شنیده اید که استاد دانشگاه چند ده ساله را اخراج می کنند! آقای فاضلی، آقای اباذری، آقای امیدی را اخراج می کنید!؟ آیا اگر همه استادان دانشگاه و همه معلمان اخراج شوند، کار شما درست می شود؟ مشکل شما حل می شود؟ ماندگار می شوید؟ قبل از انقلاب، امام در پاریس صحبت کردند و گفتند در جمهوری اسلامی که ما می خواهیم درست کنیم، حتی کمونیست ها هم آزادند که نظراتشان را بیان کنند، در دانشگاه به آنها کرسی می دهیم که بیایند و حرف هایشان را بزنند. حالا اینها که کمونیست نیستند، اخراجشان می کنید، کمونیست هم باشند نباید اخراجشان کنید.
یک باند فاسد امنیتی در کشور پیدا شده است که تحت تاثیر نفوذ بیگانگان، همه را تهدید تلقی می کند! معلم تهدید است، استاد تهدید است، دانشجو تهدید است، بلوچ تهدید است، کرد تهدید است، آذری تهدید است، فارس تهدید است، عرب تهدید است، ملت تهدید است! این دست ها را باید قطع کنید و به ملت برگردید. راضی کردن یک میلیون معلم کار سختی نیست، اگر راه حل را بلد نیستید، بیایید کنار، خودشان به شما راه حل می دهند و راه حل هم معلوم است. چند ده هزار استاد دانشگاه در خدمت کشور و عاشق وطنشان هستند.
چرا فکر می کنید فقط شما آدم هستید؟ فقط شما می فهمید و دلسوز هستید؟ استکبار و خودخواهی و خودپرستی از این بالاتر؟ من نمی دانم چه اتفاقی باید بیفتد تا یکسری از گوش ها باز شود و یک عده بیدار شوند؟ یکباره مطلع شویم که فلان جوان، فلان استاد دانشگاه، فلان معلم از فقر خودکشی کرد! چه اتفاقی باید بیفتد که تکان بخوریم و بیدار شویم!؟ به کجا باید برسیم که یک بیداری اتفاق بیفتد؟ یک تغییر منش و روشی در کشور اتفاق بیفتد!؟ نجیب تر از ملت ایران هست؟ دارد می گوید آن هم پس از سال ها تحمل که به اینجا رسیده، دارد می گوید. تازه نمی گوید به من میلیارد میلیاد بدهید، می گوید زندگی معمولی داشته باشم.
من امیدوارم که بیدار شوند. یک ملت باید آزاد باشد تا قوی باشد، باید بتواند حرف بزند و تصمیم بگیرد. هیچکس در این کشور نمی فهمد، فقط همین 4 قلم آدم می فهمند! بدترین جهالت و نفهمی همین است که فکر کنند فقط همین چند نفر می فهمند و دیگر هیچکس چیزی نمی فهمد! مشکلات از همین جا آغاز می شود. ما انقلاب کردیم که این چیزها نباشد.
انقلاب کردیم که بعد از 43 سال، اینجا ننشینیم و درباره این چیزها حرف بزنیم. ایران باید آزادترین کشور دنیا باشد نه اینکه هر جای دنیا که مردم را سرکوب می کنند، اینجا آن را با آب و تاب نشان می دهند که بگویند حالا ما کمتر از این سرکوب می کنیم! بدبختی مردم دنیا را نشان می دهند که بگویند ببینید ما کمتر از آنها بدبخت هستیم! در دنیا جای آباد و آزاد وجود ندارد؟ چرا آنجا را نشان نمی دهید؟ کم داریم؟ فکر کم داریم؟ فرهنگ کم داریم؟ آدم کم داریم؟
عزیز ما اشاره کردند که پسرشان می خواهد به خارج از کشور برود. حالا همان یک عده معدود، تقبیح می کنند، به آنهایی که می خواهند به خارج از کشور بروند، توهین می کنند. کسی هم که خارج زندگی می کند، کلا از دید اینها ضد انقلاب است! بعد هم یک عده را اینجا متهم می کنند که اینها دارند مردم را تشویق به رفتن می کنند! اصلا به خودشان نگاه نمی کنند. بخدا مشکل خود شما هستید. شما لطف کنید کمی آن طرف تر بنشینید، مشکلات حل می شود. هیچکس دوست ندارد جلای وطن کند، همه دوست دارند در ایران خدمت کنند. البته همه آزادند هر کجا که می خواهند زندگی کنند ولی نه اینگونه که سرمایه های کشور همین طوری دارد می رود. یک نفر که در کشور لیسانس و فوق لیسانس می گیرد، از روز اول تا آن موقع، چند میلیارد تومان خرجش شده است؟ اینها اصلا ککشان نمی گزد، براحتی می گویند خب بروند! باید باشند تا اینجا را آباد کنند. یا لااقل اگر می رود، بگوییم آقایی که این فرد را تحویل می گیری، پولش را بده.
اصلا نگاه نمی کنند که چه فضایی درست کرده اند که یک جوان دبیرستانی ما هم دارد برای رفتن پافشاری می کند! من یادم می آید که قبل هم این موضوع مهاجرت بود اما ما که در دانشگاه بودیم، می دیدیم که بعضی از دانشجوهای دکترای ما می گفتند که ما می خواهیم برویم برای اینکه اینجا از لحاظ علمی دیگر تامین نمی شدند. یک مدت گذشت، سال 82 یا 83 این موضوع به فوق لیسانس ها رسید.
بیشتر بخوانید :
4-5 سال پیش من به کلاس دانشجوهای سال اول رفته بودم که برای آنها کلاس آشنایی با دانشگاه و اساتید گذاشته بودند. بنده هم یک جلسه خدمت بچه ها می رسم. من رفتم و گفتم که صحبتی نمی کنم، شما سوالات خودتان را مطرح کنید. فکر می کنید اولین سوال دانشجوی سال اول که دانشگاه و رشته خوبی قبول شده است، چه بود؟ یک دانشجوی دختر بلند شد و گفت؛ استاد می شود بگویید چگونه می توانیم مهاجرت کنیم!؟ الان به بچه های مدرسه رسیده است! نباید به فکر بیفتیم؟ همه اش یک عده ای که معلوم نیست چه کسانی هستند، آنها مقصر هستند و هیچ نگاهی به خودتان نمی کنید که همه چیز مملکت دست خودتان است؟
من امیدوارم که تجدید نظر کنند، بیدار شوند، به مردم برگردند و چهار تا تصمیم درست بگیرند تا شرایط کشور عوض شود. آنقدر سخت نیست، به شما بگویم فقط دو سه تا تصمیم می خواهد که شجاعانه اجرا کنید، مردم هم از این وضعیت بیرون می آیند و وضع همه مردم خوب می شود. مردم عزیز و سربلند می شوند، کشور قوی می شود. خیال نکنند اگر با ملت همراهی نکنند، سرنوشت خوبی در انتظارشان هست. این دوران می گذرد، اما اسم ها و قضاوت های مردم می ماند. الان 150 سال گذشته ولی مردم راجع به امیرکبیر قضاوت دارند، راجع به ناصرالدین شاه هم قضاوت دارند.
اما اجازه بدهید بشارت بدهم. عزیزان من؛ همه مشکلات و راه حل ها را گفتیم. می خواهم به شما عرض کنم به لطف خدا و به لطف و همت ملت ایران، خیلی خیلی زود، شرایط کشور ایران بطور اساسی دگرگون خواهد شد و از این وضع درمی آییم. این وضع شایسته ملت ایران نیست. خیلی زود درست می شود. من اینها را که می گویم، بعضی ها می گویند شما فقط امید می دهید، نمی دانیم چه چیزی می بینید که امید می دهید! شما
بنده به عنوان کوچک ملت ایران؛ به ایمان ملت، به توانمندی ملت، به فرهنگ ملت و به عزت ملت باور دارم. این را از من داشته باشید و یادداشت کنید یک فرد کوچک کوچک کوچک مردم گفت که ان شاءالله بزودی خواهید دید که در ایران و جهان همه چیز دگرگون خواهد شد. ایران موتور حرکت جهان است، دومینویی است که اگر اولی را بزنید، تا کل جهان می رود. آن ها هم این را می دانند و می خواهند مهره اول این دومینو، حرکت نکند. ولی ان شاءالله به فضل الهی، تحولات بزرگ، به نفع ملت ایران، بشریت و به نفع انسانیت است و اتفاق خواهد افتاد.
2121