشت سر میگذارد تا به یک طوطی میرسیم که در حال نوک زدن به برگی است که دور سر زنی پیچیده شده. در پلان بعدی متوجه میشویم که این نقشه انگار پیراهن این خانم بوده است. دراینجا، حرکت، کنده شدن، و گذار در سرزمین هائی که بعدا در طول داستان می بینیم به خوبی حالت «پیش درآمدی» را به بیننده نشان میدهد. و تلنگری به تماشاگر نکته بین میزند که با یک رود مووی – فیلم جاده ای – روبرو خواهد بود.
درست است و ممنون از این نکته ای که اشاره کردید. در سینمای جهان سینماگران مسیرهائی را رفته اند که اصول فیلمسازی را در هم ریخته اند و شکل جدیدی ارائه داده اند. فکر کردم که ما اگر فیلم جاده ای داریم چرا باید مثل بقیه فیلمهای این نوع، کارمان را شروع کنیم؟ میتوان از اول فرم گرافیکی طرح را ریخت. از یک جائی میشود روند کلاسیک تعلیق را کنار گذاشت.
سناریو و دیالوگ ها را با کسی نوشته بودی و آیا بخشی از دیالوگ ها مال خود بازیگران است؟ چون اینطور به نظر میرسد.
نه. من خودم هم سناریو و هم تمام دیالوگ ها را نوشته بودم، البته گاهی سرصحنه هم پیش می آمد که صحنه و دیالوگ ها را بر مبنای موقعیت ها تغییر بدهم و بازنویسی کنم. بازیگران از تئاتر آمده اند سونیا سنجری که نقش اصلی را دارد اغلب در فیلمهای کوتاه بازی کرده است و مشهور است و فعلا در فیلم کیانوش عیاری بازی میکند. گروه فنی هم از همکاران دائمی من هستند که خیلی از آنها راضی هستم.
در این فیلم یک سری اتفاقات غیر معمول پیش می آید، از روال واقع گرائی خارج میشود وگاه حالت جادویی به خود میگیرد، این بخش از کجا ناشی میشود؟
بخش جادویی در هنر بخشی است که سخت مورد علاقه من است. هم در ادبیات هم در سینما، نقاشی و غیره. موارد جادوئی با ترکیب واقعیت برایم جذاب است. جادو یک مقدار رویا، یک مقدار زیبایی به جهان و همچنین به کار ما اضافه میکند. درفیلمهای کوتاه خودم هم گاه این شگرد را بکار برده بودم که گاهی موفق و گاهی ناموفق بوده است.
طبیعتا فیلم هائی که دیده ای نیز میتوانسته تاثیرات این چنینی بر تو داشته باشد، کار کدام کارگردانان رابیشتر میپسندی؟
در این فیلم بیشتر فدریکو فلینی جای خاصی دارد و جادوهائی که در آثارش است. جدا از این من ترکیب غلامحسین ساعدی را با هر فیلمسازی که کار کرده اند خیلی دوست داشته ام.
کار سینما را از کجا شروع کردی؟
من درشیراز در ۳۱ تیر ۱۳۶۵ به دنیا آمدم. درمقطع هنرستان تئاترخواندم و دیپلم گرفتم و بعدا در تهران وارد دانشگاه صدا و سیما شدم و در رشته کارگردانی تحصیل کردم که البته سال آخر آنرا ادامه ندادم، بنابراین نمیدونم مدرک من چی حساب میشود. سپس شروع به ساخت فیلمهای کوتاه کردم و دو فیلم بلند به نام های قیچی وکله سرخ ها ساختم که البته این دو فیلم در ایران به حالت رسمی فیلم بلند به حساب نمی آیند و میشود گفت که اولین فیلم بلند من همین شیرجه بزرگ است.
امیدوارم شیرجه بزرگ را با این فیلم درهمه جا شروع کنید.
***
عوامل فیلم «شیرجه بزرگ» عبارتند از:
بازیگران: سونیا سنجری، پگاه آهنگرانی ، پدرام شریفی، ساسان کاوه، حامد نجابت، علی سعدی، محمد رضاپور مقدم، زهرا ابراهیمی، اصلان شاه ابراهیمی، میثم دامن زه، بهزاد دورانی و نوشین کریمی.
تهیه کننده: محمدرضا شفیعی، نویسنده و کارگردان: کریم لک زاده، دستیار اول کارگردان:مقداد محمدی نژاد، مدیر فیلمبرداری: پویان رنجبر، مدیرصدابرداری:هادی معنوی پور، مدیرتدارکات: امین زاهدمنش، طراح صحنه و لباس:کریم لک زاده، طراح گریم: کریم لک زاده، تدوین: پویان شعله ور، عکاس: محمد حسن زاده، مشاوره رسانه ای: زهرا دمزآبادی، مجری طرح: موسسه فرهنگی هنری وصف صبا.