مدتی بود که متوجه شدم دخترم به افسردگی مبتلا شده است. وقتی با او صحبت کردم، حرف های تکان دهنده ای زد. دخترم میگفت چند بار محسن در غیاب من او را آزار داده است.
تایید اقدام شوم
به دنبال شکایت این زن، دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد.وقتی کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند مهسا مورد آزار قرار گرفته است، محسن بازداشت شد و جرم سیاهش را گردن گرفت.
پدرخوانده دیروز در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه زن جوان در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات زندگی اش گفت: چند سال قبل به خاطر اعتیاد همسر اولم از او جدا شدم و سرپرستی مهسا را به عهده گرفتم. یک سال و نیم قبل شوهر خواهرم، محسن را که در یک آژانس کار میکرد به من معرفی کرد و ما با هم ازدواج کردیم.محسن از همسر اولش یک پسر ۱۵ ساله و یک دختر ۴ ساله دارد که با همسر اولش زندگی می کنند.
وی ادامه داد: مدتی پیش متوجه رفتارهای عجیب دخترم شدم. او دیگر حاضر نبود حتی برای لحظه ای با پدرخوانده اش در خانه تنها بماند. وقتی با او صحبت کردم، به من گفت چند بار شوهرم در غیاب من او را آزار داده است. مهسا می گفت وقتی من به خرید یا حمام می رفتم محسن سراغ او می رفت و با تهدید او را آزار می داد. من اول حرف های دخترم را باور نکردم اما از حالت روحی او متوجه شدم که حقیقت را میگوید.
وی در حالی که اشک می ریخت گفت: این ماجرا تأثیر بدی بر روحیه دخترم گذاشته است و او دیگر قادر نیست به خوبی درس بخواند، به افسردگی مبتلا شده و مدام گریه میکند. دخترم حتی به شب ادراری مبتلا شده است. آن قدر روحیه مهسا بد است که امروز نتوانست در دادگاه حاضر شود. من از طرف او از محسن شکایت دارم و برایش اشد مجازات را می خواهم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و جرمش را انکار کرد. وی گفت: همسرم به دروغ مرا متهم کرده که دست به چنین جنایت سیاهی زده ام. من هرگز فرزند خوانده ام را آزار ندادم. بنابر این گزارش، در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
23302