ترجمه اختصاصی وینسنت فورنیر عکاس و هنرمندی فرانسوی است که در کارهایش بیشتر به دنبال سوالات علمی تخیلی و داستان های آرمانگرا است. او در حال حاضر در پاریس زندگی می کند.
به گزارش مجله نوریاتو، وینسنت فورنیر از بهترین عکس خود می گوید و همچنین علاقه وافرش به فضا را برای ما شرح می دهد.
شهر ستاره، شهری خودمختار برای فضانوردان است که در فاصله یک ساعته از مسکو قرار دارد. هنوز هم فضانوردان از سراسر دنیا به این شهر می آیند تا آموزش ببینند. ممکن است که به نظر شهری قدیمی بیاید ولی چیزهای مهمی در آنجا هنوز در حال کار هستند. مانند هر مرکز آموزشی، یک سایت راه اندازی، واحد فنی، مدرسه و بیمارستان دارد. در طول جنگ سرد، هنگامی که هزینه زیادی برای مسابقات فضایی صرف می شد، این شهر جایگاه مهمی داشت. اما در حال حاضر چندان اهمیتی ندارد.
ما همه از فضا می ترسیم – و اگرچه این تصویر، از مدافتاده و حتی خنده دار به نظر می رسد اما هنوز هم باشکوه است. سوژه این عکس فردی به نام ژنرال بوریس بود؛ این عکس را در سال ۲۰۰۷ از او گرفتم. در ابتدا، مرکز آموزش یوری گاگارین به من اجازه داد تا از تاریخچه و موضوعات اساسی آموزش هایشان عکاسی کنم اما وقتی به آنجا رفتم از من پول خواستند.
در روسیه برای انجام هرکاری یا به پول نیاز دارید و یا ودکا- بعد از اینکه موفق به عکاسی در مرکز آموزشی یوری گاگارین نشدم، به کافه تریا رفتیم و شروع به نوشیدن کردیم. بعد از یک یا دو ساعت، در آنجا بوریس به ما پیشنهاد داد تا لباس فضانوردی به خانه اش ببریم و از او عکاسی کنیم.
او تنها برای مدت کمتر از نیم ساعت لباس فضانوردی را پوشید اما آنقدر سنگین بود که به سختی می توانست حرکت کند. گرفتن این تصویر در خانه بوریس باعث شد تا عکس جالب تری بدست بیاید. من عاشق تضاد بین این ایده پیشرو از فضا و کاغذ دیواری قدیمی خانه بوریس هستم. تکه چوبی که در سمت راست تصویر قرار دارد نیز گوشه تخت خواب چوبی پسرش است.
شش تا هشت ماه طول کشید تا بتوانم قرار ملاقاتی را برای دیدن شهر ستاره تنظیم کنم و عکاسی در آنجا فقط نیم ساعت طول کشید. دو روز باقی مانده از فرصت ام را مشغول دیدن و عکاسی از فضای اطراف آنجا بودم. کار من ترکیبی از مستند و فیلم برداری است. تمام عناصری که در کارهایم وجود دارند، واقعی هستند اما بیشتر ترکیبی رسمی را ترجیح می دهم. به دنبال این هستم تا از یک دوربین و سه پایه استفاده کنم، بدون نور اضافی.
دو فیلم نمادین درباره فضا وجود دارد: فیلم ادیسه فضایی ۲۰۰۱ ساخته استنلی کوبریک و سولاریس ساخته آندره تارکوفسکی. در آمریکا با فیلم هایی مواجه هستید که رویکردی بسیار تمیز به فضا دارند. در این فیلم ها، فضا چیزی شلوغ و آشفته است که باید مرتب شود. اما در فیلم های روسی، فضا امری معنوی است. راهی است تا خدا را ملاقات کنید. برای همین به جنبه های مادی آن اهمیتی نمی دهند.
برای افراد جوانی مانند من که در دهه ۱۹۷۰ بزرگ شده اند؛ ، فضا امری تخیلی بود. من از سال ۲۰۰۷ بر روی پروژه عکس های فضایی ام، کار می کنم، از راکت ها، لباس ها، رادارها، مراکز آموزشی، اتاق های تمیز، راه اندازی سیستم عامل ها، شاتل ها و فضانوردان عکاسی می کنم. این پروژه باعث سفرهای متعدد من به کشورهایی مانند شیلی، فرانسه، ایالات متحده آمریکا، نروژ، قزاقستان، انگلیس و هلند شد.
خالی از نکته نیست که توانستم به تمام این مراکز امنیتی بروم. هنوز هم نمی توانم این امر را درک کنم. قبل از این پروژه، بیشتر با فیلم های علمی تخیلی وارد دنیای فضانوردی شدم. من عاشق زیبایی، راز و رمز و ماجراجویی هستم.
به زودی قرار است که در پروژه ای با ناسا همکاری کنم. آنها به دنبال ساخت قوی ترین و بزرگترین راکت هایی خود هستند. من نیز در این پروژه می خواهم تا مکانیک راکت ها را با داستان های انسانی در هوستون ترکیب کنم.
وینسنت فورنیر
تولد: آواگادوگو، بورکینافاسو ۱۹۷۰
دانش آموخته: جامعه شناسی و هنرهای تجسمی از دانشگاه مونتپلیه، دیپلم عکاسی از مدرسه ملی عکاسی در آرلز.
تحت تاثیر: استنلی کوبریک، جورج اورول، زیگموند فروید
بهترین دستاورد: زمانی که پنج عکس از مجموعه عکس های برزیل من در مجموعه دائمی متروپولیتن در سال ۲۰۱۶ قرار گرفت.
بدترین دستاورد: زمانی که نمایش مجموعه تاریخ طبیعی من در موسسه ای بسیار معتبر، لغو شد.
توصیه: جرات مشاوره دادن را ندارم.
مترجم: سعیده فراهانی
نوشته بهترین عکس من: وینسنت فورنیر