تا پایان سریال و قضاوت نهایی درباره «بر سر دو راهی» هنوز فاصلهای ۱۲ قسمتی باقی است. اگر سریال همین مسیر را ادامه دهد، در حرف اصلی (ریسک موفقیتآمیز تلویزیون) نمیتوان شکی وارد کرد. «بر سر دو راهی» صاحب چند ویژگی است که با در کنار هم قرار دادن شان میتوان امیدوار بود شبکه دو پس از سالها صاحب یک اثر موفق نوروزی باشد.
قصه
یک پسر (حمید گودرزی) دلباخته دختر عمو (مهراوه شریفینیا) است. دست روزگار پسر را پولدار میکند و دختری (میترا حجار) بر سر راهش قرار میدهد. این محور قصه «بر سر دو راهی» است که در همان قسمت اول و دوم لو رفت. حامد عنقا در کسوت طراح و نویسنده، این بار هم اصل ماجرا را همان ابتدا به بیننده میگوید و در قسمتهای بعد چگونگی رخداد را شرح میدهد. این تمهیدی است که باعث میشود بیننده در موضع دانای کل قرار گیرد. حس خوشایند اطلاع از قصه، هم اعتماد به نفس مخاطب را بالا میبرد و هم حواسش را به سمت فرعیات نمیبرد بلکه او را مستقیم در معرض سریال قرار میدهد.
جنس قصه «بر سر دو راهی» به همراه تیتراژ نوستالژیک آن به بیننده اعلام میکند قرار است وارد کدام دنیای نمایشی شود. حتی ابایی ندارد بگوید این داستان مشابه همان قصههای عامه پسند است که روزگاری در پاورقی نشریات منتشر میشد و خواننده میلیونی داشت. قدیمیترها از فونت تیتراژ و اسم سریال، زودتر پی میبرند ماجرا چیست و ذهنشان به سمت مجله موفق «زن روز» و صفحه «بر سر دو راهی» آن میرود. این جنس قصهها، فیلمها و سریالها هر گاه با اقتضائات زمانه همگام بودهاند، جواب داده. مخاطب امروزی هنوز این مدل داستانها را با اشتیاق میشنود و طبیعی است که پند هم میگیرد.
روایت
سریال «بر سر دو راهی» بر پایه چند رابطه عاشقانه شکل گرفته. بر اساس کدهایی که در قسمت دوم و البته در تیزرهای سریال وجود دارد، در ادامه شاهد روابط عاشقانه دیگر و همچنین عشق پیرانه سری هم هستیم! بزعم اهل فن، هنوز عشق و عاشقی برای مخاطب جذابیت دارد و اگر سریالی خالی از آن باشد، حتما ریزش بیننده خواهد داشت.
«بر سر دو راهی» از این ظرف استفادهای چند منظوره کرده است. بستر قصه، عاشقانه است اما سریال «جم زده» نشده. در قسمت دوم پای دلار وسط آمده و به عنوان یکی از پدیدههای مهم سال ۹۷ ،پیش برنده درام شده است. حتما بیننده دنبال چیزی میگردد که دغدغه خودش بوده و هست. او از این که میبیند قیمت یک قابلمه طی چند ساعت دو برابر میشود، بخشی از خودش را در سریال میبیند. و لابد او هم مثل قهرمان سریال (حامد) سودای ثروت دارد. قابل پیشبینی است که مسیر حامد رو به سراب است. برگ برنده سریال وقتی رقم خواهد خورد که قصه، همچون دو قسمت ابتدایی ادامه یابد و بیننده در دل یک داستان پرکشش شاهد فرجام حامد باشد. در این صورت است که پیام سریال به دل مینشیند و قابل باور است.
شخصیتها
تمرکز سریال تا این جا بر حامد (حمید گودرزی) ، مریم (مهراوه شریفینیا) و پریناز (میترا حجار) بوده است. حامد نماینده جوانهای با غیرت است که حتی حاضر نیستند ببینند یک مرد غریبه با دختر همسایهشان پچ پچ کند! او دست به هر کاری میزند تا خانوادهاش را خوشبخت کند اما به شیوه خود. لابد میگویید شخصیت حامد کمی «رویایی» است و از این دست جوانهای خیلی غیرتی نداریم؛ جوانی که حتی در ابراز عشقاش شرم دارد. البته که دُز غیرت حامد بالا است ولی لااقل شخصیت او برای آدمهای یکی – دو دهه پیش غریبه نیست. حالا هم نویسنده از همان جوان الگو گرفته و احتمالا دنبال پیشنهاد بوده است.
مریم اما هنوز آشنا است. دختری با شرم و حیا که در عین حال مبادی آداب است و نانآور خانه. نقطه مقابل او پریناز قرار دارد که تربیت و زیستی متقاوت داشته است و در روابط اجتماعیاش آزادانه رفتار میکند.
در این سریال حتی خانه هم صاحب تشخص است؛ خانهای که خاطرات چند نسل از یک خانواده را در دل خود پنهان دارد و حالا در معرض از دست رفتن است. «بر سر دو راهی» نوستالژیک است اما حسنش این است که در غم گذشته گیر نکرده و در عوض روی «حرمتها»تاکید دارد.
بازیها
فاکتور دیگری که میتوان بر اساس آن دورنمایی موفقی برای «بر سر دو راهی» متصور بود، ترکیب بازیگران است. یک طیف عنایت بخشی، سوسن تسلیمی، اکبر رحمتی، اسماعیل پوررضا و دیگران قرار دارند و طیف دیگر گودرزی، شریفی نیا، حجار، بختیاری و علوی. افسانه چهره آزاد و مجید مشیری هم بین این دو گروه قرار می گیرند.
حمید گودرزی وقتی به سریال رسید، شرایطی بینابین داشت. از یک سو اجرای «پنج ستاره» از او تصویر یک مجری نامهربان ساخته بود؛ از آن طرف بعد از سال ها در «دلدادگان» بازگشتی تحسین شده به بازیگری داشت. سریال «خط تماس» اما این موقعیت را بار دیگر به هم ریخته بود. سازندگان «بر سر دو راهی» نقش اصلی مرد را به او سپردند و حالا مشخص می شود این اعتماد بیراه نبوده است. گودرزی بلد است نقش یک جوان پایین شهری و بامرام را طوری بازی کند که شبیه شخصیت های آشنای قبلی نشود.
ریسک انتخاب بازیگران زن بیشتر بوده. نوروز سال پیش میترا حجار «دیوار به دیوار ۲» را روی آنتن داشت که خودش هم به شکست اعتراف کرده! این بازیگر در سینما هم موقعیت سال های دور را ندارد و غالب فیلم هایش با ناکامی همراه شده است. حالا «بر سر دو راهی» و شخصیت فم فتال پریناز این موقعیت را برایش فراهم کرده تا محبوبیت از دست رفته را پیش قاطبه مخاطبان بازآورد. خانم حجار بضاعت رسیدن به این موقعیت را دارد اگر او و سریال تا پایان «خوب» بمانند.
مهراوه شریفینیا سه سال از تلویزیون دور بود. نقشهای سینماییاش هم چنگی به دل نمیزد. کما این که در فیلم «درخونگاه» یکی از بدترین بازیهایش را ارائه کرد. در چنین شرایطی به پیشنهاد سازندگان «بر سر دو راهی» پاسخ میدهد چون میداند محبوبیت او در قاب تلویزیون و با سریالهای عامهپسند بهدست آمده است. تا این جا شریفینیا را میتوان غافلگیری سریال دانست؛ یک دختر زخمخورده که محبوب را از دست داده اما با متانت در اندیشه بازساخت زندگی است. شریفینیا برای نمایش شرم مریم چنان عمل میکند که گاهی جای شخصیت و بازیگر عوض میشود! نوع نگاه، شمرده شمرده صحبت کردن، شیوه چادر گرفتن، راه رفتن و … یک «مریم» واقعی را ترسیم کرده است.
شخصیت جدی بهنوش بختیاری و شخصیت بامزه بهرنگ علوی به همراه شخصیت با صلابت عنایت بخشی دیگر امتیازهای «بر سر دو راهی» در بخش بازیگری است که باید مفصلتر دربارهشان نوشت.
«بر سر دو راهی» دیرتر از سریالهای نوروزی شبکه یک و سه به فاز تولید رسید و در مدتی حدود یک ماه و نیم آماده شده است. با احتساب این نکته است که میتوان سریال و سازندگانش را عجالتا موفق دانست. چه بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان، چه بازیگران و چه حامد عنقا که طراح داستان است و نویسنده و البته تهیه کننده.
۵۷۵۷