حدود یک سالی از اولین اخباری که راجع به فصل پنجم Luther شنیدیم میگذرد، و تقریبا دو سالی هم میشود که فصل چهارم Luther به عنوان یک فیلم تلویزیونی به روی آنتن رفت. اما میتوان گفت الان چهار سال از آخرین باری که Luther همانند یک سریال حرفهای و مناسب پخش میشد میگذرد؛ چرا که ستارهی اصلی این سریال؛ ادریس البا (Edris Elba) درست مانند جدول یک باکس آفیس دیوانه کننده، سرش شلوغ بود. اما به لطف هواداران، البا باری دیگر آن کت خاکستری بهیاد ماندنی را به تن میکند و به صفحه کوچک تلویزیون باز میگردد. او در یک فصل کامل از این مجموعه جنایی/هیجانی هنرنمایی خواهد کرد. در این فصل ما وارد یک عرصهی تلویزیونی بسیار متفاوت خواهیم شد، عرصهای که تا کنون در هیج یک از فصول گذشته سریال به چشم خود ندیدهاید. لطفا در ادامه این خبر با همراه باشید.
فصل جدید این مجموعه که با همکاری استودیو بیبیسی و همچنین استودیو بیبیسی آمریکا تولید خواهد، حاوی چهار قسمت نیز خواهد بود. نیل کراس (Neil Cross)؛ شورانر سریال، باری دیگر در پستِ خود به کارش ادامه خواهد داد، و روث ویلسون (Ruth Wilson) نیز به عنوان الیس- کسی که قرار بود بر اساس فصل چهارم Luther سوخته شده باشد و به تبع قاعدتا مرده باشد؛ دوباره به سریال بازمیگردد.
ویلسون در گفتگویی که اخیرا در رابطه با شخصیت الیس و بازگشت او داشته، اظهار کرده است:
وقتیکه فیلمنامه را خواندم، با خودم خودم گفتم: “خدای من! من تا حالا چنین چیزی نخواندهام.” او مثل یک هانیبال لکترِ زن میماند و من حس کردم که چقدر میتوانم با او خوش بگذرانم، اما این یکی از آن کارهایی بود که من مستقیما انجامش نمیدهم. من فکر کردم که “من نمیدانم، اما بعد.. یک لحظه.. یادم آمد. این یکی از آن افرادی بود که نمیتوانستی کسی را برایش پیدا کنی، خب.. بعد از آن یادم آمد و این ایده جرقه زد.. و تصمیم گرفتم یک شانس دوباره به او بدهم و بگویم بله.. و گفتم.” راستش من از زمانیکه به این موضوع نه گفته بودم همیشه راجع به آن فکر میکردم. “بعد یک روز به خودم گفتم فکر بدی هم نیستا… اگه انجامش بدیم خیلی باحال میشه.. به همین دلیل، وقتی دوباره آن پیشنهاد را دریاف کردم، گفتم باشه، مشکلی نیست! موضوع ایمانه، باید ایمان داشته باشم. باید انجامش بدم!” اما من هزارسال سیاه… هرگز انتظار نداشت که این بر شخصیتی که آن نقش دارد تاثیر داشته باشد. هیچ کدام از ما چنین فکری نمیکردیم. بعد فکر کردم که این ترکیب من و ادریس هست، چون اتمسفر [و فضای] بین ما واقعا عالی است.
آن شخصیت خیلی خاص و جالب است، و نیل (سازندهی سریال) واقعا نوشتن او را دوست داشت و ما اوقات خوشی با او داشتیم. خب اغلب مواقع، شما یک روان پریشِ زن را نمیبینید که واقعا از کاری که میکند لذت میبرد. اما تا دلتان بخواهد روان پریشِ مرد این چنینی دیدهاید. این برای من واقعا رهاییبخش بود. من معمولا شخصیتهایی را بازی میکنم که همیشه بار اخلاقیات را روی دوش خود حس میکنند و بار مسئولیت درست و غلط بودن کارهایشان را به دوش میکشند و بطور کلی همواره درگیر چنین مسائلی هستند. اما این شخصیت، یکی از آنها نبود و خب این برای من خیلی رهاییبخش بود. موقعی که آن نقش را برعهده گرفتم کاملا شخصیت او را درک نکرده بودم. شما فقط با گذشت فصلها متوجه میشوید که او واقعا یک هیولای کمیاب است، و این لذتبخش است. من از بازی او لذت میبرم. او دختر خیلی باحالی هم هست. من دوست دارم دوباره او را به تلویزیون برگردانم. میخوام دوباره در سریال باشد. و حدس میزنم که بینندگانی که ما را دنبال میکنند هم همین را میخواهند. بنظرم دیدن دوبارهی او در سریال، برایشان منطقی خواهد بود.
در اولین فوتج منتشر شده از فصل پنج، ما لوثر را در یک موقعیت وحشیانه در کنار یک گنگستر به نام جورج کورنلیوس (که حقیقتا یک اسم گنگستری فوقالعاده است) میبینیم، که تلاش میکند تا بفهمد چه اتفاقی برای پسرش؛ اَلِستر افتاده است. او تلاش خود را میکند… البته.. با شکنجه الکترونیکیِ لوثر و سپس با بازی کردن یک رولت روسیِ کوچک. بله! درست متوجه شدید… کورنلیوس و آدمهای گردن کلفتش دیگر با لوثر؛ قهرمان-کاراگاهِ پیچیدهی ما، کنار نمیآیند. چرا کورنلیوس فکر میکند لوثر در ناپدید شدن پسرش دخیل است؟ شما چه فکری میکنید؟ لطفا نظرات خود را در این باره با ما در میان بگذارید.
Collider