ترجمه اختصاصی نوریاتو: سِر کایفین ویلیامز (۱۹۱۸-۲۰۰۶) به عنوان تاثیرگذارترین هنرمند ولز در طول قرن بیستم شناخته میشود. نقاشیهای او تبدیل به بخشی از نمادگرافی بصری این کشور شدند.
او بیشتر به خاطر مناظری که با لایههای ضخیم رنگ روغن میکشید و استفاده از رنگهای برجسته مشکی، خاکستری، زیتونی، آجری و سرخ که با یک کاردک روی بوم قرار میگرفتند شناخته میشود.
با اینحال در کنار نقاشی منظره او در طول دوران حرفهای خودش هزاران پرتره کشیده است که از فیگورهای برجسته ولز تا فیگورهایی که در تنهایی نشستهاند متفاوت هستند ولی نقطه مشترک همه آنها این است که در تمام این نقاشیها هم از همان تکنیک منظره استفاده کرده است. در اینجا نگاهی میاندازیم به زنانی که کایفین از آنها پرتره کشیده است.
کایفین ویلیامز – میشل، حدود ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ میلادی
مطالعه بیشتر: هنر نگاه کردن
کایفین در یک خانواده قدیمی در آنگلسی ولز به دنیا آمد. مادر او اسیلت، استفاده از زبان ولزی را در خانه ممنوع کرده بود. او انسان عصبانی و کنترلگری بود. کایفین میگوید: “دید من از مادرم یک زن کاملا نگران کننده است که ترس روی صورتش حک شده است.” رابطه این دو دور از هم بود و به نظر میرسید ارتباط فیزیکی بین آنها خیلی کم بوده است. پس از تولد او به خانه زن یک کشاورز فرستاده میشود تا از او مراقبت کند. در مقابل کایفین میگوید که مادرش برادر او را میپرستیده و از هرچیزی بهترینش را به او میداده است. متاسفانه کایفین میگوید با اینکه برادرش توسط مادرشان پرستیده میشد، هیچ محبت مادرانهای دریافت نکرده است. با وجود این جو خانوادگی نگران کننده، به نظر میرسد این دو برادر همدیگر را خیلی دوست داشتهاند. کایفین میگوید:”او با من خیلی مهربان بود، واقعا مهربان.”
بعدا کایفین با سخاوتمندی زیادی در مورد مادر خودش صحبت میکند: “من خیلی برای او تاسف میخوردم. منظورم این است که او انسان خیلی خوبی بود که مسیر خودش را گم کرده بود. او در غباری از جامعه و رسومات کاملا مسیر خودش را گم کرده بود.”
کایفین ویلیامز – خانم پری، ۱۹۷۹
در جوانی کایفین به فلج اطفال و سپس به صرع مبتلا شد. هنگامی که این بیماری به صورت رسمی برای او تشخیص داده شد، او در ارتش بود. ظاهرا دکتر به او گفته بود: “نظر ما این است که تو غیرعادی هستی و باید به سراغ هنر بروی.” در ابتدا این برای شخصی مثل کایفین ویلیامز خیلی خوشایند نبود ولی در نهایت وارد مدرسه هنر اسلید لندن شد. او میگوید فقط به این دلیل در این مدرسه ثبت نام کردم که همه در جنگ بودند و من تنها مانده بودم.
کایفین ویلیامز از مشکلات سلامتی که داشت به عنوان بزرگترین بدشانسی خودش یاد میکند. این مشکل روی رابطه او با زنها هم تاثیر گذاشته بود و باور داشت هیجان احساسی باعث تشدید مشکلاتش میشود.
مطالعه بیشتر: سیاهپوست ها و عکاسی
وقتی من جوان بودم نمیتوانستم هیجانزده شوم، نمیتوانستم به مراسمات رقص بروم. اصلا انجام چنین کارهایی برای من سخت بود. به همین دلیل تنها کاری که در طول عمرم انجام دادهام هنر بوده است.
با وجود اینکه او در طول عمرش با چند نفر رابطه داشته است، هیچوقت ازدواج نکرده است و هیچ فرزندی هم نداشته است. در یک مصاحبه با بیبیسی، کایفین ویلیامز در مورد رابطه اینطور صحبت میکند: “به نظر من این موضوع چیزی است که همه به صورت طبیعی درمورد آن اطلاع دارند، اما من واقعا باید همیشه تنها باشم. هرگونه هیجانی باعث بروز یک حمله میشود. همین موضوع باعث شده است زندگی برای من واقعا سخت باشد.
کایفین ویلیامز – آن گریفیث، ۱۹۵۹
مدتی طول کشید تا کایفین سبک هنری خودش را پیدا کند. هنگامی که در نوجوانی در مدرسه شروسبری بود یکی از اساتید ارشد به او گفته بود :”من در تمام عمرم پسری به بی استعدادی تو ندیده بودم.” یکی از اساتید دیگر هم گفته بود این پسر هیچ تفکر روشنی ندارد” و مدیر مدرسه هم گفته بود: “این یک تراژدی است، او باعث ناامیدی تمام کسانی است که به او آموزش دادهاند.” کارهای اولیه او در مدرسه هنر خیلی با ارزش نبودند. یکی از معلمهای او به او گفته بود:”اوه ویلیام، چرا نقاشیهای برهنه خودت را مانند درختهای بلوط میکشی؟ تو نمیتوانی طراحی کنی، بهتر است به سراغ نقاشی بروی”.
مطالعه بیشتر: آلفرد هیچکاک در عکس
این لحظه بود که باعث شد کایفین ویلیامز مسیر خودش را پیدا کند. “خب این خیلی عجیب است. من فهمیدم چیز خاصی در نقاشی رنگ روغن است. این چیز خاص احساسات رنگ روغن بود، غنی بودن رنگ روغن بود؛ از آن لحظه من شروع به استفاده از رنگ روغن کردم و من با غلظت زیادی از آن استفاده میکردم.” مدرسه هنر استفاده از کاردک پالت را ممنوع کرده بود به همین دلیل او با قلممو کار میکرد. بعدا او این رسم خندهدار را کنار گذاشت و تا آخر عمر خودش تقریبا فقط با کاردک نقاشی میکشید.
کایفین ویلیامز – یک زن جوان در حال نگاه کردن به سمت چپ، حدود ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰
مطالعه بیشتر: معرفی هیئت داوران جشنواره سراسری تئاتر خیابانی ارس
هنگام صحبت درمورد پرترههایی که کشیده بود، او خیلی متواضع بود. با وجود اینکه واضح بود او با احساسات نقاشی میکند، او همیشه انکار میکند که توانایی ورود به ذهن مدل را داشته است. او در مورد مدلهای خودش گفته است: این ناراحتی و عصبانیت آنها بوده که برای او خوشایند بوده است. او این موضوع را “یک جستجو برای حقیقت” تعریف میکند. یک روانشناس، یک متخصص اعصاب و یک جراح مغز از یکی از نمایشگاههای او دیدن کردند و گفتند که پرترههای کایفین ویلیامز یک تفسیر فوقالعاده از روح او هستند.
کایفین گفته است که برخی زنها، قابلیت نقاشی کشیدن زیادی داشتند. او توضیح میدهد: “زنانی که خیلی زیبا هستند قابلیت نقاشی کشیدن ندارند چون همه چیز در جای خودش قرار دارد و این نقاشیهای مانند مجسمههای یونانی به نظر میرسند.” او احساس کرده است که باید چیز خاصی را در زنانی که برای او خاص بودهاند پیدا کند.
کایفین ویلیامز – یک زن در حال نگاه کردن به جلو، حدود ۱۹۵۰
مطالعه بیشتر: چطور سبک عکاسی مخصوص خودم را پیدا کنم؟
کایفین میگوید اینکه هیچ رابطه عاشقانهای نداشته است بزرگترین پشیمانی او در زندگی است. او گفته است:
“تنها چیزی که من در زندگی میخواستم این بود که ازدواج کنم. متاسفانه مشخص شد به خاطر بیماری صرع این کار تقریبا غیرممکن بود، به همین دلیل نقاشی جایگزین آن شد. راستش را بخواهید خیلی عجیب است.”
احتمالا میتوانیم با این دیدگاه به پرترههای او از زنها نگاه کنیم: یک مرد پیچیده و آسیبپذیر که عاشق زندگی و جنس زن است ولی همیشه فاصله خودش را با آنها حفظ میکرده است. یک هنرمند ستوده شده که با دوستان و طرفداران خودش محاصره شده است ولی در واقع به خاطر یک مجموعه شرایط تراژدیک، تبدیل به مردی شده است که از تولد تا مرگش در ۸۸ سالگی به دنبال صمیمیت شخصی بوده است.
نوشته زنان در نقاشیهای کایفین ویلیامز اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.