زهره نوروزپور: این نشست از سوی مقامات رده اول اروپا تحریم شد و به دون پایه ترین مقام تنزل یافت. اما دلیل این نشست چه بود؟ ایران چه ارتباطی به معامله قرن داشت؟ این پرونده را بخوانید….
دو اجلاس در برابر یک اجلاس. ورشو نشست ضدایرانی سازمان یافته از سوی مثلث صهیونیسم به کار خود پایان داد. (اینجا) این در حالی بود که رئیس جمهور روحانی در سوچی برای تعیین سرنوشت خاورمیانه حضور داشت.(اینجا) از سوی دیگر دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان مهیای نشست امنیتی مونیخ بود که برخلاف اجلاس ورشو در سطح وزیران خارجه برگزار می شود و ظریف به منظور شرکت در این نشست در آلمان به سر می برد.(اینجا)
بازی دو سر باخت آمریکا، اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه
همزمان با نشست ورشو روز 24 آبان ماه، جنوب ایران مورد حمله تروریستی علیه نیروهای سپاه پاسدارن قرار گرفت. که طی آن منجر به شهادت جمعی از پاسداران جان بر کف کشورمان شد. دکتر ظریف در واکنش به این عملیات منحوس در رشته توئیتی نوشت: آیا اتفاقی است که درست همزمان با شروع سیرک ورشو ایران مورد حمله تروریستی قرار می گیرد؟!(اینجا)
بال ماسکه یا یک نشست دیپلماتیک؟
در همین حال یک روزنامه صهیونیستی با تمسخر این اجلاس در گزارشی از این نشست نوشت: از شواهد امر چنان بر می آید که این نشست بیشتر شبیه به یک مراسم ضیافت معمولی باشد، چرا که اغلب کسانی که وارد این میهمانی شده اند با پوشیدن نقابی بر صورت سعی دارند خود را از یک ‘بوی بد’ حاکم بر این محیط میهمانی دور نگهدارند.
اگرچه قرار بود موضوع اصلی کنفرانس صلح و امنیت خاورمیانه ‘ایران’ باشد، اما اختلافات عمیق میان برخی کشورهای اروپایی و دولت آمریکا بر موضوع اصلی تحریم های اقتصادی علیه ایران موجب شد تا کشورهایی چون آلمان و فرانسه در سطح بسیار نازلی در این کنفرانس شرکت کنند. (اینجا)
این نشست همچنین در رسانه های خبری دیگر مورد تمسخر قرار گرفت و آن را از اساس مردود نامیدند. استقبال سرد اروپایی ها و برخی کشورهای عرب خاورمیانه از این نشست موجب شد تا آمریکایی ها بیش از پیش نسبت به عدم حضور برخی کشورهای همپیمان خود در این نشست واکنش نشان دهند و همین واکنش تند نشان از شکست آنها دارد.(اینجا)
همچنین سخنرانی مایک پنس معاون اول رئیس جمهوری آمریکا نیز مورد تحلیل و نقد قرار گرفت.(اینجا) کارشناس شبکه ایران اینترنشنال که از قضا شبکه ای ضدایرانی است، گفت: صحبت های پنس دستاوردی برای مخالفاننظام ایران نداشت و تکرار مکررات بود و نشان داد آمریکا برنامه ای برای رویارویی مستقیم با ایران ندارد.(اینجا)
کارشناسی دیگر با اعتراف به شکست نشست ورشو یادآور شد: صحبت های پنس بدون راهبرد و بی محتوا بود.(اینجا)
اما واکنشی که بسیار جالب بود این بود که یک چهره ضدانقلاب در توئیتی که مملو از خشم بود نوشت: «اگر کنفرانسی که امروز در ورشو افتتاح شد واقعا برای امنیت خاورمیانه است؛(اشاره به سخنرانی پمپئو(اینجا) – اگر مجاهدین و سلطنت طلبانی که به محل کنفرانس ورشو رفته اند، واقعا مخالف تروریسم هستند؛ بجاست حمله تروریستی خونین امروز به اتوبوس سپاه را قویا محکوم کنند. هیچ گاه برای آغاز اعتماد سازی نابهنگام نیست». (اینجا)
اما واکنش ها به اظهارات سخیف معاون ترامپ به همین جا ختم نشد، اروپا نیز در برابر سخنرای او در این نشست واکنش جدی نشان داد.(اینجا)
سخنرانی پنس، واکنش موگیرینی را هم به دنبال داشت و گفت: اروپا به دنبال اولویت های خود است.(اینجا)
پایان سیرک ورشو
پس از این حجم از واکنش های منفی نسبت به این اجلاس مایک پمپئو در بیانیه پایانی این نشست مدعی شد که هیچکس مدافع ایران نبود.(اینجا)
هر چند در این نشست دو روزه برخی از سخنرانان بارها اتهامات واهی و بی اساسی را علیه جمهوری اسلامی مطرح کردند اما به گفته برخی از کارشناسان آمریکا به اهداف خود نرسید و در بیانیه پایانی هم نامی از ایران برده نشد. (اینجا)
وزارت خارجه در واکنش به این بیانیه اعلام کرد: در فرجام این نشست از پیش شکست خورده، بیانیه پایانی آن را به سندی بی خاصیت تبدیل کرد؛ متن و نوشته ای که تنها از سوی دو کشور برگزارکننده صادر شد و فاقد هر گونه اعتبار و تصمیم بود.(اینجا)
ایران یا معامله قرن؟
اما نکته مهم این اجلاس آیا تنها مساله ایران بود یا عملی کردن معامله قرن؟ یاوه گویی های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس حکایت از آن دارد که این اجلاس تنها برای ثبات اسرائیل در منطقه بود تا تهدید های ایران! چراکه وزیر بحرینی در اظهارتی شرم آور ایران را دشمن اصلی تلقی کرد و مساله فلسطین را بی اهمیت خواند! وزیر خارجه بحرین گفت: قابله با تهدید ایران خطرناکتر و مهمتر از موضوع فلسطین در برهه کنونی است.(اینجا)
وزیر اماراتی نیز همسو با همتای بحرینی خود با وقاحت حمایت نظامی علیه ایران را تایید کرد و در پاسخ به سئوالی درباره اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی در سوریه ضد ایران و حزب الله در کمال وقاحت گفت: هر کشوری حق دفاع از خود هنگامی که از سوی کشور دیگر هدف قرار گیرد، را دارد!(اینجا)
در همین باره صابر گل عنبری کارشناس مسائل عرب به خبرآنلاین پیش از آغاز اجلاس ورشو پیش بینی کرد و گفت: «واقعیت این است که معامله قرن سه رکن اساسی دارد: 1ـ حل “یکجانبه” مسائل مهم نزاع فلسطینی اسرائیلی 2ـ عادی سازی کامل روابط میان تلآویو و دیگر پایتختهای عربی به ویژه در حوزه خلیج فارس 3ـ مقابله با نیروهای مخالف اسرائیل در منطقه و در راس آنها ایران.
ترامپ به صورت همزمان در حوزه سه رکن پیشگفته دست به اقدامات مهمی زده است. در حوزه رکن فلسطینی اسرائیلی معامله قرن با واگذاری کامل شهر قدس به طرف اسرائیلی مهمترین مساله مورد مناقشه میان طرفین را به صورت یکجانبه در سایه ضعف فلسطینیها به نفع طرف اسرائیلی حل و فصل کرده است و با قطع کمکهای مالی آمریکا به آژانس جهانی آنروا که متولی کمک به آوارگان فلسطینی است، تلاش میکند دومین مساله مهم در این نزاع یعنی پرونده آوارگان را مختومه کند.»
این اقدامات تصویری نزدیک به واقعیت نسبت به مجمل راهحلهای دولت آمریکا در طرح معامله قرن برای بقیه مسائل و مشکلات موجود در این حوزه و در راس آنها دامنه سرزمینی و ماهیت کشور فلسطینی “وعده داده شده” ارائه میکند. با وجود این، احتمالا معامله قرن در هنگام اعلان آن حاوی نکاتی باشد که به مذاق بخشی از دستراستیهای اسرائیلی خوش نیاید.
در حوزه رکن دوم طرح یعنی عادی سازی روابط نیز گامهای بسیار جدی برداشته شده است و در نشست ورشو نیز شاهد جهشی بزرگ خواهیم بود و برای نخستین بار وزرای خارجه چند کشور عربی مهم در کنار بنیامین نتانیاهو در یک جبهه قرار خواهند گرفت.
در حوزه رکن سوم طرح معامله قرن هم شاهد اقداماتی جدی علیه مخالفان اسرائیل هستیم. دونالد ترامپ با خروج از برجام و اعمال مجدد تحریمها علیه ایران به عنوان سرجبهه مقابل تلآویو در حال بسترسازی برای تضمین تداوم حیات طرح معامله قرن است. از آن جهت که معتقد است بدون تضعیف مطلوب این جبهه و پیشرفت عادی سازی روابط آینده این طرح در هالهای از ابهام خواهد بود.»
وی در نتیجه گیری خود درباره نشست ورشو و ارتباط آن با برجام و ایران و معامله قرن گفت: «از این رو، میتوان گفت که در واقع خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها بخشی از معامله قرن است که بدون آن طرح این معامله و ادامه آن با مشکل روبرو میشود.
حال میتوان نشست ورشو را در راستای تحقق دو هدف “عادیسازی روابط” میان تلآویو و پایتختهای عربی به ویژه در حوزه خلیج فارس و “مقابله با نیروهای مخالفِ اسرائیل” و در راس آنها ایران دانست.
دولت أمریکا فعلا بر روی تحقق این دو هدف بزرگ متمرکز شده است که بدون آن عملیاتی شدن شق فلسطینی این طرح و قبولاندن آن بر فلسطینیها را بسیار مشکل و بیفایده میداند. اما وقتی در دو هدف یاد شده به جای خاصی برسد، آن وقت شق فلسطینی معامله قرن را تحصیل حاصل خواهد دانست.
اساسا غایت هم ایجاد نظم منطقهای جدید با محوریت اسرائیل است و معامله قرن هم پیشدرآمد آن است و بدون شکل گیری این نظم امکان بقای این معامله و موفقیت آن بسیار پایین است.»
این کارشناس در حالی این مساله را تحلیل و پیشبینی کرد که جرالد کوشنر داماد ترامپ در این اجلاس، سخنرانی خود را تماما و کاملا به معامله قرن اختصاص داد و زمان رونمایی از آن را اعلام کرد. (اینجا)
52310