براساس گزارشات اخیر، دانشمندان در نهایت راز سالم ماندن یک مغز از مجموعه بقایای انسانی 2600 ساله که در سال 2008 در دهکده انگلیسی هلسینگتون (Heslington) پیدا شده بود را کشف کردند. هنگامی که نخستین مرد باستان پس از کشف، مورد بررسی قرار گرفت، دانشمندان را شگفتزده کرد زیرا متوجه شدند اگرچه بدن کاملا تبدیل به اسکلت شده است، اما قسمت کمی از مغز وی به نوعی در برابر پوسیدگیای که در دیگر قسمتهای بدن اتفاق افتاده، مقاومت کرده است.
این مغز، که مغز هسلینگتون نام دارد (Heslington brain) ، قدیمیترین مغز در بریتانیا است. براساس این گزارش، حتی با وجود این که این کشف 12 سال پیش صورت گرفته است، دانشمندان تازه کشف کردهاند که چه چیزی مغز را در چنین وضعیت قابل توجهی نگه داشته است.
مغز هسلینگتون (دکتر اکسل پتزولد / مجله رابط انجمن سلطنتی)
این تحقیق توسط کارشناسان دانشگاه کالج لندن انجام شده است و این تیم اخیراً یافتههای خود را در ژورنالی علمی منتشر کردهاند. آنچه این تیم دریافتند این است که مغز دارای “پروتئین های چندلایه محکم” است که ممکن است به حفظ آن کمک کرده باشد. اکسل پتزولد از دانشگاه کالج دانشگاه لندن و انستیتوی عصب شناسی کوئین اسکوئر که رهبری مطالعه را به عهده داشت میگوید: «نحوه مرگ این فرد یا دفن آن، ممکن است عامل حفظ طولانی مدت مغز شده باشد.»
نواحی عملکردی مغز انسان. “گالری پزشکی بلووسن پزشکی 2014”. ویکی ژورنال پزشکی
بد نیست بدانید که بافت مغز انسان بلافاصله بعد از مرگ طبیعی، شروع به تجزیه شدن میکند. از آنجاییکه پروتئینهای مختلفی شروع به از بین بردن ساختار سلولی مغز میکنند، پروسه فاسد شدن مغز، در مقایسه با سایر قسمتهای بدن، سریعتر انجام میگیرد. دانشمندان اکنون فکر میکنند که این روند حدود سه ماه پس از مرگ این مرد قطع شده است. این وقفه ممکن است به دلیل ورود مایعات اسیدی به مغز به دلیل شیوه مرگ وی یا به دلیل اتفاقاتی باشد که پس از مرگ او اتفاق افتاده است.
با بررسیهای انجام شده مشخص شد که این مرد میانسال، نفسهای آخر خود را در فاصله بین سالهای ۶۷۳ و ۴۸۲ قبل از میلاد مسیح کشیده و مرگ او احتمالا در اثر شکستن ستون فقرات (چیزی شبیه به اعدام) بوده است.
اینکه او چه کسی بوده و چرا مرده شاید هیچوقت معلوم نشود، اما با توجه به سایت Science Alert ظاهرا مدتی بعد از اعدام او، سرش را به داخل یک چاه مملو از رسوبات ریزدانه انداختهاند.
تصویر تشریحی از مغز انسان از آناتومی انسان یوهانس زوبوتا Sobotta 1908
باید بگوییم که بافتهای نرم اگر در جای خشک، یخزده یا یک محیط اسیدی بدون اکسیژن نگهداری شوند اغلب میتوانند مدت زیادی دوام بیاورند. نکته عجیب در مورد مرد روستای هسلینگتون این بود که هیچ اثری از سایر ارگانهای بدن او (حتی موهایش) باقی نمانده و همگی از بین رفتهاند.
بنابراین، محققین برای اینکه بدانند چه چیزی ماده ارگانیک باقی مانده را اینقدر خاص کرده است، نگاه دقیقتری به طبیعت پروتئینهای آن انداختند. برخلاف سایر ارگانهای بدن، مغز انسان برای فعالیت خود و حفظ رابطه بین بافتهای پیچیده نورونها و بدنههای بلند آنها، نیاز به پشتیبانی خوب سلولی دارد.
مجموعهای از فیلامنتهای حد واسط (intermediate filaments) که رشتههایی از جنس پروتئین هستند، این کار را در مغزهای زنده انجام میدهند و به نظر میرسد که آنها تحت شرایط مناسبی میتوانند یکپارچکی مغز را مدت طولانی بعد از آنکه سلولها به خاکسترهای مولکولی تبدیل شدند، نگه دارد.
در مورد مرد روستای هسلینگتون مشخص شد که بافت رشتههای حد واسط مغز او کوتاهتر و باریکتر هستند؛ در حالیکه نشانگرهای آنتیبادی منطبق با پروتئینهای آکسون تایید کردند که این رشتهها زمانی دارای دنبالههای نورونی بلند بودهاند. با انجام آنالیز بیشتر همچنین تفاوتهایی در ساختارهای عصبی خاص آن مشخص شد.
حتی پس از مشاهده اختلافات، هنوز دلیل مشخصی وجود ندارد که چرا این ساختارها در مغز با توجه به سرعت شکستن سریع آنها، به روشی معمول رفتار نکردهاند. آنچه که مشخص است، این است که هیچ چیز خاصی درباره مغز این مرد عصر آهن وجود ندارد. بلکه احتمالا چیزی در محل دفن او وجود داشته که جلوی فرایندهای شیمیایی را که باعث تجزیه عادی رشتههای پروتئین میشوند، گرفته است.
جالب است که باوجود پیشرفت علم، این موضوع همچنان مثل یک معمای عجیب باقی مانده است.
منبع: thevintagenews.com