، ابراهیم اصغرزاده یکی از همان دانشجویانی است که وارد سفارت امریکا شد و اتفاقا از حلقههای اصلی این اتفاق بود. او سال گذشته در گفتگویی که با خبرگزاری خبرآنلاین داشت از حال و هوای آن روزها برایمان روایت کرد.بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
این مطلب را هم بخوانید؛
هادی غفاری: آمریکا آمده بود به ما دعای کمیل و ندبه یاد بدهد؟
*از دیوار بالا رفتیم ولی فکر نمیکردیم بعدها کسانی بیایند با ضرب و زور از دیوار کل مملکت بالا بروند و همه چیز را مال خود کنند حتی انقلاب را که وجوه ضد استبدادیاش قابل کتمان نبود.
*جنبش دانشجویی از یک سنت غرب ستیز می آمد و من تحت تاثیرش بودم. عینکی که بر چشم داشتیم سیاه و سفید میدید یک گوشه دنیا همه شر و پلشت و دشمن و یک طرف همه فرشته و مظلوم و معصوم. ذهنمان درگیر گفتمان جنگ سرد بود. انقلابی عمل کردن ملکه ذهن ما شده بود، در صورتی که دولت موقت بر اساس حکمی که امام به مهندس بازرگان داده بود وظیفه اصلیاش را انجام میداد. اصلا وظیفهاش این نبود که انقلاب در انقلاب کند. وظیفهاش این بود که شرایط را تثبیت و نرمال نماید. ولی ما دانشجویان انتظارات بیش از قد و اندازه دولت داشتیم.
اطلاعاتی که آمریکایی ها به مهندس بازرگان دادند
*حقیقت آن است در جلساتی که میان مقامات آمریکایی با مهندس بازرگان، دکتر یزدی و امیرانتظام برقرار شده بود مهندس بازرگان از آمریکایی ها تقاضا کرده بود اطلاعات هوایی از رصد تغییر و تحولات همسایگان ایران که میتواند امنیت کشور ما را به خطر بیاندازد در اختیار دولت ایران بگذارد. آمریکایی ها هم عکس های ماهواره ای خودشان را که نشان میداد، صدام و ارتش عراق شبانه روز در حال تقویت استحکامات نظامی در پشت کنار مرزهای ایران هستند و تجهیزات سنگین خود را به آنجا میآورند و مستقر میکنند؛ به دولت موقت دادند. بنابراین آمریکا داشت این اطلاعات را میداد و اطلاعاتش هم صحیح بود یعنی بعدها به این نتیجه رسیدیم که آمریکا آن زمان درست میگفت و عراق در حال آماده شدن برای جنگ با ایران بوده است.
شاید هیچگاه سفارت آمریکا اشغال نمی شد اگر…
*فراموش نکنید که ۹ ماه از بیست و دو بهمن۱۳۵۷ تا اشغال سفارت آمریکا طول کشید و در هفتههای اول پس از انقلاب نخست وزیر آقای بازرگان رسما اعلام کرد ایران مایل به ادامه دوستی با امریکاست و دیدیم هیچ واکنش منفی به این حرف نشان داده نشد بلکه بر حفاظت و حراست از سفارت امریکا افزوده شد تا خطری متوجه رفت و آمد و فعالیت دیپلماتیک امریکایی ها نگردد. حتی وقتی نیروهای چپ در همان روزهای نخست انقلاب به سفارت آمریکا حمله کردند امام خمینی دستور دادند سفارت آزاد شود و چپی ها از آن محل رانده شوند.
*بنابراین تا آبان ۵۸ اساسا در ذهن و ضمیر انقلاب برنامه ای برای تقابل با آمریکا نبود. اگر بود ما دانشجویان اطلاعی از آن نداشتیم. اصلی ترین انگیزه برای شروع یک انقلاب ضد امریکایی را باید در همان اشتباه دولت امریکا در پذیرش شاه دانست. اگر شاه در همان ساعات اولیه ای که اتفاقا مورد اعتراض دولت موقت هم واقع شد از آمریکا اخراج میشد یا اصلا مجوز ورود نمی یافت شاید هیچگاه سفارت اشغال نمی شد.
ماموریت ویژه شهید بهشتی و ابراهیم یزدی درباره مستشاران آمریکایی
*اگر قرار بود آمریکا ستیزی مرحلهای از پیش طراحی شده برای بعد از انقلاب باشد هر زمان و به تنهایی با اندک اشاره امام میتوانست عملیاتی شود. فراموش نکنید در روزهای انقلاب تعدادی از مستشاران آمریکایی در زیرزمین ساختمان ستاد مشترک گیر افتاده بودند، و هر آن احتمال وقوع فاجعهای میرفت مرحوم شهید بهشتی و مرحوم دکتر ابراهیم یزدی ماموریت پیدا کردند که بروند نظامیهای آمریکایی را از زیرزمین ستاد مشترک در بیاورند و به سفارتخانه امریکا تحویل بدهند.
وقتی از دیوار سفارت بالا رفتیم همه هورا کشیدند و تشویق کردند
*وقتی دانشجویان از دیوار سفارت بالا رفتند تمام گروه های انقلابی، روشنفکران، ملی گراها، چپ ها، مجاهدین خلق و حتی نهضت آزادی هورا کشیدند و تشویق کردند. نهضت آزادی که دولتش سقوط کرده بود اطلاعیه داد از ما حمایت کرد و حتی توصیه کرد مبادا گول بخوریم زودتر از زمان لازم برای قطع کامل ارتباط با امریکا اشغال سفارت را به پایان برسانیم.
*در آن زمان ما تند روی کردیم،حذف نیروهای میانه رو و لیبرال مسلک به صلاح نبود. جریانات میانه رو میتوانند جامعه انقلابی را به ترمیدور و تعادل برسانند. فقط اشکال میانه روها این است که ناپیگیرند و گاهی اعتدال و میانه روی را با خنثی بودن و انفعال قاطی میکنند.
2727