در این خاطره نگاری آمده است؛
«منزل پدری مــن کــه در آن متولد شــده ام، تا چهــار پنج ســالگی مــن، یــک خانــه ۶۰ ـ ۷۰ متری در محله فقیرنشــین مشــهد بود که فقط یــک اتاق داشــت و یــک زیرزمیــن تاریک و خفــه ای! هنگامــی که بــرای پــدرم میهمان می آمد -و معمولا پدر بنا بــر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همــه مــا بایــد بــه زیرزمیــن میرفتیــم تــا مهمان بــرود. بعد عــده ای که به پــدر ارادتی داشــتند، زمیــن کوچکــی را کنــار ایــن منــزل خریده بــه آن اضافــه کردنــد و ما دارای سه اتاق شدیم.»
2727