کسانی که از ما تعریف میکنند، یا عاشق ما هستند که اصلا عیوب ما را نمیبینند، یا گروه متملقان هستند، یا گروهی که از ترس بدیهای ما را خوب جلوه میدهند، و البته گروه چهارمی هم هستند که از فرط دشمنی که با ما دارند از کارهای ناصواب ما تمجید میکنند که ما را به اشتباه بیاندازند.
منتقدان هم البته برخی از سر خیرخواهی انتقاد میکنند و برخی از سر حسد و برای تخریب روحیه و برخی هم چون ذاتا همه چیز را سیاه میبینند و خوبیها را هم بدی میبینند. حال این ما هستیم که باید این تمجیدها و تنقیدها را بشنویم، و کارهای خود را هم بررسی کنیم و بفهمیم کدام حرف صحیح و کدام حرف نا صحیح است.
وقتی یک خبرگزاری معتبر از عملکرد دستگاه اقتصادی کشور تمجید میکند، خوب است آقایان سردمداران اقتصاد کشور بنشینند کلاه خود را هم قاضی قرار دهند و بگویند خوب ما در مردادماه سال ۹۲ سکان اقتصاد کشور را با دلار ۳۲۰۰ تومانی در دست گرفتیم، الان هم بعد از شش سال، حدود ۱۲۰۰۰ تومان است، در حالی که در این مدت اجازه داده شده که دلار ۱۸۰۰۰ تومان هم در بازار مورد معامله قرار بگیرد، و البته دلارهای سهمیهای (یا به قول من رانتی) هم به قیمتهای پایین تر از بازار فراوان مورد معامله قرار گرفته است.
اگر منحنی نمایشی رسم شود، مشاهده میشود که در این شش سال چه مقدار از نوسان شکل گرفته و مخصوصا در سال ۹۷ که طوفانی از نوسانات ویرانگر اقتصاد کشور را مورد هجمه قرار داد. خوب آیا اگر سعی میشد نرخ ۳۲۰۰ تومانی با یک شیب ملایم و رو به بالا با احتساب تفاضل نرخهای تورم و بهره داخل و خارج و بدون تاثیر پذیری از موفقیتهای سیاسی مربوط به برجام، افزایش مییافت و البته دلارهای رانتی هم به هیچ بهانهای حتی خیر خواهانه به بازار تزریق نمیشد، بهتر نبود؟ که در آن صورت مسلما قیمت فعلی دلار از ۷۵۰۰ تومان بیشتر نمیتوانست باشد.
یا اگر نرخ بنزین که شش سال پیش هم همین یک هزار تومان بوده، اگر همراه نرخ تورم تعدیل میشد، بهتر نبود؟ و همچنین برای سایر حاملهای انرژی.
آیا اگر به مسافران خارج از کشور دلار رانتی نمیدادیم و عوارض خروج از کشور را هم جوری تعدیل میکردیم که سفرهای داخلی برای مردم جذابتر میشد و گردشگری داخلی رونق مییافت و با استفاده درآمد حاصل از محل عوارض خروج از کشور هتلها و گردشگاهها و امکانات برای شهرهای خودمان میساختیم، بهتر نبود؟
و دهها سوال دیگر،
آن خبرگزاری که میآید میگوید ۳۰ درصد ارزان شدن دلار نقطه مثبتی است، خوب است ما از خودمان بپرسیم، به چه دلیل میباید قیمت پول ملی ما تقویت میشد؟
آیا نرخ بهره ما به استانداردهای جهانی نزدیک شده بود؟
آیا نرخ تورم ما نسبت به نرخ تورم کشورهای حوزه دلار کمتر نشان میدهد؟
آیا نرخ بیکاری در کشور کاهش یافته است؟
آیا سرمایهگذاری در صنایع و معادن کشور افزایش چشمگیری داشته است؟
پس چرا پول ملی باید تقویت شود؟ اگر به طور مصنوعی این کار صورت بگیرد که غلط است، و اگر بگویند قبلا به طور مصنوعی بالا رفته بود و حالا پایین آمده که باید بگوییم با عذر خواهی قبلا کاری، اشتباه کرده بودید که اجازه دادید اینگونه بالا برود.
راجع به برداشتن صفرها هم از پول ملی قبلاً گفته بودم در دو صورت برداشتن صفرها میتواند مفید یا حتی لازم باشد. یکی اینکه وضعیت اقتصادی کشور روبه بهبود باشد یعنی نرخ تورم و بهره و نرخ بیکاری به سطح استانداردهای بین المللی نزدیک شده باشد و امید این را داشته باشیم که با برداشتن صفرها چند سال دیگر باز بالا رفتن قیمتها، این صفرها باز نگردد.
و در حالت دوم اینکه تعداد صفرهای غیر کاربردی به قدری زیاد باشد که در عملیات حسابداری اشکال ایجاد کند که متاسفانه در مورد اول، خوشبختانه مورد دوم، هنوز اتفاق نیافتاده است.
* رییس اسبق کانون صرافان
۲۲۳۲۲۵