بخوان بخوان تو به نام خدای خود رحمان(1)
بخوان به نام خـــدائی که علـَـّـم القرآن
بخوان به نام خدائی که بر قلم سوگنـــــد
بخورد تا که نمــاید ضــــرورت دوران
بخوان تو ای پیامبر رحمت به نام رب کریم
که خود نموده به تعلیــــم با قلم انســـان(2)
بخوان که همی خواندن است اصــل وجود
همان وجود که خالق نموده وصف و بیــان
بخوان پیامبر ما، عصــــــر تو بُوَد خواندن
نه عصـر موسی عمران که معجزش ثعبان(3)
گذشت دوره عیسی که مرده زنــــده کند
جـذامیان و عمی را کند همی درمـــــان
بخوان، بخوان که قرائت بود چو لطف عمیم
که هیچ خلق خــــدا پی نبرده است به آن
بخوان که عصـــر تو تا روز واپسین باشد
بشر در آن به بلوغی رسیده است چنـــان
چنین خوانش عُظمی بُوَد خصوص بشــر
به غیر او که کنــــد بس قرائت از قرآن
بخوان تو ای پیامبر رحمت برای کل بشر
قرائتی که در آن است عدل و هم میــزان
قرائتی که نه صرفاً بیــــــان کند ظاهر
هزار نکته و تأویل را کند چو عیـــان
مبـاد کم بشماری اهمیــــت خواندن
برای کیست چنین وجهه عظیـم نشان
بگو که چیست بیـــان و چه قدرتی دارد
بیان کند «بیـــــان» فرق های این از آن
بگو چه هست بیان؟ فهــــم واقعی از متن
همان که عقـــــل مشخص کند تفاوت آن
بدان که خواندن با فکر زمینه میسـازد
بســــان روزه آمادگی مه شعبـــــان
گری که اهــل قرائت، بدان که انواعش
بود کثیـــر که نتوان شمردشان به زبان
بیا مطالعه کن هفت آسمــــان و زمیــن
شناختِ هستی آن هاست علم تو به جهان
از آن سپس چو تو خواهی بنــامی آنها را
و یا دسته کنیشــان به حسب وقت و مکان
در این مجال قرائت پدیــــــد می آید
اثر گذار بود ســــابقه به هر عنـــوان(4)
اگر که هر نظـــــری یک قرائتی باشد
توان که جمع نمودن قرائت آنـــــان؟
لذا ضرور بود مـــر قرائت معیــــــــار
که تا برند خلائق کمین ضـــرر و زیان
به بیست و هفت رجب شد نبـــی ما مأمور
به خواندنی که ورا می نبوده قبــلِ آن توان(5)
بخوان که تو با خواندنت شـــدی مسئول
که بر کَنی ز جهان جهل را پی و بنیـــــان
خدات امر نمود تا که خلق برهــــــانی
ز جهل، تا که کُنند خویش عالمــان زمان
ولیـک زحمت تو فوقالعـاده گشت دشوار
زدند طعنه تو را کارگرتر ز تیر و سنـــان(6)
خدا تفــــاوت مردم به وصف فرموده است
که نیست مردم دانا چو مردم نــــــــادان(7)
ولیک چون که طریق هـُـــدا فرو هشتند
ببین تفـــرقه در خوانش مسلمـــــانان
چه ناشیـــــانه قرائت نموده اند بعضی
که حاصلش نبُوَد جز خباثت و خسـران
الا تو ای پیـامبر رحمت بیـــا ببین مردم
بهنام تو که چسان پاره کرده اند عنــان
نه رحم و عشق، نه لطف و عطوفت نبـوی
به جاش کشتن و غارت، عداوت و طغیان(8)
قرائتی که تو بر آن شـــــده بُدی مأمور
کجا می بتوان اخــذ کرد از آن عُــدوان
«رضا» می نشمر هر قرائت خوانش خوب
کجــا قرائت سلمان بود چو بوسفیــــان
پیوست ها:
1- اشاره به آیات آغاز سوره الرحمن است
2- اشاره به آغاز سوره علق است
3- اشاره به معجزه حضرت موسی است و عصای وی4- این بیت و دو بیت قبل از آن اشاره به مبحث هستی شناسی و معرفت شناسی دارد که در آن معرفت ما از جهان به طور مستقیم و بی واسطه صورت می گیرد و این مربوط به هستی شناسی است ولی وقتی میخواهیم یافته های خود را به دیگران منتقل کنیم ناگزیر از استفاده از زبان با پشتوانه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و مانند آنیم.
5- اشاره به امی بودن پیامبر است.
6- اشاره به روایت «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت» است.
7- اشاره به آیه «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون، انما یتذکر اولوالالباب»، است.
8- اشاره به قرائتهای انحرافی به ویژه درعصر حاضر از قرآن است.