ترجمه اختصاصی نوریاتو: سالوادور دالی با اسم کامل سالوادور فلیپه جاکینتو دالی دومنک در ۱۱ می ۱۹۰۴ در فیگورس اسپانیا به دنیا آمد که فقط ۲۵ کیلومتر از مرز فرانسه در کوهپایههای پایرنیز فاصله دارد. پدر او، سالوادور دالی کاسی، وکیل و دفتردار طبقه متوسط بود که روش سختگیرانهای برای تربیت فرزندانش داشت. او این سبک تربیت فرزندانش را به صورت مستقیم از مادرش فلیپا دومنک فرس به ارث برده بود. فلیپا در سالهای ابتدایی زندگی سالوادور دالی او را برای پیشرفت در هنر و روشهای بی قاعدهای که داشت تشویق میکرد.
گفته میشود سالوادور دالی کودک با استعدادی بوده است و از طرف والدین و همکلاسیها مورد آزار و اذیت قرار میگرفته است. به همین خاطر او توسط دانشآموزهای بزرگتر و پدرش مورد ظلم و ستم زیادی قرار گرفت. پدر سالوادور دالی نمیتوانست بی قاعدگیها و مرکزگریزیهای پسرش را تحمل کند و به همین خاطر شدیدا او را تنبیه میکرد. رابطه این دو هنگامی که سالوادور هنوز جوان بود قطع شد و به خاطر رقابت او و پدرش برای جلب محبت فلیپا این درگیریها تشدید شد.
مطالعه بیشتر: فضای داخلی یک گالری نقاشی
دالی یک برادر بزرگتر داشت که نه ماه قبل از او به دنیا آمده بود و اسم او نیز سالوادور بود و به خاطر بیماری گاسترونتریت یا التهاب رودهای معدهای درگذشته بود. بعدا دالی دفعات زیادی به این موضوع اشاره کرده است که هنگامی که ۵ سال داشته است، والدینش او را به محل دفن برادرش بردهاند و به این موضوع اشاره کردهاند که او تناسخ روح برادرش است. در نثرهای متافیزیکی، دالی به صورت متعدد به این موضوع اشاره کرده است که “ما مانند دو قطره آب به یکدیگر شبیه بودهایم ولی بازتابهای متفاوتی داشتهایم. او احتمالا نسخه اول من بوده است ولی زمان زیادی را در فضای مطلق گذرانده است.”
مطالعه بیشتر: تمام سینماتوگراف های برنده اسکار در یک ویدئو
سالوادور دالی به همراه خواهر کوچکترش آنا ماریا و والدینشان، بیشتر در دهکده ساحلی کاداکس زندگی میکردند. در اوایل زندگی سالوادور دالی او طراحیهای خیلی پیچیدهای میکشید که باعث شده بود پدر و مادرش به شدت از استعداد هنری وی حمایت کنند. در این زمان بود که والدین وی قبل از ورود او به مدرسه هنر، برایش یک استودیو هنری ساختند. با توجه به شناختی که والدین سالوادور دالی از او داشتند، در سال ۱۹۱۶، آنها وی را به موسسه و کالج برادران ماریست در فیگوئرس اسپانیا فرستادند. او آموزش را خیلی جدی نمیگرفت، ترجیح میداد وقت کلاس را به رویاپردازی بگذراند و از مرکز بحث دور باشد. او لباسهای عجیبی میپوشید و همیشه موهای بلندی داشت. پس از اتمام سال اول در مدرسه هنر، سالوادور دالی هنگام سفر با خانواده در کاداکس، با هنر مدرن آشنا شد و با رامون پیچوت که یک هنرمند محلی بود و به صورت مستمر به پاریس سفر میکرد نیز ملاقاتی داشت. سال بعد پدر سالوادور دالی یک نمایشگاه از طراحیهای ذغال او در منزل خانوادگیشان ترتیب داد. در سال ۱۹۱۹، این هنرمند جوان اولین نمایشگاه عمومی خودش را در تئاتر شهری فیگورس برگزار کرد.
سال ۱۹۲۱ مادر دالی به دلیل سرطان سینه درگذشت. در این هنگام فقط ۱۶ سال از زندگی سالوادور دالی گذشته بود و به خاطر درگذشت مادر آسیب روحی زیادی به وی وارد شد. پدر دالی نیز با خواهر همسر تازه درگذشتهاش ازدواج کرد که هیچ کمکی به بهبود روابط دالی و پدرش نکرد، ولی دالی همیشه به خاله خودش احترام میگذاشت. این پدر و پسر روی موضوعات زیادی با یکدیگر اختلاف نظر داشتند، تا اینکه پدر سالوادور دالی از دنیا رفت.
مطالعه بیشتر: نقش سلبریتی ها در بهبود زندگی نوجوانها
مدرسه هنر و سورئالیسم
در سال ۱۹۲۲ دالی وارد آکادمی سن فرناندو مادرید شد. او در خوابگاه دانشآموزی این مدرسه اقامت میکرد و طولی نکشید که مرکزگریزی خودش را به مرحله جدیدی رساند، موها و خط ریشهای بلندی داشت و مانند زیبایی شناسهای انگلیسی اواخر قرن نوزدهم لباس میپوشید. در طی این زمان او تحت تاثیر سبکهای هنری زیادی مانند متافیزیک و کوبیسم قرار گرفت که باعث جلب توجه دیگر دانشآموزان شد. با این حال به نظر میرسید که او نتوانسته است به صورت کامل کوبیست را درک کند.
در سال ۱۹۲۳، دالی به خاطر نقد استادها و راهاندازی شورش در بین دانشآموزها به خاطر انتخاب اساتید از آکادمی اخراج شد. در همان سال او دستگیر شد و مدت کوتاهی به خاطر پشتیبانی از جنبش جدائیطلبها زندانی شد. البته او در این زمان غیرسیاسی بود و اکثر مدت عمرش هم همینطور بود. او سال ۱۹۲۶ به آکادمی برگشت ولی در مدت کوتاهی، به دلیل اینکه اعلام کرده بود هیچکس برای امتحان گرفتن از او شایسته نیست، به صورت دائمی از آکادمی اخراج شد.
هنگامی که در این مدرسه بود، دالی به کاوش در فرمهای هنری مانند نقاشیهای کلاسیک رافائل، برونزینو و دیگو والازکز پرداخت. او همچنین در جنبشهای هنری آوانگارد مانند دادا که یک جنبش ضد استقرار پس از جنگ جهانی اول بود نیز فعال بود.
مطالعه بیشتر: نمادگرایی در عصر ویکتوریا
سال ۱۹۲۹ سالوادور دالی با همکاری با لوئیز بونیوئل در دو فیلم مختلف، اکتشاف هنری خودش را به دنیای فیلمسازی هم گسترش داد. این دو فیلم با نامهای “یک سگ آندولوسی” و “عصر طلائی” شناخته میشوند. “یک سگ آندولوسی” به خاطر صحنه ابتدائی خودش که به صورت شبیهسازی شده چشم یک انسان را با تیغ خط میاندازد معروف شده است. هنر دالی، چند سال بعد در فیلم “طلسم شده” آلفرد هیچکاک نیز به نمایش گذاشته شد. در این فیلم از نقاشیهای دالی، در یک سکانس رویایی فیلم استفاده شده است و با دادن سرنخ برای حل معمای مشکلات روانی کاراکتر “جان بالانتین” به طرح کلی فیلم کمک میکند.
در سال ۱۹۳۰، سالوادور دالی، تبدیل به یکی از چهرههای شناخته شده جنبش سورئالیست شد. ماری لاور د نویل، ویسکونت و ویسکونتس چارلز، اولین همکاران او بودند. این نجیبزادههای فرانسوی که زن و شوهر بودند در اوایل قرن بیستم، تلاشهای زیادی در عرصه هنر آوانگارد داشتند. یکی از مشهورترین نقاشیهای طول زندگی سالوادور دالی یعنی تداوم حافظه (۱۹۳۱) که احتمالا مشهورترین اثر سورئالیست موجود است، در این زمان تولید شد. این نقاشی که با اسم “ساعتهای نرم” نیز شناخته میشود ساعتهای جیبی در حال ذوب شدن را در یک زمینه منظره نشان میدهد. گفته میشود که این نقاشی، ایدههای مختلفی را منتقل میکند که مهمترین آنها این است که زمان یک عنصر ثابت نیست و همه چیز تخریبپذیر است.
مطالعه بیشتر: اعلام نتایج بخش تک عکس مسابقه عکاسی سونی
جدایی از سورئالیستها
با ورود جنگ به اروپا و به خصوص اسپانیا، دالی به برخورد با اعضای جنبش سورئالیست پرداخت. در یک دادگاه که در سال ۱۹۳۴ برگزار شد، او از گروه اخراج شد. دالی قبول نکرد که در مقابل ژنرال فرانکو قرار بگیرد (درحالی که سورئالیستهایی مانند لوئیز بونیوئل، پیکاسو و میریو این کار را کرده بودند)، ولی مشخص نیست که این کار منجر به جدایی او شده است یا خیر؟ به صورت رسمی اعلام شده است که جدایی دالی از جنبش سورئالیستها به دلیل تکرار عبارت “فعالیتهای ضدانقلابی از جمله پذیرش فاشیسم زیرنظر هیتلر” بوده است. همچنین این احتمال هم وجود دارد که اعضای جنبش به خاطر ظاهر عمومی دالی، این کار را کرده باشند. از طرفی هم برخی از تاریخدانهای هنری بر این باور هستند که جدایی او از این جنبش، بیشتر به خاطر دشمی را رهبر سورئالیستها آندره برتون بوده است.
در زمان جنگ جهانی دوم، دالی و همسرش به ایالات متحده نقل مکان کردند. آنها تا سال ۱۹۴۸ آنجا ماندند و پس از آن به کاتالونیای دوست داشتنی سالوادور دالی بازگشتند. سالهای حضور این دو، سالهای مهمی برای دالی بودند. موزه هنرهای مدرن متروپولیتن در سال ۱۹۴۱، یک نمایشگاه اختصاصی به او اختصاص داد و پس از آن نیز اوتوبیوگرافی او با نام “اسرار زندگی سالوادور دالی” منتشر شد. همچنین در این زمان بود که دالی از سورئالیسم، به سمت دوران کلاسیک خودش حرکت کرد. دشمنی او با جنبش سورئالیست ادامه یافت ولی او هیچ واهمهای از این دشمنی نداشت.
مطالعه بیشتر: اسامی نفرات برگزیده مسابقه عکاسی با آیفون منتشر شد
سالهای پایانی
در سال ۱۹۸۰، دالی به خاطر اختلالات حرکتی که منجر به لرزش دائمی و ضعف دستهای او میشد، مجبور شد نقاشی را به صورت کامل ترک کند. او که دیگر نمیتوانست یک قلممو را در دست بگیرد، دیگر نمیتوانست خودش را با بهترین روشی که میشناخت ابراز کند. تراژدی بیشتر در سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد که همسر و دوست او، گالا از دنیا رفت. این دو اتفاق باعث شدند سالوادور دالی دچار یک افسردگی شدید شود. او به پوبول نقل مکان کرد و در یک قلعه که برای گالا خریده بود و آن را تغییر مدل داده بود زندگی کرد. این حرکت به احتمال زیاد، برای دوری از اجتماع بود. در سال ۱۹۸۴، دالی در یک آتشسوزی به شدت سوخت و به خاطر جراحات وارده، مجبور به استفاده از ویلچر شد. دوستان و همکارهای او را از قلعه خارج کردند و به فیگورس بازگرداندند.
در سال ۱۹۸۸ او به خاطر نارسایی قلبی به یک بیمارستان در فیگورس مراجعه کرد و پس از یک دوره کوتاه از بیمارستان مرخص شد. در نهایت در ۲۳ ژانویه ۱۹۸۹ و در سن ۸۴ سالگی، سالوادور دلی در شهر محل تولد خودش دار فانی را وداع گفت.
نوشته زندگی سالوادور دالی در شصت ثانیه اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.
