بامبشل، ساخته جی روچ
جنبش «میتو» را میتوان شجاعانهترین جنبشی دانست که زنان پس از مبارزه برای حق رأی به راه انداختند و زنهای بسیاری با اینکه میدانستند با فاش کردن آزارهای جنسی که علیهشان اعمال شده، نخواهند توانست مثل روال سابق به زندگیشان ادامه دهند، سکوت را شکستند و حرف زدند و متجاوزان بسیاری دستشان رو شد و در مورد بعضی از آنها هم عدالت اجرا شد. این جنبش بزرگ و همبستگی خواهرانه در سراسر جهان با رسوایی مدیر شبکه «فاکس نیوز» شروع شد و فیلم بامبشل ساخته جی روج و محصول ۲۰۱۹ داستان زنان شجاعی را روایت میکند که باعث سقوط مدیر ارشد شبکه «فاکس نیوز» شدند. در اوت ۲۰۱۵ هنگامی که قرار است اولین مناظره کاندیداهای ریاستجمهوری حزب جمهوریخواه برگزار شود، میگن کلی با بازی شارلیز ترون این برنامه را به همراه دو مجری دیگر شبکه «فاکس نیوز» اجرا میکند و ناگهان پرسش چالشبرانگیزی از دونالد ترامپ درباره نگاه و رفتار تحقیرآمیزش نسبت به زنان میپرسد. پس از این پرسش، ترامپ در حساب کاربری توییتر خود، در مطالبی توهینآمیز علیه کلی، سؤال او را ناشی از عصبیت مربوط به قاعدگیاش طرح میکند. فیلم با پرداختن به این ماجرا شروع میشود تا بهانهای برای ورود به فضای جنسیتزده حاکم بر رسانه شود که مدیران مرد بهراحتی به خود اجازه تعرض به زنان را میدهند.
مجری قدیمی این شبکه به نام گرچن کارلسون با بازی نیکول کیدمن که بیش از ۱۰ سال در این شبکه مشغول به فعالیت بود، اعلام میکند که رئیس شبکه او را مورد آزار جنسی قرار داده و وقتی اعتراض کرده است، او را اخراج کردهاند. او هر چند در ابتدای راه تنهاست، اما کمکم زنهای دیگر نیز به او میپیوندند و از آزارها و سوءاستفادههای جنسی که مدیران از آنها کردهاند، سخن میگویند و درنهایت با پیوستن میگن کلی که در جایگاه بالایی در شبکه قرار دارد، سقوط رئیس شبکه «فاکس نیوز» رقم میخورد و زنان دست به افشاگری میزنند که چطور برای حفظ شغل یا پیشرفت در کارشان تحت فشار قرار گرفتند تا به خواستههای جنسی مدیر شبکه تن دهند. درنهایت ایلز از ریاست «فاکس نیوز» برکنار و محکوم به پرداخت غرامت ۲۰ میلیون دلاری به کارلسون میشود. فیلم نشان میدهد پشت پرده رسانه که در ظاهر بسیار خوشآبورنگ به نظر میرسد، چه حقایق ترسناکی نهفته است. اینکه چگونه یک رسانه میتواند فضایی را ایجاد کند که انسانها در معرض قربانی شدن قرار بگیرند و در انتها پرسشی مهم مطرح میکند: آیا نگاه رسانه به کارکنان زن همچنان ابزاری است و از زنان میخواهد که فقط خبرنگاران و مجریهایی لاغر، سفید و آرایشکرده با پاهایی کشیده و زیبا باشند؟ خودِ فیلم جواب این سؤال را میدهد: شاید نگاه رسانه ابزاری باشد و رسانه همچنان دنیایی مردانه تلقی شود، اما زنها جنگیدهاند، حقایق بسیاری را آشکار کردهاند و به آگاهی و قدرتی دست یافتهاند که دیگر حاضر نیستند نقش ابزار جنسی را برای مردان بازی کنند و محدودیتهای دنیای مردسالارانه دیگر نمیتواند مانع حرکت آنها شود.
هر کدام از این فیلمها به نوعی در ستایش زنان شجاعی است که سکوت را جایز ندانستند و ترجیح دادند با تمام خطراتی که آنها را تهدید میکند، حرف بزنند و برای گرفتن حقشان پافشاری کنند و دنیای بهتری بسازند و برای ایجاد تغییر بجنگند. درست است که این زنها خبرنگاران بزرگی بودند، اما این به این معنا نیست که زنان عادی نتوانند در راه رسیدن به این مهم تلاش کنند. میتوان از تمام این زنها جسارت در گفتن را آموخت. لازم نیست که حتماً خبرنگار مشهوری باشی تا بتوانی تأثیر بگذاری و دنیا حرفت را بشنود. کافی است بخواهی، آن وقت دنیا تو را خواهد دید. مثل آنچه در جنبش «میتو» اتفاق افتاد و هر زن در این جنبش نقش یک خبرنگار شجاع را بازی کرد و به یک رسانه بدل شد تا حقیقت را بگوید. زنان قدرتمند مطالعه میکنند، یاد میگیرند، تجربه میکنند، مبارزه میکنند تا راه را برای آینده هموار کنند و به هیچکس اجازه نمیدهند به آنها بگوید که نمیتوانند کاری انجام دهند که میدانند واقعاً میتوانند.
منبع: کایه دو فمینیسم