نویسنده اتریشی با آخرین کتابش با عنوان «در جاده سلطنتی» کیفرخواستی تند علیه ترامپ تنظیم کرده است.
این نمایشنامهنویس، شاعر و رماننویس اتریشی در جدیدترین نمایشنامهاش با عنوان «در جاده سلطنتی» کیفرخواست تندی علیه «امپراتوری ترامپ» صادر کرده است. این کتاب به تازگی به زبان انگلیسی در آمریکا و بریتانیا منتشر شد.
همین نمایشنامه که به زبان آلمانی در سال ۲۰۱۸ منتشر شد عنوان نمایشنامه سال را از آن خود کرد.
در این مصاحبه الفریده یلینک درباره نویسندگی، نوشتن درباره ترامپ در دوره پسا حقیقت صحبت کرده است.
کتاب شما بحرانی بیسابقه از دموکراسی را با به تصویر کشیدن یک شخصیت ترامپمانند نفرتانگیز نمایش میدهد. ترامپ مشخصاً محصول روندهای تاریخی گستردهتر است. آیا شما احتمال منطق، آزادی و جایگزینهای قابل قبول را امروز میبینید؟
همیشه وقتی از من میپرسند یا انتظار دارند که آرمانشهرها یا حداقل دیگر احتمالات را نشان بدهم برایم مشکل است. من نمیتوانم این کار را بکنم و حس نمیکنم وظیفهام هم باشد. من سعی میکنم در واقعیت (در واقعیت پیچیده) ساختارهایی پیدا کنم و همچنین در آنها اغراق کنم تا بدون بیش از حد سادهسازی آنها، به طور ساختاری نشان دهم که چه ارتباطهای پیچیدهای بین آنها وجود دارد. از نظر من کلیسازی سادهسازی نیست. از این منظر، درام یونان باستان همیشه برای من مدلی بوده و با استفاده از نقلقولهایی از آن توجه را به سمتش جلب میکنم.
نمایشنامههای شما بر رخدادهای جهانی از جمله بحران مالی ۲۰۰۸، رفتار غیرانسانی با پناهجویان و کشتار شارلی ابدو متمرکز شدهاند. در «جاده سلطنتی» شما مخصوصاً درباره «نوشتن به عنوان یک خارجی» صحبت میکنید. چطور این خارجی بودن را درک میکنید و چه اثری بر نویسندگیتان میگذارد؟
من همیشه بیگانه و خارجی بودهام، حتی از زمان بچگی، و فقط از طریق نوشتن بعدها متوجه شدم که این موقعیتی است که از آن فرد همه چیز را در واضحترین حالت میبیند. غریبه و خارجی اغلب چیزهای بیشتری از فرد بومی که ممکن است بیش از حد در زمین ریشه داشته باشد، میبیند.
من خودم در ارتباط با دونالد ترامپ، فکر میکنم «تراژدی آمریکایی» تئودور درایزر (که اغلب با «ادیپوس رکس» مقایسه میشود) آن را تبدیل به یک کمدی میکند که در آن پادشاهی که احساس گناه دارد تک تک بزرگیهایش را از دست میدهد و من او را مقابل تراژدی پادشاه اودیپ میسنجم و او مسخره میشود چون نه تنها نمیخواهد با احساس گناهش مواجه شود، بلکه نمیخواهد هرگز تاوان آن را پس بدهد. کاملاً در تضاد با آن، او با افتخار دربارهاش جار میزند و به نادرستی آن را تبدیل به یکی از نکات شایستهاش میکند. او تبدیل به یک عروسک یاوهگو میشود. من سعی میکنم بزرگان را پایین بکشم و کوچکها را بزرگ کنم، شبیه برشت: بزرگها بزرگ نمیمانند و کوچکها کوچک نمیمانند.
۲۴۱۲۴۱