انسان و سایر حیوانات در طول تاریخ مبتلا به سرطان بودهاند. بنابراین جای تعجب ندارد که همه بخواهند از تاریخچه سرطان بدانند. کلمه سرطان را نخستین بار بقراط، پزشک یونانی نامگذاری کرده است. بقراط از واژههای کارسینوس و کارسینوما برای توصیف تومورها استفاده میکرد. اگر بخواهیم به طور دقیقتر درباره شکلگیری این بیماری حرف بزنیم، بقراط کسی بود که سرطان را نامگذاری کرد. اما بی تردید اولین فردی نبوده که سرطان را کشف کرده است. در واقع سابقه و تاریخچه سرطان در موجودات مختلف خیلی پیشتر از این شروع میشود.
قدیمیترین مواردی که از سرطان وجود دارد، بیماری که امروزه میشناسیم با کشف سلولهای سرطانی در فسیل دایناسور متعلق به 70 یا 80 میلیون سال پیش همراه بود. اولین شواهد سرطان در انسانها از انگشتان پای یکی از اقوام انسانی 1.7 میلیون ساله در آفریقای جنوبی است. پس از آن قدیمیترین موارد انسانی مبتلا به سرطان در مصر باستان کشف شده و به 3000 سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد.
در میان مومیاییهای مصر باستان چندین مورد نشانههای سرطان استخوان، سرطان سر و گردن که منجربه متلاشی سدن جمجمه شده بود و بیش از هشت مورد سرطان سینه رویت شده است. اولین مورد جراحی تومور در کتاب تاریخ مصر باستان نوشته شده و ادوین اسمیت مورخ مصرشناس آمریکایی آن را در کتاب پاپیروس نقل کرده و سند پزشکی جراحی باستانی را در آنجا قرار داده است.
آنگونه که از سند پزشکی متعلق به مصر باستان نقل شده، تومورهای سرطانی را با وسیلهای به نام مته آتش بر میداشتند و در این سند اشاره شد که هیچ درمانی برای این بیماری وجود ندارد. در ادامه این مطلب قصد داریم اطلاعات بیشتری درباره تاریخچه سرطان در اختیارتان قرار دهیم. با وجود اینکه امروزه سرطان ذهن افراد بی شماری را به خود مشغول کرده و نیاز به دانستن اطلاعات جامعتری درباره این بیماری و روشهای پیشگیری از آن دارد. پیشنهاد میکنیم به مجله پزشکی سلول سبز مراجعه و با انواع مختلف بیماری سرطان بیشتر آشنا شوید.
ریشه کلمه سرطان
همانگونه که در مقدمه این مطلب اشاره کردیم، ریشه کلمه سرطان از توصیفاتی که بقراط پزشک یونانی برای این بیماری به کار میبرد، گرفته شده است. بقراط از کلمات کارسینوس (carcinos) و کارسینوما (carcinoma) برای توصیف تومورها استفاده میکرد. این کلمات در زبان یونانی به خرچنگ اشاره دارند. بعدها پزشک رومی به نام سلسوس واژههای یونانی را به سرطان و کلمه لاتین آن را به خرچنگ ترجمه کرد.
جالینوس دیگر پزشک یونانی از کلمه oncos (در زبان یونانی به معنی تورم) برای توصیف تومورها استفاده میکرد. امروزه همچنان برای توصیف تومورهای بدخیم از توصیف خرچنگ بقراط و سلسوس استفاده میشود. اما اصطلاح جالینوس oncos امروزه به عنوان بخشی از نام سرطان شناسان به کار میرود.
تصورات پزشکان اولیه درباره سرطان
در یونان باستان اطلاعات بسیار کمی درباره بدن انسان نسبت به آنچه که امروزه شناخته شده است، وجود دارد. به عنوان مثال بقراط معتقد بود که بدن انسان از چهار مایع خون، بلغم، صفرا زرد و صفرا سیاه تشکیل شده است. او معتقد بود زیادی صفراوی سیاه در هر نقطه از بدن، باعث سرطان میشود. این باور عمومی در مورد سرطان تا 1400 سال بعد هم پابرجا بود و ادامه داشت. با توجه به باورهای مذهبی حاکم بر تمدن مصر باستان، آنها اعتقاد داشتند که سرطان توسط خدایان ایجاد میشود.
در قرن هفدهم میلادی نظریه لنف جایگزین نظریه صفراوی سیاه بقراط درباره علت پیدایش سرطان شد. کشف سیستم لنفاوی بینش جدیدی را در مورد آنچه که ممکن است باعث سرطان شود به ارمغان آورد. اعتقاد بر این بود که اختلالات در سیستم لنفاوی علت هستند.
تاریخچه سرطان در طول قرنهای پانزدهم تا هیجدهم میلادی
در طول قرنهای پانزدهم و شانزدهم یعنی در دوران رنسانس، دانشمندان درک بیشتری از بدن انسان پیدا کردند. دانشمندانی مانند گالیله و نیوتن شروع به کشف روشهای علمی کردند که بعدها برای مطالعه بیماری سرطان مورد استفاده قرار میگرفت. کالبد شکافی توسط هاروی (Harvey) در سال 1628 میلادی انجام شد و بشر را به درک گردش خون در بدن رساندند که تا آن زمان یک راز بود. کالبد شکافیهای انجام شده توسط او راه را برای برای یادگیری بیشتر در مورد آناتومی و فیزیولوژی انسان هموار کرد.
در سال 1761 میلادی جیووانی مورگانی (Giovanni Morgagni) از دانشمندان شهر پادوا ایتالیا بیمار مشکوک به تومور را کالبد شکافی کرد تا ارتباطی بین یافتههای پاتولوژیک خود و مرگ بیمار بیابد. بنابراین او نخستین کسی بود که علم سرطانشناسی و مطالعه درباره سرطان را آغاز کرد.
جان هانتر از جراحان معروف اسکاتلندی بین سالهای 1728 تا 1793 میلادی پیشنهاد کرد که برخی از سرطانها با جراحی درمان میشوند. او تشریح کرد که چگونه یک پزشک میتواند تصمیم بگیرد که کدام سرطانها را جراحی کند. او گفت در صورتی که سلولهای سرطانی به بافتهای مجاور حمل نکرده باشد، امکان جراحی وجود دارد. او همچنین اشاره کرده بود که این سلولهای جهش یافته با گردش خون میتوانند حرکت کنند و حذف و نابودی آنها برای همیشه امکانپذیر نیست.
یک قرن بعد با کشف بیهوشی جراحی راحتتر انجام میشد و درمان پیشرفته سرطان مانند ماستکتومی رادیکال کشف شد. برای کسب اطلاعات دقیقتر از سرطان و انواع آن میتوانید به مجله پزشکی سلول سبز مراجعه کنید.
تاریخچه سرطان در قرن نوزدهم
قرن نوزدهم را تولد انکولوژی با استفاده از میکروسکوپهای مدرن در مطالعه بافتهای بدن بیمار میدانند. رودولف ویرچو، که اغلب او را بنیانگذار آسیبشناسی سلولی مینامند، پایه علمی مطالعه پاتولوژیک مدرن سرطان را فراهم کرد. همانگونه که جیووانی مورگانی کالبد شکافی دورهای را کشف کرده بود، در ادامه ویرچو همان روش را با ارایه آسیبشناسی میکروسکوپی تکمیل کرد.
این روش نه تنها به بررسی بهتر آسیبهای ناشی از سرطان کمک کرد، بلکه باعث توسعه جراحی سرطان شد. از قرن نوزدهم به بعد پزشک با استفاده از روش آسیبشناسی میکروسکوپی میتواند روی بافتهای خارج شده از بدن بررسی دقیقتری انجام دهد و روند تشخیص و بررسی پزشک را تسریع میبخشد. همچنین پاتولوژیست یا همان آسیبشناس میتواند به جراح اعلام کند که در طی عمل جراحی بافتهای سرطانی را به طور کامل برداشته است یا نه؟!
نتیجهگیری
مطالعه تاریخچه یپدایش سرطان در حیوانات و انسانها نشان داده که بشر در طی قرنها درگیر این بیماری است و همواره تلاش میکند تا راههای مقابله با سرطان را کشف کند. سرطان مانند هر بیماری دیگر با داشتن سبک زندگی سالم و تغذیه مناسب قابل پیشگیری است. برای پیشگیری و شناخت بیشتر سرطان و کسب اطلاعات جامع پیشنهاد میکنیم مطالب مفید مجله پزشکی سلول سبز را مطالعه کنید.