امیررضا احمدی؛ یک: تا قبل از این پسر، «زلزله ی جویبار»، فکر میکردیم کشتی ۶دقیقه است. اما کشتیهای حسن یزدانی، از لحظه سوتِ داور تا زمینگیر شدنِ حریف، و نقش بستن اختلاف ده امتیازی روی تابلو، ادامه دارد؛ لحظهای همیشه که خیلی زود میرسد.
پسرِ هیجان انگیز کشتی ایران، این روزها باعث شده تا خیلیها به واسطهی کشتیهای نابش عاشق این ورزش شوند. او ضعف دارد، فن میخورد، زیر می دهد و امتیاز؛ اما بزرگترین خصیصه حسن یزدانی این است که با تمام وجود کشتی میگیرد. او خود خودش است. به دور از هر نوع خودنمایی و شوآف. پسری که این روزها، در این وضعیتِ سختِ معیشتی و زندگی، تبلور خواستهها و آرزوهای ماست؛ به نمایندگی از همه مایی که به دلِ مشکلات زندگی میرویم، به میدان میرود، توپخانه را روشن میکند، همه را به خاک و خون میکشد و با لبخندی زیبا بر گوشهی لب، و با دستی بر سینه به نشانه ی احترام، همچون سردارانِ فاتحِ نبردهای تاج و تخت، میدان را ترک میکند. مگر حریفان چارهای جز بالا بردن پرچم سفید در مقابلش دارند.
دو؛ ۲۷سالگی شاید برای خیلیها سن شروع باشد یا سن دفن کردن رویاها؛ برای یل جویبار اما، اینجا، شروع قرار گرفتن در کنار بزرگان است. او میداند قهرمانی و مدال، فقط کارنامه را پر بار میکند اما برای ماندگار شدن باید دنبالهرو بزرگان بود. این را میشود وقتی فهمید که تنها یکهفته پس از بازگشت از المپیک، پس از شکست مقابل تیلور، او دوباره لباس رزم به تن کرد و به خانه کشتی برگشت. تمرینات سنگینش را ادامه داد و آنقدر تلاش کرد تا طنین فریاد پیروزیاش در اسلو، سالن را به لرزه درآورد. درست مثل سکانس طلایی راکی، وقتی شب و روزش را با تلاش به هم میدوخت و با خودش زمزمه میکرد:« هر قهرمان، اولش یک ورزشکار معمولی است که از ناامید شدن صرف نظر کرده است.»
او شخصیتی است که نه فقط دوستها و اطرافیان، بلکه گاهی یک کشور را با خودش همراه کرده. شخصیتی که نه فرازمینی است، و نه مثل رباتها زیر صورتش مداری از سیم و خازن دارد، او فقط پسری است که در پسِ همه سختیها و شکستها، در منتهای همه زمین خوردنها، فهمیده که تلاش نکردن تنها دلیل شکست است و برای اینکه به موفقیت رسید، فقط باید تلاش کرد و مُچ نا امیدی را خواباند.
سه؛ سریع و خشن، جنگجو و پرتلاش، فنی و تکنیکی؛ اینها گلواژههایی است که میتوان برای توصیف یزدانی به کار برد؛ وقتی یکخم حریف را میگیرد، تا آن را با یک فن پرتابی مهمان نکند ولکن نیست، وقتی او را پیش میاندازد، تا کشتی را به یک دههیچ معروفش پیوند ندهد از پا نمینشیند و وقتی موتورش روشن شود، آنقدر حریف را قوس میکند و مثل پتک روی سرش آوار میشود که حریف دو دست تسلیم را بالا ببرد و تشک را ترک کند. او خود خودش است، به دور از هرگونه خودنمایی و شوآف؛ او قهرمان ایرانیها، یل جویبار، حسن یزدانی است؛ دلاوری که حالا، محبوب همه ایرانیهاست؛ حتی آنها که کشتی را نمیشناسند، حتی آنها که میانهای با دایره طلایی ندارند. محبوب همه ایرانیها، حسن یزدانی.