به گزارش خبرآنلاین از سیستان و بلوچستان ، چند قدم مانده به دریا اما ، گوشهای پرت از دنیا متوقفم میکند تصویری که دل هرکسی را می آشوبد، چند قدم مانده به دریا تصویری از خانه های فرسوده که خشت به خشت آن با چوب ، سنگ و بلوک های شکسته و نصفه و نیمه تکمیل شده و سقف هایی که بعضی کیسه و بعضی حصیر است نگاهم را تغییر می دهد.
مسیر را به سمت این منطقه عوض میکنم، منطقهای که به آن «جنگلُک» می گویند و 700 خانوار در 3.5 هکتار فضای بسته و فشرده زندگی می کنند و گویا هیچ سهمی از اقیانوس پیش رویشان ندارند.چهره جنگلُک به حاشیه شهر شبیه است اما نه، اینجا دقیقا مرکز شهر چابهار است و جایی برای حرف نمی گذارد.
بازی کودکان با کابلهای خاکی
وارد محله میشوم ، خانههای در هم تنیده ،کودکانِ در حال بازی ، یک مغازه با دری لق و کهنه ، خانهای که در آن یک کیسه کهنه است و بلوکهایی که از لابهلایشان درون خانهها پیداست؛اینها اولین تصاویر از «جنگلُک»است. کابلهای خاکی و گِلی که از روی زمین خاکی رد شده و هرکدام به سمت و سویی رفته توجهم را جلب میکند، مسیر سیم ها را دنبال می کنم و انتهایش به خانههای نصفه و نیمه اهالی محله می رسد و کودکان هم به راحتی از رویشان رد می شوند و بازی می کنند .
پسر جوانی با زبان بلوچی میپرسد که هستم ؟ خودم رام عرفی می کنم، میگوید :« اینجا جنگلُک است ، سالهاست که در این منطقه زندگی میکنیم ، این سیم های برق به خانه هایمان وصل میشوند و برق را از چند کیلومتری به اینجا می رسانند . این منطقه جمعیت زیادی دارد و همه خانهها نزدیک به هم و کوچهها باریک است ، هرکسی که پول نداشته و نتوانسته اجاره بدهد به این منطقه آمده ، مردم چه کار کنند وسعشان نمی رسد مثلا خودِ من کار ندارم و با کارگری خرج خانوادهام را میدهم از کجا بیاورم ماهی یک میلیون تومان اجاره بدهم مجبورم اینجا زندگی کنم.»
خانهشان را نشانم میدهد و میخواهد دنبالش بروم. خانهای که واردش میشود در ندارد ، سه اتاق کوچک و یک حیاط دو یا سه متری همان خانهای است که محمد لطیف نشانمان داده ، درون هر اتاق تعداد زیادی از ساکنان منزل نشسته و مشغول کاری هستند.
محمد لطیف می گوید: « پدر، مادر، خواهر و برادرهایم همه در این خانه کنار من زندگی می کنند هر کداممان چند فرزند داریم و حدود ۳۰ نفر می شویم. وضع مالی مان خراب است نمی توانیم جایی را اجاره کنیم همه اینجا زندگی می کنیم چند باری شهرداری رفته ایم گفته اند برایتان خانه می سازیم اما تا امروز هیچ خبری نشد.»
به زندگی در خرابه عادت کردیم
پدر محمد لطیف که در گوشه ای از حیاط نشسته و کفش هایش را با پارچه ای کهنه تمیز می کند ، می گوید:« ما دیگر به زندگی در این خرابه ها عادت کرده ایم برای شما عجیب است اما روزهایمان در اینجا شب می شود.»
او می گوید:« اینجا هروقت باران می بارد تمام خانه هایمان را آب برمی دارد و در کوچه نمی شود راه رفت با وجود کابل های برق و بارندگی هر لحظه امکان دارد برقمان بگیرد همین بارندگی های چند روز پیش هم زندگیمان را زیر آب برد.»
به گفته اهالی جنگُلک در این سالها تعداد زیادی از ساکنان این منطقه دچار برق گرفتگی شدهاند و به دلیل آتش گرفتن کابلهای برق زندگی شان در آتش سوخته و جان خود را از دست داده اند.
تشنگی در کنار دریا
اهالی جنگلک آب لوله کشی ندارند و به گواه خودشان هر تانکر آب را بین ۴۵ تا ۶۰ هزارتومان میخرند که تنها جوابگوی آب مصرفی سه تا چهار روز آنان است و زمانی که پولی نداشته باشند آبی هم در کار نیست .
نور بی بی یکی از قدیمیتر های این منطقه است که سال های زیادی از عمر خود را در خانه های در هم تنیده جنگلک گذرانده و دختر و پسرانش را سر و سامان داده و حالا با یک دختر و یک عروسش در حیاطی با دو اتاق زندگی می کند ، او می گوید: « هرچه می گذرد انگار زندگی سختتر می شود، شوهرم فوت کرده و یک تنه بار زندگی پسر بیکار و دامادم را به دوش میکشم همه این ها به کنار خانه مان آب ندارد و هر تانکر آب هم حدود ۵۰ هزار تومان است من هم که درآمدی جز یارانه و حقوق کمیته امداد ندارم و به سختی آب تهیه میکنم تا تشنه نمانیم.»
پای درد دلهای تک تک اهالی جنگلک اگر بنشینید همین حرف ها را کمی بالا کمی پایین میشنوید درد همه این اهالی مشترک است و آن هم بی توجهی و تبعیض بین نقاط مختلف شهری است .
منطقه جنگلک در جنوب بندر چابهار و انتهای بلوار صیاد واقع شده ، برخی می گویند کاربری زمینهایی که مردم در آن، خانه های نیمه کاره ساختهاند اداری است و کاری از دست شهرداری برنمیآید و به دلیل آنکه خانهها مجوز ساخت ندارند دولت نمیتواند به خانه هایشان برق برساند و مردم هم ناچار می شوند برق غیر مجاز به خانههایشان بکشند.
46