زن جوان گفت: من مربی سوارکاری هستم و وضع مالی خوبی دارم؛ چند سال قبل با شوهرم که پزشک متخصص زیبایی است آشنا شدم و ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه این اواخر متوجه رفتارهای مشکوک همسرم کوروش شدم. وقتی پیگیری کردم فهمیدم کوروش با خانم مهندسی به نام شیلا در ارتباط است. شیلا برای جراحی بینی اش به مطب شوهرم آمده بود و همین موضوع شروع آشنایی و رابطه پنهانی آنها بود.
زن جوان گفت: مدتی بود که شوهرم دیگر به خانه نمیآمد و تلفنهای مرا جواب نمیداد؛ چندباری به من پیشنهاد جدایی داد اما من حاضر نبودم زندگیام را که برای ساختنش کلی زحمت کشیده بودم براحتی خراب کنم.
با اینکه از خیانت کوروش با خبر شده بودم، اما نمیتوانستم از او جدا شوم؛ از طرفی چون مهریهام هزار سکه بود، او نمیتوانست براحتی مرا طلاق بدهد. البته این را هم بگویم که کوروش اصرار داشت که طلاق بگیرم و مهریهام راببخشم.
او ادامه داد: روز حادثه، در خانه تنها بودم که کوروش وارد خانه شد. در حال گفتوگو با او بودم که شیلا هم آمد او در ورودی را برای شیلا باز گذاشته بود با همدستی شیلا دست و پایم را بستند و مرا کتک زدند، بعد هم حدود سه میلیارد تومان، طلا و دلار و وسایل با ارزشی را که در خانه بود سرقت کردند. بعد از رفتن آنها، به سختی خودم را به تلفن رساندم و به خواهرم خبر دادم.
حمله اسیدی
با شکایت زن جوان تحقیقات برای دستگیری آنها آغاز شد، اما کوروش و زن جوان بعد از این حادثه ناپدید شده بودند و هیچ ردی از آنها نبود، حتی کوروش به مطبش هم نمیرفت.
بررسیها در این خصوص ادامه داشت تا اینکه حدود
یک ماه بعد از این حادثه، زمانی که زن جوان از باشگاه سوارکاری اش بیرون آمد تا به سمت خودروی خود برود با کوروش و زن جوان رو به رو شد آنها با تهدید از او خواستند که شکایتش را پس بگیرد و از مهریه هزار سکهای اش نیز بگذرد در غیر این صورت برایش اتفاقات بدی رخ خواهد داد.
اما مینا، مخالفت کرد در این حین، خانم مهندس ناگهان بطری اسیدی را که در دست داشت روی خودروی مینا ریخت و باعث تخریب خودروی زن جوان شد؛ درگیری و کمک خواهی مینا، باعث شد تا دکتر جراح زیبایی و مهندس جوان توسط مردم دستگیر شوند.
متهمان پس از دستگیری برای تحقیقات به دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند. کوروش در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل با شیلا که برای جراحی بینی اش به مطبم آمده بود آشنا شدم. علاقهام روز به روز به او بیشتر میشد تا اینکه تصمیم گرفتیم باهم ازدواج کنیم اما همسرم راضی به طلاق نبود. خودم هم به خاطر مهریه بالایی که داشت نمیتوانستم او را طلاق بدهم؛ برای همین تصمیم گرفتیم با تهدید و آزار و اذیت او را وادار به طلاق کنیم.
شیلا حرفهای کوروش را تأیید کرد و با اعتراف آنها به دستور قاضی دادسرای ویژه سرقت، متهمان در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفتند.