مهدی درستی: همواره بازیگران در سینمای جهان معیارها و سنگ محکهای متفاوت و متعددی برای خود دارند که براساس آن نقشهای پیشنهادی را انتخاب و در فیلمهای گوناگون به ایفای نقش میپردازند، برخی معتقدند که باید در جاده یک طرفه سبک یا ژانری مشخص گام بردارند و به همین دلیل تا پایان عمر هنریشان از این اصل پا را فراتر نگذاشته و به پیشنهادهای دیگر که به مثابه راههای فرعی این جاده هستند یک جواب میدهند، نه.
با این حال بازیگرانی هم هستند که چنین طرز فکری درباره بازیگری ندارند و معتقدند که باید خود را در گونهها و ژانرهای مختلف محک بزنند، به همین دلیل به دنبال پیشنهادهای متفاوت و چالش برانگیز هستند. گاهی بازیگر فیلمهای جدی هستند و گاهی در یک فیلم کمدی به ایفای نقش میپردازند.
سینمای ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و در طی سالیان گذشته بازیگران بسیاری از این دست روی پرده نقرهای سینماها مقابل دیدگان تماشاگران قرار گرفتند، حمید فرخنژاد نمونهای از همین دست است که خود را محدود به حوزه درام نکرد و پا به عرصه کمدی گذاشت اما حضورش در این حوزه هر چند شروع خوبی داشت اما با پایان خوبی همراه نبود.
درامهایی که فرخنژاد را به سینما معرفی کردند
فرخنژاد فعالیتش در حوزه سینما را با فیلمهای درام آغاز کرد و به واسطه نقشهایی که ایفا کرد توانست به شهرت قابل توجهی دست پیدا کند، از «عروس آتش» به کارگردانی خسرو سینایی که نام او را به عنوان یک بازیگر توانمند در ذهن مخاطبان به یادگار گذاشت، تا نقش آفرینیاش در «ارتفاع پست» و «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا و «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی که او را بیشتر از گذشته به یک عنوان یک بازیگر حرفهای به مخاطبان معرفی کرد و «استرداد» علی غفاری که سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد.
با این حال او اصرار زیادی بر اینکه در همین مسیر پیش برود نداشت، برای همین سری هم به سینمای کمدی زد تا توانایی خود را در این حوزه هم بسنجد. نخستین کمدی جدی که فرخ نژاد در آن بازی کرد «دموکراسی تو روز روشن بود» ساخته علی عطشانی بود، فیلمی که تا حدودی مورد اقبال هم قرار گرفت و حتی دیالوگی از او در این فیلم برای مدت ها ورد زبان مردم بود.
گشت ارشاد، استارت جدی ورود به حوزه کمدی
اما بدون شک ورود جدی او به حوزه سینمای کمدی با فیلم «گشت ارشاد» ساخته سعید سهیلی رقم خورد، فیلمی پرسروصدا و البته پرحاشیه که نتوانست اکران خود را به پایان برساند و از روی پرده پایین آمد.
او در این فیلم نقش سرکرده یک گروه سه نفره را ایفا می کرد که به نام گشت ارشاد به اخاذی از دختران و پسران جوان می پردازند اما در پایان فیلم متحول می شوند. بازی او در این فیلم که فروش نسبتا خوبی را هم تجربه کرد (یک میلیارد و ۵۳۳ میلیون تومان که در سال ۹۱، فروش قابل توجهی بود.) به مذاق مخاطبان خوش آمد و همین مسئله کافی بود تا فرخ نژاد شانس خود را در این حوزه برای چند بار دیگر امتحان کند.
دو فیلم کمدی و فرخ نژادی که پولساز شد
این بازیگر پس از ایفای نقش در چند فیلم اجتماعی و درام، بار دیگر در قامت نقش اول فیلم کمدی یک کارگردان فیلم اولی بر پرده سینما ظاهر شد، «خوب بد جلف» ساخته پیمان قاسم خانی.
فرخنژاد در این فیلم نقش یک پلیس را ایفا کرده که باید به دو بازیگر (سام درخشانی و پژمان جمشیدی) آموزش نظامی دهد و داستان فیلم از همین نقطه آغاز میشود.
فیلم قاسم خانی در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و تا حدودی زیادی بازخوردهای مثبتی دریافت کرد تا جایی که نام فرخ نژاد را به فهرست نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول مرد الصاق کرد. «خوب بد جلف» در گیشه هم فروش ۱۶ میلیارد و ۲۸۸ هزار تومانی را ثبت کرد تا جزو پرفروش های سال ۹۵ قرار بگیرد.
اما حضور او در جشنواره سی و پنجم به همین فیلم ختم نشد و او قسمت دوم کمدی «گشت ارشاد» را هم در این رویداد سینمایی داشت. فیلمی که پس از نمایش در جشنواره فجر اکران بسیار خوبی را پشت سر گذاشت و در گیشه ۱۹ میلیارد و ۷۸۱ میلین تومان فروخت. موفقیت این دو فیلم در گیشه باعث شد تا نام فرخ نژاد به عنوان یک بازیگر پولساز سینمای ایران بر سر زبان ها بیفتد و زین پست او را بازیگر تضمین کننده گیشه بدانند.
افول ستاره نوظهور سینمای کمدی آغاز شد
اما این موفقیت آنچنان که باید سرانجام مثبت و خوبی نداشت، فرخنژاد که بازی در فیلمهای کمدی به مذاق خودش هم دیگر خوش آمده بود، تمایلی به دل کندن از این حوزه نداشت و همین مسئله باعث شد تا انتخابهای خوبی را در حوزه کمدی در ادامه مسیر حرفهایاش نداشته باشد. البته فیلم «تگزاس» به کارگردانی مسعود اطیابی هم در ابتدای سال ۹۷ به نمایش درآمد و فروش خوبی را هم تجربه کرد اما فرخنژاد نقش اصلی این فیلم نبود و در واقع می توان گفت نمی توان تمام موفقیت گیشه این فیلم را مدیون او دانست چرا که زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی که این روزها حسابی به مذاق مخاطبان خوش آمدهاند، نقش مهمی را در این فروش داشتند چرا که این اتفاق در «تگزاس ۲» هم بدون فرخنژاد رخ داد.
البته تا حدودی شاید این سیر نزولی تنها منوط به انتخاب های نامناسب فرخنژاد نباشد، پخش یک مصاحبه جنجالی از او درباره هزینه زندگی اش آن هم در شرایطی که وضعیت اقتصادی مردم به شدت خراب بود، وجه او را در نزد مخاطبان سینما بسیار خراب کرد و این مسئله هم تا حدودی بر جایگاه سینمایی او تاثیر گذار بود.
اما فیلم دیگری که از او روی پرده رفت، «خانم یایا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی بود، فیلمی که رضا عطاران و امین حیایی هم دیگر بازیگران آن بودند و خلاف تبلیغات سازندگان اصلا محتوایی کمدی نداشت و این مسئله اصلا برای تماشاگران خوشایند نبود و به همین اعتراضها به بازیگران از جمله فرخنژاد بالا گرفت و او هم با پستهایی بسیاری سعی میکرد تا توپ را در زمین سازندگان بیندازد.
پس از «خانم یایا» نوبت به «میلیونر میامی» به کارگردانی مصطفی احمدی رسید، کمدی متفاوتی که با وجود تبلیغ های بسیار خود فرخنژاد آنچنان مورد توجه قرار نگرفت و شکست دیگری را در کارنامه این بازیگر ثبت کرد.
این دو فیلم فروش متوسطی را تجربه کردند و اوضاع به نحوی پیش رفت که گویا ستاره اقبال فرخنژاد برای مقطعی خاموش خواهد شد اما گویا این ستاره برای مدت طولانی رهسپار خاموشی است. او در سال ۹۸ با دو فیلم کمدی که نقش اصلی شان را برعهده داشت شانس این را داشت که به دوران اوج خود بازگردد اما این فیلمها دیگر نظر مخاطبان سینما را جذب نمیکرد. «سامورایی در برلین» ساخته مهدی نادری و «دختر شیطان» به کارگردانی قربان محمدپور. با وجود آنکه فیلم نادری فروش خوبی را تجربه کرد و توانست تا حدودی در گیشه موفق باشد اما اگر از نظر تعداد تماشاگران بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم آنچنان هم اثر موفقی در کارنامه فرخنژاد به شمار نمیآید.
«دختر شیطان» اما به واقع شکست بزرگ این بازیگر در حوزه کمدی بود، این فیلم با وجود آنکه از رنگ و لعاب همیشگی فیلمهای هندی و موسیقی شان بهرهمند بود اما نتوانست نظر مردم را به خود جلب کند، در واقع تماشا نکردن این فیلم توسط مخاطبان جوابی به سازندگانش بود که دیگر مخاطب سینمای ایران چنین فیلمهایی را نمیپسندد.
افت محسوس تعداد مخاطبان
حال بد نیست به تعداد تماشاگران پنج فیلم آخر فرخنژاد، نگاهی بیندازیم. فیلم «تگزاس» با وجود آنکه او نقش اصلی را ایفا نکرد یک میلیون و ۷۵۰ هزار نفر را به سینما کشاند که در میان پنج فیلم آخر این بازیگر بیشترین تعداد تماشاچی را به خود اختصاص داده است.
پس از این فیلم نوبت به «خانم یایا» می رسد که افت سنگینی را از نظر تعداد مخاطب در مقایسه با «تگزاس» دارد، ۳۲۱ هزار و ۲۸۷ نفر فقط به تماشای این فیلم نشستند. سپس «میلیونر میامی» وضعیتی بس اسف بار را تجربه کرد و با ۱۳۶ هزار و ۸۷۷ تماشاگر به کار خود پایان داد. با این حال «سامورایی در برلین» بنا به زمان اکران که فیلم کمدی مناسب دیگری روی پرده نبود توانست تا حدودی اوضاع را برای فرخ نژاد بهبود ببخشد، این فیلم ۵۴۶ هزار و ۵۰۵ تماشاگر را به سینما کشانده است که در مقایسه با دو فیلم قبلی تا حدودی قابل دفاع است اما وقتی به «دختر شیطان» میرسیم وضعیت چندان مطلوب نیست، این فیلم که فروش خوبی هم نداشته است تنها ۸۲ هزار و ۴۶۲ نفر را به سینماها کشانده است که در مقایسه با فیلم های قبلی فرخنژاد آمار بسیار ناامید کنندهای است.
آنچه مسلم است فرخ نژاد دیگر در سینمای کمدی جذابیت چندانی برای مخاطبان ندارد و اگر تمایل به ادامه این مسیر دارد باید تغییری در فنون بازیگری اش ایجاد کند و از تکرار بپرهیزد، با این حال اخباری که درباره پیش تولید فیلمهای جدید او شنیده میشود، حکایت از آن دارد که خود او نیز بر این امر واقف است و بار دیگر سعی دارد در فیلمهای اجتماعی و درامهای قابل دفاع توانایی بازیگریاش را به رخ بکشد.
۵۷۲۴۳