آن که برابر خطر سینه سپر نمی کند
منجی جان نمی شود دفع خطر نمی کند
گوشه تنگ عافیت ضامن امن عیش نیست
فتنه امان نمی دهد فتنه خبر نمی کند
جاده تویی خطر تویی، قبله تویی نظر تویی
هیچ کسی به غیر تو در تو نظر نمی کند
منت عرشیان مکش، چشم بر آسمان مدوز
ساحت قدس بسته شد معجزه سر نمی کند
ای که به قصد مفلسان تیغ هلاک بسته ای
جان به لب رسیده از تیغ حذر نمی کند
شمع وجود عاشقان شعله ور است تا ابد
رنگ عدم گرفته را مرگ اثر نمی کند