به واقع تهاجم روسیه به اوکراین نظم نوینی را در جهان ایجاد کرد که ناگزیر همه تحلیل ها و آینده نگری های گذشته باید به طور جدی مورد بازبینی و اصلاح منطبق بر شرایط فعلی و آینده قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب نیز بر همین اساس سه نکته اساسی را تبیین کردند:
1- مخالفت با هرگونه تجاوز و تخریب، ایشان با بیان صریح این موضوع ضمن محکومیت تجاوز روسیه به اکراین و تخریب زیرساخت ها و کشتن مردم آن کشور تبیین فرمودند که سیاست جمهوری اسلامی ایران به طور مطلق نفی هرگونه تجاوز و تعدی به مرزهای بین المللی است و بر همین اساس در نظم آینده جهانی همراه و همسو با تجاورزگری نخواهد بود و ظرفیت ژئوپلتیک و ژئوانرژی ایران نباید در تعارض با چنین راهبردی قرار گیرد چرا که تاریخ دو جنگ جهانی نشان داده است کوچکترین انحرافی از این راهبرد تبعات سنگین و لطمات جبران ناپذیری برای مردم ایران دارد.
2- ریشه تجاوز به اوکراین در سیاست بحران سازی آمریکاست. رهبری به خوبی و تیزهوشی تبیین کردند که بستر تهاجم روسیه به اوکراین، تمامیت خواهی آمریکا و غرب می باشد. آنچه مسلم است پس از فروپاشی شوروی، آمریکا برای بقا و تداوم حیات استعماری خود نیاز به رقیب داشت و تلاش زیادی را صرف رقیب تراشی کرد تا دوگانگی یا دوقطبی را در جهان ایجاد کند.
نهایتا در این رویداد با ابزار ناتو توانست موفق شود تا روسیه را در دام این دکترین خود گرفتار کند، روسیه ای که هرچند میراث دار توانمندی هسته ای شوروی سابق است اما کاملا تهی از هواداری کشورهای پیرامون خود حتی در میان جماهیر سابق شوروی و فاقد توانمندی اقتصادی و تکنولوژیک می باشد از این جهت زمینه ایجاد نظم نوین جهانی با محوریت آمریکا و وابستگی بیش از گذشته اروپا به آمریکا را فراهم کرد. لذا راهبرد دیپلماسی ایران باید هوشمندانه منطبق بر اصل نه شرقی و نه غربی و برقراری تعادل و موازنه_مثبت در این نظم جدید جهانی باشد.
3- مردم مهمترین پشتوانه دولتها هستند. رهبر انقلاب، مردم و جمهوریت و مردمسالاری نظام را مهمترین رکن قدرت و اقتدار یک کشور تبیین کردند که هیچ قدرتی، بالاتر از قدرت همراهی و رضایت و همسویی مردم نیست. لذا برای مقابله با هرگونه تعدی و تعرض دشمنان و بیگانگان باید رضایتمندی مردم و اقناع آنها نسبت به عملکرد کارگزاران مورد توجه دقیق و کامل باشد و مشارکت مردم در سرنوشتشان بهترین تضمین در برابر سلطه گری بیگانگان است.