سینماسینما، گزارشی درباره گروه هنروتجربه که در سایت تابناک منتشر را میخوانید:
گروه سینمایی هنروتجربه پس از شش سال فعالیت مداوم و اکران گروه بزرگی از فیلمهایی که در شرایط طبیعی شانس کمتری برای اکران در رقابت با فیلمهای سینمای بدنه داشتند، اکنون با وضعیتی روبرو شده که نگرانیها درباره تعطیلی آن را تشدید کرده و سیاستهای انقباضی که در یک سال اخیر در قبال این مجموعه در دستور کار قرار داده شده، این نگرانی را نزد جریان مستقل سینمای ایران تقویت کرده که آیا انتهای این مسیر، از دست رفتن امکان نمایش چندده فیلم غیرتجاری روی پرده بزرگ است؟
پرویز کیمیاوی، سیف الله صمدیان، ناصر تقوایی، علیرضا داوودنژاد، رخشان بنی اعتماد، کامران شیردل، محمدعلی سجادی، محسن امیریوسفی، مانی حقیقی، مجید برزگر و… لیستی بلندبالا از سینماگرانی را تشکیل میدهد که ترجیح دادهاند شماری از آثارشان را در گروه سینمایی هنر و تجربه روی پرده ببرند؛ گروهی که با هدف حمایت و ایجاد زمینه برای آثار «تجربهگرا / Experimental» و هنری در مقابل فیلمهای سرگرمکننده و تجاری گروه هنروتجربه از مرداد ۱۳۹۳ ظهور و بروز پیدا کرد و متناسب با سرمایهگذاری که برای آن شد، موفق بود.
این گروه نیاز به یک یا دو سینماتک مستقل در پایتخت داشت که محور و محل تجمع سینماگران و مخاطبان فیلمهای هنری و تجربی باشد؛ رویکردی که در بسیاری از کشورهای جهان از کشورهای اروپایی چون فرانسه و آلمان تا کشورهای دارای صنعت سینما نظیر آمریکا اجرا شده و موفق بوده است. این سینما به واسطه اینکه پاتوق این گروه از سینماگران و مخاطبان این جنس آثار میشوند، در بسیاری از اوقات از سالنهایی که فیلمهای بدنه اکران میکنند نیز به سودآوری بیشتری میرسند و توجیه اقتصادی نیز دارند؛ هرچند معمولاً نه تنها در کشورهای دارای بودجههای فرهنگی بلکه حتی در کشورهای با دولتهای متکی بر نظامهای اقتصادی لیبرال نیز از این گروههای سینمایی حمایت میشود.
در این روش فیلمها به جای اکران در مدت زمان کوتاه و در تعداد سالن زیاد (اکران عرضی)، در سالنهای محدود اما در زمان طولانی اکران میشوند (اکران طولی) و تماشاگران این فیلمها که مشتری ثابت این سالنهای محدود به عنوان پاتوق تماشاگران حرفهای سینما هستند، در این سالنهای محدود متمرکز میشوند و فیلمهای مستقل و تجربی نیز نسبت به سرمایهشان و ساختار تولیدشان، درآمد قابل توجهی به دست میآورند. در مدل ایران روش اکران طولی اجرا شد اما سرمایه گذاری لازم از سوی دولت برای خرید سالن و ایجاد پاتوق صورت نپذیرفت و گروه هنروتجربه با تضمین کف فروشی برای برخی سالنهای سینما و فیلمها، زمینه اکران فیلمها را فراهم کرد.
موفقیت گروه هنر و تجربه با همراهی و حمایت گروهی از سینماگران همراه بود. از آن جمله علیرضا داوودنژاد است که با اشاره به اینکه تحول بنیادینی که در ابزار و تجهیزات و وسایل سینما به وجود آمده و همینطور روزبهروز دامنهاش وسیعتر میشود، همه وجوه سینما را تحتتأثیر قرار میدهد، تاکید کرده است: «از زبان و بیان سینمایی گرفته تا شیوههای سرمایهگذاری و تولید و توزیع و نمایش، همه بهتدریج تحتتأثیر این تحول، اشکال تازهای پیدا میکنند و سینمای آینده از این جهت، سینمای متفاوتی خواهد بود با آنچه امروز شاهدیم. پس گروه «هنر و تجربه» به گمان من متعلق به سینمای آینده است و به تعبیر دیگری رفتن به استقبال آینده است.»
این کارگردان پیشکسوت سینمای ایران متذکر شده بود: اصولا ما یا باید منتظر شویم تا رویدادها سر برسند و ما را احاطه کنند و به انفعال و تقلید و مصرف بکشانند یا اینکه با فاعلیت و ابتکار و تولید، بر موج این تحولات سوار شویم و ابتکار عمل را در دست بگیریم. بهنظر من گروه «هنر و تجربه» چنین رویکردی دارد؛ ما را برای تحولی که در سینما، از زبان و بیان تا نمایش اتفاق خواهد افتاد آماده میکند.»
رخشان بنی اعتماد نیز پیش از این درباره اهمیت تاکید کرده بود: «در همه جای دنیا این وظیفه سینما است که بخشی را به فیلمهایی با مخاطب خاص اختصاص دهد و با معادلات اقتصادی سینمای داستانی و سینمای تجاری مقایسه نکند… سینمای هنر و تجربه توانسته است در تعریف روابط حرفهای به راهکارهایی برسد که باعث مخدوش کردن منافع اقتصادی عدهای در سینمای داستانی بشود… انشاءالله خدا پنجره هنروتجربه را همینجور گشوده حفظ کند که فرصت اکران به فیلمهای متفاوت و دوست داشتنی میدهد. آثاری که در اکران عمومی به دلایل بسیار امکان دیده شدن را پیدا نمیکنند… .»
محمدعلی سجادی کارگردان سینما نیز موضعی مشابه بنیاعتماد داشت و با اشاره به اینکه دولت باید از سینمای هنروتجربه حمایت کند، عنوان کرده است: «هنروتجربه دیگر جزو بدنه سینمای کشور است و باید حمایت بشود. من معقدم باید یک سالن مختص هنروتجربه در سینماها باشد. تا از وضعیت پراکندگی تعداد محدود سانسها و سالنها فارغ آید و این جز با حمایت صددرصدی دولتی نمیتواند شکل بگیرد.» اما نه ترجیح فیلمسازان پیشکسوت برای نمایش آثارشان در این گروه و نه مواضعی که نقل همه آنها به درازا میکشد، باعث نشده حمایتها از این گروه حتی در سطح اولیه حفظ شود.
بهتاش صناعیها در همین زمینه با اشاره به این که تعداد سالنهایی که به سینمای جریان اصلی اضافه شده تعداد قابل توجهی است، گفته است: «هنر و تجربه سهم مشخصی در این حجم اضافهشده ندارد، اما شکل ایدهآلش این است که یک مجموعه سینمایی نیز برای هنر و تجربه در نظر گرفته شود که اگر این اتفاق رخ بدهد بسیار اتفاق ویژهای است و میتواند هوای تازهای برای این جریان سینمایی ایجاد کند و برای فعالان این عرصه امیدبخش باشد. هنر و تجربه میتواند فیلمهای مطرحتری را که مخاطب بیشتری در انتظار دیدن آن هستند، انتخاب کند. البته فیلمسازان نیز زمانی راغب به نمایش فیلم در هنروتجربه هستند که بدانند یک تعداد سالن مناسب برای نمایش فیلم آنها اختصاص داده میشود و میتوانند روی استقبال مخاطب حساب کنند.»
این کارگردان به صراحت مشکلی که باعث این وضعیت شده را مورد اشاره قرار داده و گفته است: «هنر و تجربه در این زمینه بسیار تلاش کرده تا این اتفاق بیفتد، اما موانعی سر راه آنها بوده است. این موانع بیشتر هم مربوط میشود به این که اصولاً سازمان سینمایی آنطور که باید از گروه هنر و تجربه و سینمای هنری و تجربی چه در تولید و چه در اکران داشته باشد، حمایت نمیکند. این مشکل اصلی است که جای سؤال دارد. چرایی این مسئله مشخص نیست. چه فرقی بین فیلمسازان این گروه با سینمای جریان اصلی وجود دارد؟ سلیقه متفاوت فیلمسازان نباید باعث شود که حمایتی صورت نگیرد.» اما این انتقادات نیز راه به جایی نبرده و اتفاقاً شرایط پیچیدهتر شده است.
به تازگی نشریه هنر و تجربه که همچون این گروه نگاهی هنری و تجربی به سینما داشت و حاوی محتوای ارزشمندی برای بهره برداری بود تعطیل شد که البته دلیل آن اعلام نشد؛ نشریهای که از آغاز راهاندازی تا زمان تعطیلی و طی این سالها دستمزد نویسندگانش افزایش نیافت. این اتفاق چنین نگرانی را تشدید کرده که گروه هنر و تجربه نیز به مرور سرنوشت مشابهی بیابد و هنر و تجربه اساساً حذف شود. قرار گرفتن این گروه تحت نظر یکی از موسسات سازمان سینمایی نیز که پیش از این رخ داده بود، بیش از پیش این وضعیت را پیچده کرده است.
در صورتی که چنین اتفاقی رخ دهد، قاعدتاً امکان نمایش دهها فیلم سینمایی در طول هر سال که در رقابت با فیلمهای تجاری و سرگرمی شانس چندانی برای اکران ندارند، از دست میرود و لیست فیلمهایی که در هر سال فرصت اکران پیدا نمیکنند، طولانی میشود. به تازگی کارگردان یکی از فیلمهای سینمایی از سه سال انتظار برای اکران فیلمش در سینمای بدنه انتقاد کرده بود اما واقعیت آن است که در آن بخش، مبنای اصلی ارزیابی میزان احتمالی فروش و جذابیت برای مخاطب عام است و حال اگر اندک روزنهای که برای فیلمهای غیرتجاری وجود دارد نیز بسته شود، ضربه بدی به سینمای مستقل ایران زده شده است.