همان روز، آگاهان بازار سرمایه لبخندی زدند و عبور کردند اما «قاضی زاده هاشمی» وقتی در دانشگاه شاهد، دانشجویی از او پرسید: «حل سه روزهی بورس چه شد؟» در حالی که تمام سعی خود را به کار بست تا آرامش و خونسردیِ خود را حفظ کند اما متوجه نشد که دچار «تیک عصبی» و «پریشان گویی» شده اینها را در مقام پاسخگویی بر زبان آورد:
– من که رئیس جمهور نیستم.
– من جزء تیم اقتصادی دولت نیستم.
– از سخنگوی اقتصادی دولت بپرسید.
– از کجا میدانید من برنامهام را تحویل ندادم؟
– گفتهام چگونه سه روزه مشکل را حل میکنم.
– در حوزه خودم سوال بپرسید.
– اصل این پرسش مغالطه است.
– تمامی برنامههایم را که در زمان انتخابات اعلام کردم تحویل دولت دادم.
۷ ماه قبل، «قاضی زاده هاشمی» گفته بود – البته با قید اگر بخواهد- رئیس جمهور میتواند سه روزه مشکلات بورس را حل کند و به این بازار آشفته سر و سامان بدهد و تاکید کرده بود که؛ اگر رئیس جمهور شوم سه روزه مشکلات بورس را حل میکنم.
۷ ماه بعد اما به صراحت گفت: «من که رئیس جمهور نیستم!» و انگار نه انگار که غائله به این آسانی نمیخوابد.
قاضی زادهی هاشمی که صندلی مجلس را سکوی انتخابات ریاست جمهور کرد و فضای انتخاباتِ ریاست جمهوری را مستمسکی برای رسیدن به جایگاهی بهتر یعنی صندلی ریاست بر بنیاد شهید! فکر نمیکرد که افکار عمومی در آینده این تکه جوابهای مسئولیت گریز را کنار هم خواهد گذاشت و هزار سوال از آن بیرون خواهد آورد.
درواقع قاضی زاده هاشمی القا می کند که رئیس جمهور نمی خواهد مشکل بورس را حل کند؟
23302