بعد از مدتها بلاتکلیفی، دراگان اسکوچیچ، سرمربی پیشین تیمهای ملوان، صنعت نفت و فولاد بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شد و بعد از انتخاب این مربی «خارجی» دوباره یک زخم قدیمی در فوتبال ایران سر باز کرد. مشکل از آنجایی آغاز میشود که برخی کارشناس-مربیان «داخلی» همه خارجیها را به چشم کسانی میبینند که جایگاهشان را اشغال کردهاند. فرقی نمیکند طرف آنها کارلوس کیروش، برانکو یا اسکوچیچ باشد؛ آنها همیشه این صحبتها را مطرح کردهاند که انتخاب آقای ایکس و ایگرگ توهین به مربی ایرانی است چراکه «آنها در مقطعی از کارنامه خود عملکرد ضعیفی به جا گذاشتهاند».
اما سوال اصلی اینجا مطرح میشود؛ آیا میتوان یک سرمربی را پیدا کرد که در تمام دوران سرمربیگری خود موفق بوده است و آیا منتقدین داخلی در دوران سرمربیگری خود در سالهای اخیر توانستهاند تیمهایشان را به شکلی هدایت کنند که فلسفه، راه و روش مشخصی داشته باشد؟ احتمالا پاسخ هر دو سوال منفی است چراکه ما پس از انقلاب با مربیان داخلی (پیش از انقلاب هم مربیسازی اوفارل نقش بسیار تاثیرگذاری داشت) به نتیجه خاصی دست پیدا نکردیم و از چهار بار صعود به جام جهانی، همه را با مربیان انجام دادهایم که خارج از این مرزها رشد پیدا کردهاند و الفبای فوتبال را آموختهاند.
شاید پاسخ برخی از منتقدین داخلی این باشد که آنها مانند افرادی مثل گری نویل بیشتر علاقه نقد و تفسیر کردن را برعهده دارند و مانند ستاره سابق منچستریونایتد- که دوران بسیار بدی را در والنسیا پشت سر گذاشت- نمیتوانند در کار مربیگری موفق باشند. اما در این میان بازهم چند سوال دیگر پیش میآید که دید آنها بهعنوان کارشناس به موفقیت چیست و چطور عملکرد تیم ملی ملی را در طول هشت سال حضور کیروش مترادف با واژه «شکست» توصیف میکردند؟ اگر بهعنوان کارشناس فعالیت میکردند چطور برای فوتبال دفاعی کیروش احترام قائل نبودند، مگر همه تیمهای موفق در دنیا با حملات پی در پی به پیروزی میرسند و فاتح جامها میشوند؟
تفاوت گذاشتن بین مربی ایرانی و خارجی را باید در یک نقطه به پایان برسانیم و این لکه باید هرچه زودتر از چهره فوتبال ایران زدوده شود. «سواد» و «کیفیت» باید در نقطهای به مراتب بالاتر از «ملیت» قرار بگیرد و اگر یک مربی بد است، باید بدون در نظر گرفتن اینکه او پاسپورت چه کشوری را دارد نقد شود و اگر نتایج خوبی هم گرفت باید بدون توجه به فاکتور ذکر شده از او تعریف و تمجید شود. این دقیقا نقطهای است که باید به آن برسیم؛ نقد کردن به فاکتوری فراتر از ملیت برای ما تبدیل شود تا زمانی که یک مربی بزرگ از زمان ما جدا شد و وضعیت ما به مراتب بدتر شد، نگوییم که «عذرخواهی میکنیم چون در جایگاهی نبودیم که به لحاظ فنی او را نقد کنیم».
فوتبال ایران بهصورت اساسی این نیاز را احساس میکند که نگاه توهینآمیز از بالا به پایین در نقد مربیان غیرایرانی را کنار بگذارد و همه مربیان داخلی و خارجی را با یک ترازوی یکسان وزن کند تا پیش از باخت اخلاق، جنجالهای یکی از دو قطبیهای مسن و پیر فوتبال ما به پایان برسد.
255 43