فرنچایز پیشتازان فضا «Star Trek» در طول دوران انتشارش مسیر پرپیچ و خمی را طی کرده است. این فرنچایز با یک سریال تلویزیونی کوتاه آغاز شد، و با این وجود به یک فرنچایز پرقدرت و طولانی مدت تبدیل شد که چهار سریال تلویزیونی و ۱۳ فیلم بلند سینمایی از روی آن ساخته شد. این دو قالب با وجود روایت در یک دنیای یکسان با بازیگران یکسان از نظر لحن و مفهوم کاملا با هم تفاوت دارند. در ادامه مقاله با همراه باشید.
برخی معتقدند این داستانی است که باید در قالب سینمایی روایت شود، در حالی که برخی دیگر معتقدند داستانهای پیشتازان فضا باید به صورت اپیزودهای سریالی تولید شوند. برخی احترام خاصی برای فیلمهای اریجینال این فرنچایز قائل هستند، در حالی که برخی دیگر معتقدند آن فیلمها در سطح سریال تلویزیونی این فرنچایز نبودند. این یک فرنچایز قوی و متنوع است که حتی ضعیفترین فیلمهایش جذاب به نظر میآیند.
پس ما هم این مقاله را با بررسی ضعیفترین فیلم این فرنچایز شروع میکنیم.
۱۳. پیشتازان فضا به سوی تاریکی «Star Trek Into Darkness»
اگرچه این فیلم به عنوان یک فیلم مجزا از این فرنچایز آنقدر هم بد نیست، اما همچنان از مشکل آشنایی نداشتن با معنا و مفهوم پیشتازان فضا رنج میبرد.
این مشکل اصلی فیلمهای پیشتازان فضا ساختهی جی جی آبرامز (J.J. Abrams) است: اگر به آنها به عنوان فیلمهای اکشن ساده نگاه کنیم، به اندازه کافی خوب هستند، اما این کار به معنای اتلاف یک دنیای خیالی باشکوه و بیاحترامی به سری پیشتازان فضا است. اگر طرفدار پیشتازان فضا نباشید، احتمالا این قضیه برای شما مهم نیست، اما تصور کنید کسی یک فیلم جنگ ستارگان «Star Wars» بسازد و در آن سعی کند نیروی افسانهای آن را به چیزی تبدیل کند که از نظر علمی قابل درک باشد. خوب است که پیشتازان فضا یونیفرمهای جدیدی بپوشند، سفینهای با طراحی جدید داشته باشند و موسیقی متن متفاوتی داشته باشند. این جنبهی هنری قضیه است، اما هستهی اصلی داستان پیشتازان فضا چیز دیگری است.
هستهی اصلی پیشتازان فضا درباره علمی تخیلی بودن است، که جی جی آبرامز اصلا تمایلی به آن ندارد. او تمایل دارد یک ماجراجویی فضایی بسازد! و در بیان داستان خیلی ضعیف عمل میکند. اثر او ممکن است با رنگهای روشن، نماهای زوایهدار، تابش نور در دوربین، و سکانسهای خوب بخشهایی از مغز مخاطب را درگیر کند، اما مشکل فیلم روایت بد داستان است که دلیل آن هم تقلید از فرنچایزی برتر از خودش است.
من درک میکنم که این فیلم برای شخصیت کرک مکانی برای یادگیری است، و او باید بر غرور و عدم مسئولیت پذیری خودش غلبه کند، اما شخصیت او آنقدر غیرجذاب است که امیدواریم در ماموریتش شکست بخورد. این فیلم همچنین به عنوان یک داستان دربارهی دوستی بین دو نفر شکست میخورد، چون رابطه متقابل پاین و کینتو اصلا جذاب نیست، بنابراین شخصیت منفی فیلم یعنی خان هم خیلی مسخره به نظر میآید.
پیشتازان فضا به سوی تاریکی به جای اینکه دنیای جدیدی خلق کند، ایدهی فیلم قدیمی این فرنچایز را میدزدد، و در به ثمر نشاندن آن خیلی ضعیف عمل میکند.
۱۲. پیشتازان فضا ۵: واپسین مانع «Star Trek V: The Final Frontier»
پیشتازان فضا ۵: واپسین مانع مثل این است که ویلیام شاتنر (William Shatner) موفقیت پیشتازان فضا ۴: سفر به خانه «Star Trek IV: The Voyage Home» را دیده و میخواسته همان کار را برای همکاری خودش با این فرنچایز به عنوان کارگردان تکرار کند. متاسفانه پیشتازان فضا ۵ بیشتر مسخره و مزخرف است تا اینکه بامزه و جالب باشد. این فیلم با وضعیت امیدوارکنندهای آغاز میشود، اما به سرعت به بیحالی دچار میشود، و این نکته که یک فیلم پیشتازان فضا با گروه بازیگران سریال اریجینال چقدر میتواند موفق باشد را فراموش میکند.
در مورد فیلمهای این فرنچایز که بازیگران سریال اصلی در آن حضور دارند، بهترین کار این است که تمرکز روی بازیگران قرار بگیرد. مگر اینکه شروری مثل خان (با بازی ریکاردو مونتالبان (Richardo Montalban)) داشته باشید، شروری که ریشه در سریال اریجینال این فرنچایز داشته و کاملا به شایستگی خودش افتخار میکند، آن موقع است که همکاری بازیگران قدیمی در کنار هم به نقطه قوت فیلم تبدیل میشود.
متاسفانه پیشتازان فضا ۵ بازیگران قدیمی را به دو گروه تقسیم میکند. ابتدا اینکه بیش از حد روی شرورش سایبوک (با بازی لاورنس لاکینبیل (Laurence Luckinbill)) حساب باز میکند. در حالی که ایدهی شیطانی نبودن مطلق سایبوک ایدهی جالبی است، اما او کاملا مانند یک مشاور اردوگاه ظاهر میشود. او به اندازهای که آزاردهنده است ترسناک نیست، و همچنین مشکل دیگر، داستان او دربارهی دانستن محل درد اشخاص است، که به شکلی باعث میشود آنها شستشوی مغزی داده شده و کاملا به او وفادار شوند.
این قضیه منجر به مشکل مهم دوم فیلم میشود: جدا کردن کرک (با بازی ویلیام شاتنر) از خدمهاش. اگر قرار بود چنین داستانی روایت شود، باید به جزییات آن توجه بیشتری میشد. در عوض، این کار مثل یک میانبر مسخره است که شخصیتهای مکملی مثل اوهورا (با بازی نیچل نیکولز (Nichelle Nichols))، سولو (با بازی جرج تاکی (George Takei)) و چکوف (با بازی والتر کونیگ (Walter Koenig)) را از داستان حذف میکند. این فیلم همچنین این فرصت را داشت تا وفاداری اسپاک به سایبوک را آزمایش کند، اما این هم بیشتر به یک دوسوگرایی تبدیل میشود تا اینکه به عنوان منبعی برای کشمکش بین این دو شخصیت تبدیل شود.
این فیلم که بین یک شرور ضعیف و نادیده گرفتن بهترین دارایی خودش گیر کرده، خیلی سعی میکند بامزه باشد و هدف اصلی خودش را گم میکند. اگرچه این نکته که شاتنر به شدت سعی میکند مخاطبش را راضی نگه دارد کار تحسین برانگیزی است، اما باعث نمیشود فراموش کنیم او هدف این فرنچایز را فراموش کرده، و این فیلم را با شوخیهای مسخرهای پرکرده است.
۱۱. پیشتازان فضا: شورش «Star Trek: Insurrection»
از طرفی به این نکته که فیلمهای نسل جدید پیشتازان فضا شرایط دشواری را تجربه کردند توجه دارم. برخلاف فیلمهای ساخته شده با بازیگران اریجینال، که در قرن ۲۳ روایت میشدند و برایشان مهم نبود اتفاقات رخ داده در آنها چه تاثیری بر سریالهای تلویزیونی این فرنچایز دارد، اما انتشار فیلمهای نسل جدید پیشتازان، درست با آغاز دورهی جدید سریالهای تلویزیونی همزمان شد، حتی با این وجود که سریال تلویزیونی نسل جدید پیشتازان به اتمام رسیده بود. فیلمهای نسل جدید پیشتازان فضا به جای اینکه با سریال تلویزیونی مرتبط باشند، تمایل داشتند داستانهای مستقلی را روایت کنند که اشارات خیلی کمی به دنیای وسیع پیشتازان فضا داشتند.
به همین دلیل است که فیلم ضعیف و فراموش شدنیای مثل پیشتازان فضا: شورش ساخته شد، فیلمی که میتوانست به طرز عمیقی وارد دنیای پیشتازان فضا شود، و در عوض به یک فیلم ضعیف و مسخره تبدیل شد. پیشتازان فضا: شورش این فرصت را داشت تا یک سوال مهم را مطرح کند: وقتی فدراسیون اشتباه کند چه اتفاقی میافتد؟ این مسئلهای است که در سریال چندین بار به آن اشاره شده بود، اما پیشتازان فضا: شورش میتوانست در مقیاسی بزرگتر به آن بپردازد.
در عوض، به جای درک اینکه فدراسیون چیست و چه اهمیتی برای خدمهی سفینهی اینترپرایز دارد، طرح حذف کردن باکوی صلح طلب برای سود بردن فدراسیون و سونای طمعکار نتیجهی کار نویسندگانی است که اصلا با استارفلیت آشنایی ندارند. از همان ابتدای فیلم بوی جنگ به مشام میرسد، و شخصیتها به جای اینکه مخاطب را تشویق کنند استارفلیت و خدمهی اینترپرایز را زیر سوال ببرد، خیلی راحت یونیفرمهای خود را درآورده و به کمک باکو میروند.
۱۰. پیشتازان فضا: نمسیس «Star Trek: Nemesis»
باز هم این فیلم از نقطهی جالبی آغاز میشود – طبیعت در مقابل تربیت، و اگر زندگی پیکارد به جای استارفلیت در رنج و عذاب سپری میشد چه اتفاقی میافتاد؟ متاسفانه این فیلم هم آنقدر برای شیطانی نشان دادن شرورش شینزون (با بازی تام هاردی (Tom Hardy)) تلاش میکند که کشش دراماتیکی در داستان به وجود نمیآید. برای پیکارد این کافی نیست که با نگاه کردن در یک آینهی تاریک از خوب بودن خودش مطمئن شود. فیلم همچنین شینزون را برای پیدا کردن خوبیهای خودش به چالش نمیکشد. اگر فیلم شینزون را به آن مسیر هدایت میکرد، ممکن بود او را از یک شرور سطحی که فقط میخواهد استارفلیت را با یک ابرسلاح از بین ببرد به یک شخصیت قابل باورتر تبدیل میکرد.
پیشتازان فضا: نمسیس همچنین از همان مشکل همهی فیلمهای نسل جدید پیشتازان فضا رنج میبرد که استفادهی بیش از حد از شخصیت دیتا است. به دلایلی، با اینکه شخصیتهای خوب و متنوعی در نسل جدید وجود دارند، فیلم با پیکارد و دیتا به عنوان شخصیتهای اصلی رفتار میکند و بقیه شخصیتها را نادیده میگیرد. این طرز فکر است که باعث میشود شاهد مسائل ناخوشایندی مثل بازی ذهن شینزون با تروی (با بازی مارینا سیرتیس (Marina Sirtis)) باشیم، که اصلا هدف خاصی ندارد و از آن برای پیشبرد داستان استفاده نمیشود.
فیلم همچنین میخواهد از موضوع کشته شدن دیتا قسر در برود، آن هم بدون اینکه این قضیه تاثیری احساسی روی مخاطب داشته باشد. سریال به خاطر پایانی که داشت و نشان داد در آینده همهی اعضای خدمه زنده ماندهاند باعث شد فیلمها در یک گوشه گیر بیفتند. در حالی که برخی معتقدند سریال فقط یک پایان احتمالی را نشان داده است، اما این ایده پایه و اساسی ندارد. برای اینکه خط زمانی دچار مشکل نشود، دیتا باید زنده بماند، پس چون او یک نسخه پشتیبان در اینترپرایز دارد، فداکاری او بیمعنی میشود.
۹. پیشتازان فضا: نسلها «Star Trek: Generations»
این فیلم فقط برای این وجود دارد تا وظایفی را به فیلم بعدی منتقل کند که نیازی به انتقال داده شدن نداشتند. پیشتازان فضا: نسلها، بیشتر به نظر میآید توسط طرفداران ساخته شده باشد تا اینکه بخشی از نسل جدید پیشتازان فضا به حساب بیاید. بازیگران سریال اریجینال با فیلم پیشتازان فضا ۶: کشور کشفنشده «Star Trek VI: The Undiscovered Country» وداعی باشکوه با این فرنچایز داشتند، پس جای تعجب داشت که برخی از آنها دوباره در این فیلم برای وداعی مجدد برگشته بودند. همچنین بازیگران نسل جدید در نقش خود جا افتاده بودند و تازه در حال پیدا کردن مسیر داستانی خود بودند. بنابراین تهیهکنندگان باید به آنها برای ادامه دادن مسیر فرنچایز اعتماد میکردند.
در عوض، این فیلم سعی میکند هر دو دسته از مخاطبان را راضی نگه دارد و در نهایت موفق به راضی کردن اعضای هیچکدام از دستهها نمیشود. در پسزمینهی همهی خرابکاریها و صحبت دربارهی نکسوس و خودنمایی دیتا با چیپ احساسات جدیدش، داستان جذابی دربارهی هزینههای کارکردن برای استارفلیت وجود دارد. کرک و پیکارد به دلیل فداکاریهایی که برای استارفلیت کردهاند و تصمیم گرفتهاند خانوادهای نداشته باشند تا بتوانند کهکشانها را کشف کنند با هم متحد شدهاند. اگر قرار باشد کرک و پیکارد را در یک فیلم به کار بگیرید (که کار درستی هم نیست)، این داستان کاملا مناسب این کار است.
اما پیشتازان فضا: نسلها به دلیل ساختار بیرحمانهی داستان و لحن آشفتهاش این فرصت را از دست میدهد. این فیلمی است که در آن کاپیتان کرک کشته میشود، و در سکانس بعدی شاهد بازی کردن خدمهی اینترپرایز در عرشهی بدل (هولودک) هستیم. سپس تا بخش سوم فیلم خبری از کرک نیست، بنابراین قبل از همکاری آنها برای شکست دادن سوران (با بازی مالکوم مکداول (Malcolm McDowell)) فرصتی هم برای دوستی بین پیکارد و کرک به وجود نمیآید.
۸. پیشتازان فضا: فیلم «Star Trek: The Motion Picture»
مهمترین مشکل پیشتازان فضا: فیلم این است که هویت پیشتازان فضا بودن خودش را از دست داده است. این فیلم تلاش میکند از ۲۰۰۱: ادیسه فضایی «۲۰۰۱: A Space Odyssey» تقلید کند، و فکر میکند چیزی که مخاطب میخواهد یک فیلم سینمایی آهسته و متفکرانه است، و در حالی که این کار اشکالی هم ندارد، اما نقطه قوت اصلی پیشتازان فضا را نادیده میگیرد. این فیلم در نقطه مقابل پیشتازان فضا به سوی تاریکی قرار میگیرد – اینطور نیست که پیشتازان فضا باید یک فیلم اکشن ماجرایی بدون توقف باشد، اما نباید آنقدر هم آهسته باشد که به آن لقب فیلم بدون حرکت بدهند.
هیچ دلیلی وجود ندارد که سکانس اسکله آنقدر طول بکشد، و نیمی از فیلم با نگاه کردن مردم به صفحه نمایش میگذرد. با اینکه از تصمیم پیشتازان فضا برای رفتن به سمتی غیرمنتظره استقبال میکنم، اما پیشتازان فضا: فیلم اصلا از تواناییهای سریال اصلی یا بازیگرانش بهرهی کافی نمیبرد.
این ناامیدکننده است که این فیلم شخصیتهای سریال اصلی را به پسزمینه میبرد تا شخصیتهای جدیدی مثل دکر (با بازی استیون کالینز (Stephen Collins)) و ایلیا (با بازی پرسیس خامباتا (Persis Khambatta)) را معرفی کند، تا جایی که به نظر میآید پیشتازان فضا: فیلم، داستان این شخصیتهای جدید است که اتفاقا شامل بازیگران سریال اریجینال هم میشود. این فیلم داستان شخصیتهایی که ما میشناسیم را پیش نمیبرد، و در حالی که آشکار کردن موجود V-ger کار جالبی است، اما آنقدر قوی نیست که فیلم را نجات دهد.
۷. فراتر از پیشتازان فضا «Star Trek Beyond»
من هم فیلم فراتر از پیشتازان فضا را دوست دارم و هم آن را دوست ندارم. از طرفی، وقتی در حال تماشای آن بودم لحظات خوشی را سپری کردم. به نظر میآمد این فیلم سبک کلاسیک پیشتازان فضا را به روشی نمایش میداد که از زمان پیشتازان فضا ۶: کشور کشفنشده ندیده بودیم. اما با این وجود، بخاطر آوردن این فیلم تقریبا غیرممکن است چون به جز نمایش تمایلش به سبک کلاسیک پیشتازان فضا، هویتی از خودش نشان نمیدهد.
داستان فیلم فراتر از پیشتازان فضا این گروه را در حالی نشان میدهد که در یک سیارهی بیگانه گیر افتادهاند (سفینهی اینترپرایز هم دوباره نابود شده است) و بومیان آنجا توسط حاکمی مرموز به نام کرال (با بازی ادریس البا (Idris Elba)) رهبری میشوند که میخواهد از سلاحی قدرتمند علیه فدراسیون استفاده کند. سقوط خدمه در این سیاره به آنها اجازه میدهد به گروههایی دو نفره تقسیم شوند که قبل از آن ندیده بودیم، و شاهد گروههای دونفرهای مثل اسپاک و بونز هستیم که بخش مهمی از قدرت فیلم را به ارمغان میآورد. مهمترین نقطه قوت فیلمهای جدید پیشتازان فضا انتخاب بازیگران آنهاست، و این قضیه در این فیلم کاملا نمایان میشود.
۶. پیشتازان فضا «Star Trek»
پیشتازان فضا به کارگردانی جی جی آبرامز فیلمی است که وقتی اولین بار آن را دیدم از آن لذت بردم، اما وقتی برای دفعات بعدی آن را تماشا کردم جذابیتی برایم نداشت. این فیلم از نظر سطحی پرزرق و برق و بامزه است، و آبرامز از همه چیز برای زیباییبخشی به فیلم خودش بهره میبرد (البته بدون در نظر گرفتن تابش نور در دوربین و تکانهای شدید آن). این فیلم ترکیب جالبی از سمبلگرایی نسخهی اریجینال و طراحی هنری پرانرژی و مدرن است که شما را در دنیای فیلم غرق میکند.
مشکل اصلی پیشتازان فضا این است که اگر از جنبهی درستی به آن نگاه نکنید داستانش از هم میپاشد. مانند به سوی تاریکی، این فیلم هم اهمیتی به درونمایهی اصلی پیشتازان فضا نمیدهد. در این فیلم یک خدمهی ساده تا دفتر فرماندهی ترفیع داده میشود، آن هم به این دلیل که کاپیتان از قیافهی او خوشش میآید. این فیلمی است که هیچ رگهای از علمی تخیلی بودن در خودش ندارد، به جز اینکه به شدت تلاش میکند در کنار حفاظت از واقعیت اصلی یک واقعیت موازی و جدید هم به وجود بیاورد. در این فیلم آنها اینترپرایز را به جای فضا روی زمین میسازند، آن هم به این دلیل که نمایی از کرک در آیووا در حال نگاه کردن به این سفینه در فیلم وجود داشته باشد.
اما حتی اگر این نکات شما را آزار ندهند، مشکلات داستانی بزرگی هم در فیلم وجود دارند. برای مثال، اسپاک کرک را در سیارهای رها میکند که به سادگی ممکن است در آنجا بمیرد، اما اصلا مشکلی نیست چون کرک به راحتی از اسپاک پرایم (با بازی لئونارد نیموی (Leonard Nimoy)) و اسکاتی (با بازی سایمون پگ (Simon Pegg)) تنها کسانی که میتوانند به او کمک کنند به اینترپرایز برگردد کمک میگیرد. همچنین در نقطهای از فیلم کرک با نرو (با بازی اریک بانا (Eric Bana)) روبرو میشود، اما با وجود اینکه این مرد مسئول مرگ پدر کرک است، این سکانس هیچ بار احساسی خاصی ندارد.
موفقیت پیشتازان فضا این است که شما مشکلات بیشمار آن را متوجه نمیشوید مگر اینکه به دنبال آنها بگردید، چون آبرامز فیلم سفت و محکمی ساخته که داستان آن به سرعت به جلو پیش میرود. در آن زمان، این فیلم امیدوارکننده به نظر میآمد چون به این فکر میکردیم که چهارسال فاصلهی زمانی بین پیشتازان فضا و دنبالهاش باعث میشود داستان شکل درستی به خودش گرفته و کارگردانی آبرامز هم بهتر شود، ولی خب چنین اتفاقی نیفتاد.
۵. پیشتازان فضا: اولین برخورد «Star Trek: First Contact»
پیشتازان فضا: اولین برخورد فیلم عجیبی است. اولین بار است که خدمهی نسل جدید پیشتازان فضا کاملا روی پای خودشان ایستادهاند، و از یکی از قویترین شخصیتهایی که در دنیای پیشتازان فضا وجود دارد یعنی بورگ بهره بردهاند. این یک فیلم خوب است که مورد توجه کسانی که سریال نسل جدید را دیده بودند قرار میگیرد، و همچنین مخاطبانی که آن سریال را تماشا نکرده بودند را راضی نگه میدارد.
با این وجود باز هم یک پیشتازان فضای کامل نیست. داستان این فیلم دربارهی موضوع خاصی نیست. هرچه میخواهید از بدیهای نسلها، شورش و نمسیس بگویید، اما آن فیلمها با وجود همهی مشکلاتشان یک موضوع خاص داشتند (میراث، وظیفه، سرنوشت). پیشتازان فضا: اولین برخورد یک فیلم اکشن ترسناک است، که اصلا از یک فیلم پیشتازان فضا انتظار نداریم اینطور باشد، اما جاناتان فریکز (Jonathan Frakes) کارگردان فیلم این فرنچایز را وارد ژانر جدیدی میکند.
باعث تاسف است که در این فیلم شاهد چیزی به جز روبرویی پیکارد با شیاطین درونش نیستیم. باز هم به جز پیکارد فقط دیتا فرصت خودنمایی پیدا میکند، اما حداقل وورف (با بازی مایکل دورن (Michael Dorn)) نسبت به فیلم شورش فرصت بیشتری برای خودنمایی دارد که صرف نمایش عبور او از دوران بلوغ میشود. بورگ شرور جذابی است، و در حالی که باید با شنیدن دیالوگهای عجیب این فیلم کنار بیایید، حداقل پیشتازان فضا: اولین برخورد فیلم جالبی است، در حالی که دیگر فیلمهای نسل جدید این فرنچایز اینچنین نیستند.
۴. پیشتازان فضا ۶: کشور کشفنشده «Star Trek VI: The Undiscovered Country»
از اینجای لیست به بعد است که فیلمهای پیشتازان فضا واقعا شکل پیشتازان فضا به خود میگیرند. یکی از بهترین کارهایی که سریال اریجینال انجام داد این بود که داستانهایی را روایت میکرد که بازتاب کنندهی مسائل دنیای واقعی بودند. بین همهی فیلمهای پیشتازان فضا، کشور کشفنشده تنها فیلمی است که وقایع دنیای واقعی را بازتاب میکند. در این فیلم، فیلمنامه به طرز هوشمندانهای داستانی مشابه پایان جنگ سرد را با پیمان صلح بین فدراسیون و کلینگانها نشان میدهد چون امپراطوری کلینگانها در حال فروپاشی است.
داستان این فیلم نیز ریشه در فیلمهای قبلی دارد، جایی که کرک در تلاش برای برقراری صلح با کسانی است که آنها را مسئول مرگ پسرش میداند. این مسئلهای است که از زمان سفر به خانه به آن پرداخته نشده بود، اما به این داستان جنبهای شخصی میدهد تا از مبهم بودن آن بکاهد. این کار همچنین باعث میشود کشور کشفنشده به داستانی شخصی برای کرک تبدیل شود، که او در آن نه تنها باید به اهمیت بخشش پی ببرد، بلکه باید شرایط جدیدی را بپذیرد که در آن کلینگانها و فدراسیون در صلح زندگی میکنند.
کشور کشفنشده تقریبا به همهی شخصیتها وظیفهای محول میکند. کرک (با بازی ویلیام شاتنر) و بونز (با بازی دیفارست کلی (DeForest Kelley)) در کرونوس در حال محاکمه بوده و در یک فرار از زندان سهیم میشوند، در حالی که بقیهی خدمه در حال کارآگاه بازی در اینترپرایز هستند. این داستان تعادل مناسبی دارد، و در حالی که فیلم برای تبدیل چنگ (با بازی کریستوفر پلامر (Christopher Plummer)) به خان جدید تلاش زیادی میکند، اما باز هم شاهد داستان جالبی هستیم که کاملا یک پیشتازان فضای پویا است.
۳. پیشتازان فضا ۳: جستجو برای اسپاک «Star Trek III: The Search for Spock»
این ادعا وجود دارد که هر فیلم پیشتازان فضا با شمارهی زوج فیلم خوب و هر فیلم پیشتازان فضا با شمارهی فرد فیلم بدی است. این ادعا دربارهی پیشتازان فضا ۳ صدق نمیکند، فیلمی که بزرگترین مشکل آن این است که پس از پیشتازان فضا ۲: خشم خان منتشر شده است. این فیلمی است که هیچ کار اشتباهی نمیکند، از مواردی که در اختیارش قرار گرفته به خوبی بهره میبرد، و آزمایش کاملی از رفاقت در میان خدمهی اینترپرایز است.
در اولین نگاه اینطور به نظر میرسد که فیلمی ساخته شده برای خنثی کردن فداکاری اسپاک یک کار بیهوده است، اما لئونارد نیموی کارگردان فیلم خیلی خوب این داستان را روایت می کند و آن را حول روابط خدمه و خارج از محدودیتهای استارفلیت پیش میبرد. این کار آنها را به خدمهای فراری تبدیل میکند، و با این وجود، آنها همه چیز را برای نجات عضو از دست رفتهی گروه فدا میکنند. این یک داستان عالی است، که کاملا ارزش پیشتازان فضا بودن را نیز دارد.
همچنین این فیلم کاملا حس پیشتازان فضا را به ما میدهد در حالی که حس یک اپیزود طولانی شدهی پیشتازان فضا را به ما القا نمیکند. در حالی که بقیهی فیلمهای عالی پیشتازان فضا چیزی که در سریال وجود داشته را بازگو میکنند – چه سفر به مکانهای منحصر بفرد، تشبیه اتفاقات دنیای واقعی، یا بازسازی نبردهای دریایی باشد – جستجو برای اسپاک با توسعهی پیشتازان فضا ۲: خشم خان، خدمهی اینترپرایز را در مقابل وظیفهشان در قبال استارفلیت قرار میدهد، و آنها را وارد قلمرویی ناشناس میکند. و کرک در حالی که پسرش را توسط کلینگانها از دست میدهد باید فداکاری نهایی را انجام دهد.
۲. پیشتازان فضا ۴. سفر به خانه «Star Trek IV: The Voyage Home»
این فیلم از ابتدا تا انتها کاملا لذتبخش است. قطعا سازندگان وسوسه شدهاند این کار را بعدا هم تکرار کنند: فرستادن کرک و خدمه به ماموریتی بینستارهای تا با دشمنانی بینکهکشانی که سلاح مخربی در اختیار دارند مبارزه کنند. در عوض، آنها به گذشته سفر میکنند تا والها را نجات دهند. این داستان احمقانهای است که قاعدتا نباید به موفقیت برسد، و با این حال موفق میشود. این فیلم در مقیاسی کوچکتر میتوانست یک اپیزود از سریال اریجینال پیشتازان فضا باشد، اما همان جذابیت را به خوبی به یک فیلم بلند منتقل کرده است.
سفر به خانه بیشتر شبیه یک کمدی علمی تخیلی است و تماشای خدمهی اینترپرایز در حالی که در فضایی غیرمعمولی حضور دارند کاملا سرگرم کننده است. سریال اریجینال معمولا خدمه را به شکل یک سری بیگانه نشان میداد، و سفر به خانه هم این احساس را دوباره به ما القا میکند در حالی که به مخاطبان این اطمینان خاطر را نیز میدهد تا با دنیایی که شخصیتها در آن حضور دارند آشنایی بیشتری پیدا کنند.
این فیلم همچنین پیام مهمی دارد! پیام مشخص فیلم نجات والهاست، اما واقعا چند فیلم بلاکباستر میشناسید که اهمیتی به گونههای در معرض خطر بدهند؟ در این فیلم نجات والها برابر با نجات دنیاست، و این احساس عاطفی جالبی است. به علاوه، این فیلم دوباره خدمه را دور هم جمع میکند و این شرایط را فراهم میکند تا خدمه پس از سرقت و نابودی اینترپرایز دوباره به کار قبلی خود برگردند. این یک حرکت شجاعانه در مسیر فرنچایز است.
۱. پیشتازان فضا ۲: خشم خان «Star Trek II: The Wrath of Khan»
آیا این انتخاب کاملا واضح بود؟ بله، و البته که انتخاب درستی هم هست. پیشتازان فضا ۲: خشم خان فقط یک فیلم پیشتازان فضای عالی نیست. این یک فیلم عالی از نظر ساختاری است. این چیزی است که هر کسی از یک بلاکباستر تابستانی انتظار دارد در حالی که همچنین یک پیشتازان فضای کامل و جامع است که بازیگران اریجینال هم در آن حضور دارند. خشم خان فیلمی با موضوعاتی عمیق، روابطی احساسی، و تجربیات باارزش برای کسانی است که چندین دهه طرفدار پیشتازان فضا بودهاند.
این حرکت هوشمندانهای بود که خان به عنوان شرور فیلم انتخاب شد، نه به این خاطر که او دشمن همیشگی کرک بوده، بلکه به این خاطر که یادآور گناهان گذشتهی اوست. خان آدم بدی است، اما در این مورد حق با اوست که کرک مردم سیارهی خان را در سیارهاش رها کرده و به خودش زحمت نداده از وضعیت آنها جویا شود. برای فیلمی دربارهی مردی که با پیرشدن دست و پنجه نرم میکند، این نکته اهمیت دارد که برای بررسی کارهایی که کرک در جوانی انجام داده زمانی اختصاص داده شود، چه رها کردن خان در سیارهی ستی آلفای پنجم باشد یا نادیده گرفتن نصیحتهای کوبایاشی مارو. خشم خان، کرک را برای اشتباهات گذشتهاش سرزنش میکند و او را مجبور میکند بهای آنها را بپردازد.
فیلم همچنین نقطه اوج احساسی خودش را در یک نبرد فضایی جذاب به دست میآورد که امروزه اجرای آن به دلیل کند بودن عملی نیست. دیالوگ «من همیشه دوست تو بودهام و خواهم بود»، دیالوگ ناراحتکنندهای است، چون شما تاریخچهی پشت آن را میدانید. این قضیه به نیمهی ولکان اسپاک ضربهای نمیزند، و همچنین خیلی روی نیمهی انسانی او تکیه نمیکند. این یک لحظهی عمیق و صادقانه است که در آن کرک را در حالی میبینیم که بالاخره با یک موقعیت غیرقابل برد روبرو شده است و عزیزترین دوستش را از دست میدهد. این لحظهای است که فقط پیشتازان فضا از پس آن برمیآید، و این قضیه پیشتازان فضا ۲: خشم خان را به چیزی فراتر از آنچه بیشتر بلکباسترها به آن سمت رفته بودند تبدیل میکند.
Collider