آنچه اعلام میشود با همه بزرگی آمار و هولناکی رویداد، همه ماجرا نیست که ابعاد مختلف دارد این داستانِ تلخ و باید که باز پرسید مسئولان استان را که چرا به این جا رسیدهایم؟ این جا که پایتخت معنوی کشور و حتی پایتخت فرهنگی جهان اسلام است، چرا باید گرفتار این شرایط باشد؟ چه کسانی سبک میگیرند کار را و کم میگذارند که چنین پُر و پیمان و سنگین باید برداریم پیمانه لبریز شده را؟
صاحبان تریبون و صاحب اختیاران خراسان رضوی باید بیش از گذشته اندیشه کنند که انگشت اشاره، به سوی آنان است. نمیتوانند فقط مطالبهگر باشند و یا به نصیحت تمام کنند ماجرا را که خیرخواهی و “نصح” را باید به عمل درمیآوردند تا کار به این جاهای باریک نکشد و از این به بعد هم به عمل برخیزند تا موج این دریای زندگی شکن، بر جای بنشیند.
مسائل استان، از این که کنسرت برگزار بشود یا نشود، هزار بار بزرگتر است و این خود یک نمونه عینی پرداختن بزرگان به کارهای کمتر از نصاب است و وانهادن امور صاحب نصاب حساسیت. اگر بر آن امور چنین باید غیرت ورزید و در اموری چنین چندین و چند برابر باید همت کرد.
این دیگر مسئلهای سیاسی نیست که برای زدن این جناح و آن جناح پشت تریبون برویم یا قلم برداریم، بلکه یک مسئله صد در صد اجتماعی است که اگر برایش چارهای عاجل اندیشیده نشود فردایی را در پی خواهد داشت که عالم فکر و فرهنگ و سیاست و حتی امنیت را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
هرچند آمار طلاق هر روز درحال قد کشیدن است متاسفانه اما کوتاه کنیم سخن به این که متولیان استان و چهرههای متنفذ و تریبونداران باید به میدان بیایند که بامشان به اندازه مسئولیتشان زیر بار سنگینی این برفِ سیاه قرار دارد.
1717