چه جورها که کشیدند بلبلان از دی/ به بوی آن که دگر نوبهار بازآید
سالی شوم در تاریخ معاصر ما به پایان رسید. امروز همچنین روزی فرخنده است از راه رسیدن «نوروز»، رمزِ ماندگاری جانِ ایرانی در گذر روزگار و گزندِ رویدادهای جانگداز. نوروز امسال اما تجربهای بیسابقه و بینظیر است. پرهیز از هرگونه دید-و-بازدید حضوری کمترین کار زجرآوری است که در میان اخبار بدی است که از شمار روزافزون قربانیان هرروز میشنویم.
در این «موقعیت مرزی» تازه که جانِ ایرانی در معرض آزمونِ مرگ و زندگیِ دیگری قرار گرفته است، از ما ایرانیان که قهرمانان بقا در برابر قتل و غارتهای تمدن و فرهنگ مان، خواه با تاخت-و-تازها(ی اقوام متصف به «وحشی»)، و خواه آفات و بلایا(ی معروف به «طبیعی»)، بودهایم، انتظار میرود که راه برونرفتی از این بحران بزرگ بیابیم . توفیق این راه از تلفیق عزم و حزم، اراده و آگاهی، برای شناخت و مهار کردن خطر بهدست میآید. «خانگی کردن» دشمن و هضم-و-دفع آن (در اینجا، قطع شبکهٔ سرایت تا زمان یافتن واکسن)، یعنی شیوهای که ایرانیان در طول تاریخ توانستهاند با آن برحریف چیره شوند، در اینجا بیش از پیش مصداق و قدرت توفیق دارد (زیرا در موارد گذشته، گاه این شیوه موجب «دنائت» اخلاقی- بهتعبیر دکتر مصدق- و یا «پفیوری» بهتوصیف مهندس بازرگان – در کتاب «سازگاری ایرانی» – میگشته است).
ارجاع به سنتها (یا فرادهش) تاریخی فرهنگ ایرانی (و تداومش در اسلام علوی با جهانبینی توحیدی)، و از جمله توجه وسواسگونه به پاکیزگی در فرهنگ باستانی ایران (و سپس آداب و مناسک طهارت در اسلام) که بهتدریج از محتوای واقعی و بخردانهٔ نخست خود خالی و بدل به خرافه شدهاند، ارتجاع نیست، «ازسرگیری»، نوزایی (رنسانس)، و نوپیرایی(رفرماسیون) است.
آری، ما ایرانیان وظیفه داریم که «روز را از نو» (و روزی را باز از نو) بیآغازیم. و از فردا، پای از «حصر» خانگی خویش برون نگذاریم، مگر برای آغازی دیگر، نوع دیگری از نگریستن به جهان و به دیگران.
فرارسیدن فردا، سال نو مبارکباد! نوروز پیروز! صد سال «به» از این سالها!