به گزارش خبرآنلاین نشریه خط حزب الله، در شماره صد و نود و پنجمین شماره خود، بخشی از سخنان رهبری درباره لزوم داشتن شجاعت، جسارت و درایت لازم در مقابله با دشمنان را در دورههای مختلف منتشر کرده است.
در ادامه این سخنان را می خوانید.
یک سیاستمدار برای آنکه بهترین تصمیم را بگیرد، در مرتبه اول بایــد بداند که «در کجای تاریخ ایســتاده است؟». برای همین «شناخت واقعیت های میدان» مهم است. «یعنی ما بدانیم که الآن در کجا قرار داریم: ما کجا هستیم، دشمن کجا هست، جایگاه ما چیست؟… فرض کنید اگر چنانچه ما ندانیم که موقعیت ما در منطقه الآن به نحوی است که دشــمن از ما حساب می برد، یک جور عمل کنیم. اگر دانستیم که موقعیت ما به نحوی است که دشمن از ما حساب می برد، جور دیگری عمل کنیم.» ۹۷/۱۲/۲۳
در مرتبه دوم، «هر کشوری، هر جامعه ای حوادثی دارد؛ این حوادث بعضا حوادث تلخ بعضا حوادث خوب است… نوع مواجه با این حوادث خیلی مهم است که چه جور با این حوادث مواجه بشویم. ۹۷/۱۲/۲۳
مثلا «یک وقت انسان وارد میدان می شود اما می ترسد… این یک جور عکس العمل و واکنش و حضور در مقابل دشمن است، یک وقت با دلیری وارد می شود. در روایات دارد « خُِض َ الغَمِرات لِلَحّق»؛ وارد میدان می شود با دلیری، با شجاعت؛ این هم یک جور دیگر برخورد. ببینید ما نگاه می کنیم به وضع کشورهای دنیا؛ کشورهایی که ما با آنها آشنا هســتیم، مسائلشــان را میدانیم؛ هر دو جور حرکت ها را ما در کارهای اینها می بینیم ۹۷/۱۲/۲۳
همه این کشورها از آمریکا میترسند جز شما
«این خاطره را بارها نقل کرده ام که در یکی از مجامع بین المللی که نطق پر شــوری در آنجا علیه تســلط قدرت ها و نظام سلطه در دنیا ایراد کردم و آمریکا و شــوروی را در حضور بیش از صد هیأت نمایندگی و رؤسای دولت ها، به نام کوبیدم و محکوم کردم، بعد از آن نطق، عده زیادی آمدند تحسین و تصدیق کردند و گفتند: همین سخن شما درست است. یکی از سران کشورها که یک جوان انقلابی بود – و البته بعد هم او را کشتند – نزد من آمد و گفت: همه ی حرفهای شما درست است، منتها من به شما بگویم که به خودتان نگاه نکنید که از آمریکا نمی ترسید؛ همه ی اینهایی که در اینجا نشسته اند، از آمریکا میترســند! بعد ســرش را نزدیک من آورد و گفت: «من هم از آمریکا میترسم!» ۱۹/۱۱/۶۹
«در شرایط مرعوب شدن، ترسیدن، مضطرب شدن، متلاطم شدن، حتی باورهای قطعی انسان هم از یاد می رود. انسان مرعوب، اینطور اســت. «جُبن»، هم عقل را از کار می اندازد، هم عزم را. انسان مرعوب و جَبان، نه درست می تواند فکر کند، نه درســت می تواند عزم و اراده خودش را به کار بیندازد؛ دائم یک قدم به جلو برمیدارد و یک قدم به عقب. این است که پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین در آن وصیت معروف خود فرمود: «والتشارون جبان، لانه یضیق علیک المخرج» با آدم جبان و ترسو در هیچ کاری مشورت نکن، زیرا که گریزگاه و دریچه ی فرج بر رویت می بندد. انسان وقتی که مرعوب نیست، می تواند درست فکر کند، درست تصمیم بگیرد و از این مانع عبور کند؛ اما وقتی مرعوب شد: «یضیق علیک المخرج»؛ به بکنم، نکنم دچار می شود و خود را دست بسته تسلیم میکند. ۳/۷/۸۲
امام از هیچ چیزی نمی ترسید در مقابل، «ما نه فقط در عمل احتیاج به شــجاعت داریم، در فهم هم احتیاج به شجاعت داریم. در فهم فقیهانه، احتیاج به شجاعت هست؛ اگر شجاعت نبود، حتی در فهم هم خلل به وجود خواهد آمد. درک روشن از کُبریات و صُغریات؛ گاهی انســان کبریات را درست می فهمد،
در صغریات اشتباه می کند. این درک صحیح از مبانی دین و از موضوعات دینی و از موضوعات خارجی منطبق با آن مفاهیم کلی و عمومی یعنــی کبریات و صغریات احتیاج دارد به اینکه ما شجاعت داشــته باشیم، ترس نداشته باشــیم؛ والا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرویمان، انفعال در مقابل دشــمن، ترس از جو، ترس از فضا؛ اگر این حرف را بزنیم، علیه ما خواهند بود؛ اگر این حرف را بزنیم، فلان لکه را به ما خواهند چسباند؛ این ترسها فهم انسان را هم مختل می کند. گاهی انسان به خاطر این ترسها، به خاطر این ملاحظات، صورت مسئله را درست نمی فهمد؛ نمی تواند مسئله را درست درک بکند و حل بکند؛ موجب اشتباه خواهد شد. ۸۸/۷/۲
بنابراین «در مواجهه ی با حوادث نباید دچار ترس و دلهره شد. الا اِنّ اولیاءالله لا خوف علیهم و لا یحزنون، این [آیه] در سوره ی یونس است؛ نگاه کردم، در سوره ی بقره [هم] شاید چهار پنج جا لا خوف علهیم و لاهم یحزنون در مورد مؤمنین آمده. خب این به خاطر ایمان اســت، به خاطر ارتباط با خدا است، به خاطر قبول ولایت الهی است؛ خوف خوف و مانند آن نباید باشد. امام (رضوان الله علیه) واقعا نمی ترسید. ما یک وقتی خدمت ایشان نشسته بودیم_ همان اول انقلاب؛ همان وقت هایــی که با آن بنده خدا یک و دو داشته ایم بودیم سر قضایای نیروهای مسلح و این حرف ها_ بنده به ایشان گفتم «علت اینکه شما مثلا فلان جمله را درباره ی فلان شخص گفتید این است که میترسید…»؛ میخواستم بگویم «می ترسید که نیروهای مسلح مثالا بدشان بیاید»، تا گفتم «می ترسید»، ایشان مسل همینجور بلافاصله گفتند «من از هیچ چیز نمیترسم.» ایشان منتظر نشدند که متعلق ترس را بگویم، تا گفتم شما «میترســید»، ایشــان گفتند «من از هیچ چیز نمی ترسم» واقعا هم همین جور بود؛ ایشان از هیچ چیز نمی ترسید.» ۹۷/۱۲/۲۳
اگر مسئولین کشور بترسند…
«شجاعت در برابر هیبت دشمن، جزو شاخص هاست. در مقابل دشمن اگر مسئولین کشور احساس رعب و خوف بکنند، بر سر ملت بلاهای بزرگ خواهد آمد. آن ملتهائی که ذلیل و مقهور دست دشمن شدند، عمده ی علت این بود که مسئولان – پیشروان قافله ی ملت – شجاعت لازم، اعتماد به نفس لازم را نداشتند. گاهی در بین آحاد مردم عناصر مؤمن، فعال، فداکار، آمادهی به جانبازی هستند، منتها مسئولین و رؤسا وقتی خودشــان این آمادگی را ندارند، نیروهای آنها هم از بین می رود و این ظرفیت هم نابود می شــود. آن روزی که شهر اصفهان در دوره ی شاه سلطان حســین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت با عظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود. اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمی کنند، در مردم خودشان احســاس توانائی و قدرت نمی کنند، کار جمهوری اســلامی تمــام خواهد بود.»۸۷/۹/۲۴
۲۱۷۲۱۵