ترجمه اختصاصی بارت کوتسیر، در سال ۱۹۷۵ در هلند متولد شد و در حوزه عکاسی مستند و پرتره شهرت یافت. کوتسیر سالها بر روی مجموعه عکسی با موضوع زندگی خیابانی در شب های اروپا کار کرد.
به گزارش مجله عکس نوریاتو، بارت کوتسیر در مصاحبه با گاردین از بهترین عکس خود که متعلق به این مجموعه است، می گوید.
قبل از اینکه به پاریس بروم، نزدیک به ۲۰ سال در آمستردام زندگی کردم. آمستردام شهری کوچک، ساکت و تمیز بود-همه چیز برای عکاسی خوب به نظر می رسید. همیشه در نور قرمز عکاسی می کردم و امیدوار بودم اتفاقی عجیب و غیرمنتظره رخ بدهد. اما دیگر حس ماهی قرمزی را داشتم که بیهوده در اطرافش می چرخد و خسته می شود.
در پاریس، فحشا باعث تحریک کنجکاوی ام شد – بخصوص که از شهری همچون آمستردام آمده بودم که در آن خدمات جنسی سازماندهی شده است و روسپی ها در شرایط کنترل شده ای کار می کنند. در گوشه و کنار محل سکونت جدیدم، گروهی از زنانی اهل اروپای شرقی، استقرار داشتند که خدمات جنسی خود را به معرض فروش می رساندند. شبی برای عکاسی از آن مسیر می گذشتم که مردی را دیدم که در مبلی کنار خیابان فرورفته بود. آن مرد را شناختم- او را قبلا دیده بودم که پای درختی داشت ادرار می کرد.
ابتدا به راه رفتنم ادامه دادم و برای آن مرد خیلی ناراحت شدم. هیچ وقت مطمئن نیستم که واقعا می خواهم به افراد بی خانمان کمک کنم یا فقط از بدبختی آنها استفاده می کنم تا چنین عکس هایی را بگیرم. به سمت او برگشتم. موقعیت اش، اشیایی که در اطرافش بود و نور-همگی مانند مجموعه فیلمی شده بودند. با اینکه آن مرد، مسن و سالخورده بود اما در حالت خوابیدنش بچگی و معصومیت خاصی وجود داشت و کاملا او را آسیب پذیر نشان می داد.
همیشه از نور موجود استفاده می کنم. در این عکس، خوش شانس بودم که نور چراغ خیابان به طرز زیبایی بر کرکره فلزی پشت سر مرد منعکس شده بود. اولین عکس را نسبتا از فاصله دوری گرفتم و با هر عکسی که می گرفتم به او نزدیک تر می شدم، تا زمانی که کاملا نزدیک سرش ایستادم. سپس دو گام به عقب برداشتم و متوجه شدم که باید کل مبل را در کادرم داشته باشم.
پاریس این وجه دوست داشتنی را دارد که باعث جذب گردشگران می شود: معماری چشمگیر، کروسانت(نوعی شیرینی فرانسوی)، شراب قرمز و پنیر. اما در شب، شهری سخت تر، غم انگیزتر و شوم تر است. در آن روزها متوجه شدم که فقر در پاریس زیاد است. خانواده ای با سه فرزند را دیدم که در تشکی دو نفره خوابیده بودند. یا نوجوانی را دیدم که در گوشه ای مشغول شیر دادن به نوزادش بود و یا پیرمردی که در باجه تلفن خوابیده بود.
پاریسی ها از کنار این صحنه ها رد می شدند و حتی کوچکترین نگاهی به آنها نمی انداختند. انگار که طبیعی ترین اتفاق در دنیا است که مردی بدون پا، خودش را با ویلچر بکشد و التماس کند. می خواستم به همه آنها پول بدهم اما به سختی می توانستم خودم را نگه دارم. و انقدر این موضوع اتفاق می افتاد که تقریبا امیدم را از دست داده بودم.
عاشق تصاویر خام، گرین دار و تار هستم – از این نوع تصاویر برای توصیف یک وضعیت استفاده نمی شود بلکه برای به تصویر کشیدن تجربیات انسانی از آنها استفاده می شود. من با فاصله، بدون هیچ مداخله یا دستکاری در موقعیت یا حرکت، به سوژه ها نگاه می کردم. به سمت مردم نمی رفتم و از آنها نمی پرسیدم که می توانم از شما عکس بگیرم- به نظرم این کار باعث خراب شدن عکس می شود.
گاهی اوقات خودم را مجبور می کنم که مقابل مردم بروم و به صورت ناگهانی از آنها عکاسی کنم. می دانم که این کار زشت و ناشیانه است اما اگر به عکسی نیاز داشته باشم آن را می دزدم. و اگر لازم باشد از خودم دفاع می کنم. به همین دلیل است که چهار بار در هفته شنا می کنم.
بارت کوتسیر
تولد: دورتورت، هلند ۱۹۷۵
دانش آموخته: جنگل داری(ناتمام)، زیست شناسی(ناتمام)، فیزیوتراپی(ناتمام)، عکاسی از آکادمی آمستردام(فارغ التحصیل)
تحت تاثیر: آندرس پترسن، مایکل آکرمن، ترنت پارک-عکاسانی که دید ذهنی دارند.
بهترین دستاورد: هنگامی که عکسی می گیرم که شبیه به نقاشی های فرانسیس بیکن می شود.
بدترین دستاورد: پیاده روی شبانه بدون هیچ نتیجه خاصی.
توصیه کلیدی: کتاب «آس و پاس ها در پاریس و لندن» جرج اورول را بخوانید.
مترجم: سعیده فراهانی
نوشته بهترین عکس من: بارت کوتسیر