این عقیده استوار بر مفهومی است که باعث رقابتها و حسادتها در فرآیند توسعه در این جوامع میشود.
چند وقتی است که در کشور ما همگام با توسعه شبکههای اجتماعی مفهوم سلبریتی باب شده و عدهای از هنرمندان و ورزشکاران که به موفقیتی در حوزه کاری خود دست یافتهاند با حضور در این شبکهها و تعداد فالوورهای خود باعث ایجاد موجی در شبکههای اجتماعی شدهاند که از مناظر مختلف می توان آن را تحلیل کرد.
اما نکتهای که این روزها بیشتر به گوش میرسد انتقاداتی است که به اظهارنظرهای این افراد درباره موضوعات غیرمرتبط با تخصص آنها میشود. انتقاداتی که به تاثیرگذاری این افراد در حوزههای مختلف مربوط میشود، مثل همیاری اجتماعی در پدیدههایی مثل سیل و زلزله و کمکرسانی، اطلاعرسانی در مورد اعتیاد، ایدز و حتی ورود این سلبریتیها به حوزههای دیگر مثل ادبیات، سیاست، اقتصاد و حتی رستورانداری!
نگارنده معتقد است این انتقادات بیشتر در پشت صحنه خود حاصل کشمکش بین گروههای مرجع اجتماعی است.
در هر جامعهای گروههای مرجع روی تصمیمسازی مردم تاثیر دارند. حتی در دنیای غرب از ستارگان راک تا نخبگان ورزشی و سینمایی در شبکههای اجتماعی در نقش گروههای مرجع وارد شده و توصیههایی در موارد مختلف از جمله مسایل زیست محیطی دارند. مثل لئوناردو دی کاپریو که در صفحه مخصوص به خود فقط بر روی مسایل زیست محیطی و کره زمین متمرکز است. اما نکته این است که در جامعه ما، تصور «خیر محدود» باعث شده است که دیگر گروههای مرجع اجتماعی، حضور سلبریتیها را محدودکننده تاثیرگذاری خود بپندارند.
نگارنده تایید کننده نظراتی که توسط این افراد در حوزههای مختلف اظهار میشود نیست که برخی از این توصیهها گاه درست و گاه غلط و حتی مخرب است اما نکته اینجاست که راه مقابله با این پدیده، راه رفتن روی نظریه «خیر محدود» و تلاش برای حذف آنها از جایگاه گروه مرجع اجتماعی نیست.
در جامعه اطلاعاتی امروز که هر کسی میتواند حضور خود را به همه اعلام کند، گروههای مرجع دیگر نیز میتوانند حضور فعال داشته باشند و با ارایه صحیح نظریات خود میزان تاثیرگذاری خود و مطلبی را که ارائه میکنند به بوته آزمون مخاطب بگذارند. اگر حرف و نظرشان مخاطبی نداشت نباید آن را به جایگاه مقبول برخی سلبریتیها و شانسی که از آنها دریغ شده است گذاشت بلکه باید به روی پیامی که به جامعه داده میشود تمرکز کرد چرا که حقیقت از دهان هر کس که بیرون آید باز هم حقیقت است و حلاوت خود را همواره بر نظریات باطل تحمیل میکند.
چندی پیش چند تن از بازیگران سینما و تئاتر وارد حوزه ادبیات شدند و شروع به نوشتن و منتشر کردن شعر و داستان و خاطره و غیره ذالک کردند و اتفاقا در فضایی مثل فضای ادبیات کشور که لاجرم باید دموکراتیک تر باشد نیز عده ای برآشفتند که حضور این چهره ها برای ادبیات ما سم است . اما در حقیقت اگر مخاطب ادبیات در آثار این دوستان چیز دندان گیری نیابد این موج خود به خود فرو می نشیند و آثار خوب در گذر زمان خود را نشان می دهند.
گرچه ممکن است در ساحتی چون ادبیات کشور ما در شرایط اقتصادی امروز موفقیت یک نفر شکست بقیه تلقی شود اما حقیقت این است در عرصه تاثیر گذاری اجتماعی این” خیر محدود” نیست که تعیین کننده مناسبات اجتماعی است . بلکه ارایه درست حقیقت و هم افزایی در یاری رساندن به فرهنگ و ارتقای آن است که حرف نهایی را می زند.
کوتاه سخن این که در جامعه امروز ما که کمک کردن و همیاری بسیار بیشتر از پیش ضروری به نظر می رسد ، رقابت و کشمکش گروههای مرجع برای تاثیر گذاری باعث از دست رفتن افکار عمومی مردم و شکل گیری عدم اعتماد به همه گروههای مرجع می شود.
تلاش برای قطع ارتباط گروههای مختلف با جامعه نه تنها عملی نیست بلکه از قدر قیمت دیگر گروهها نیز می کاهد،در حقیقت نبردیست که در آن همه مغلوب می شوند.
به نظر می رسد کسانی که برای اصلاح جامعه خود دغدغه دارند باید بیش از پیش در برابر مخاطبان خود در شبکه های اجتماعی مسئول باشند و به جای رقابت بر سر فالوئر ها به این نکته بیاندیشند که چگونه می توان از موهبت شهرت و تاثیر گذاری اجتماعی در جهتی صحیح و خیرخواهانه بهره جست چرا که شفقت و نوعدوستی خیریست که هیچ محدودیتی ندارد.
۴۶