، فرازهای این دعا عبارت است از: ۱- روح نیایش ۲- عبادت، با کمکهای الهی ۳- یاد مداوم خدا، سازنده ترین عبادت.
أَللّـهُمَّ أَعِنّی فِیهِ عَلی صِیامِهِ و َقِیامِهِ وَ جَنِّـبْنی فیهِ مِنْ هَـفَواتِهِ وَآثامِهِ
وَ ارْزُقْنی فیهِ ذِکْــرَکَ بِـدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یا هادِیَ الْمُضِلّینَ.
روح نیایش
خداوند به عیسای مسیح وحی کرد:
«ای عیسی! مرا بخوان و دعا کن، همچون غریقی که فریاد رسی ندارد.
ای عیسی! همواره در تنهایی ها به یاد من باش،
بدانکه از ناله ها و نجواها خوشحال می شوم،
در نیایش، «زنده» باش، نه «مرده»!
***
دعا، باید از عمق جان برآید و خواسته دل باشد.
جملات دعا، باید شعله هایی از روح دردمند و نیازمند و جستجوگر و طالب و عاشق انسان باشد.
دعا، باید «حیات» داشته باشد. نیایش، باید «روح» داشته باشد، زنده باشد، نه مرده. باید از صمیم جان خواست، همچون دردمندی گرفتار و بی درمان، همچون غریقی که در چنگ امواج، گرفتار است و فریادرسی ندارد.
در نیایش باید «قلب» را پیش خدا برد. این ظرف را باید پر از خدا کرد، باید خدا را فریاد کرد، تا ناله به جایی برسد، تا «لبّیک» اجابتی از سوی پروردگار آید، تا رخصت بار یافتنی به آن بارگاه، داده شود.
عبادت، با کمکهای الهی
درست است که خداوند از ما عبادت خواسته و به نماز و روزه فرمان داده است، لیکن در موفّق شدن به اینها نیز، خدا باید خود، یاری کند.
شبهای پربرکت،سحرهای پرمعنویت،روزهایی که سفره ضیافت الهی گسترده است.زمینه عمل آماده است،امّا باید خداوند توفیق دهد بر«صیام»و«قیام». تا از «لغزش»ها، «گناهان»، دوری کنیم.
در طریق عمل، با موانعی روبه رو هستیم. نفس، سنگ اندازی می کند، دل، تمایل به هوس و شهوات دارد، غرور و ریاست طلبی و خودخواهی گاهی زبانه می کشد، ابلیس در جهت بازداشتن ما از پرداختن به حق، وسوسه می کند، بالأخره دشمنانی درونی و بیرونی داریم که باید از چنگشان رها شویم تا به خدا برسیم. امدادهای الهی، باید «همراه» ما باشد.
طیّ این مرحله، بی همرهی خضر مکن
ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
آیا نمازی که می خوانیم، همان نماز خدا خواسته است؟!
«عمر ما، بانگِ کور عادت هاست،
کو نماز علی؟… کجاست؟… کجاست؟»
یاد مداوم خدا، سازنده ترین عبادت
همیشه به یاد خدا بودن، همواره متوجّه مسؤولیت و تعهّد بودن، در همه جا خدا را حاضر و ناظر دانستن، با همه چیز خدا را دیدن، نسبت به تمام اعمالمان خدا را «بصیر» دانستن، نسبت به همه حرفهایمان، او را «شنوا» دانستن، خود را در همه حال، در محضر «اللّه » دیدن…
این است معنای واقعی ذکر خدا، که سازنده است، بازدارنده از گناه است، دعوت کننده به طاعت است، عامل خوف و خشیت است، سبب ساز حضور قلب است.
آنچه که در این فراز، در دعای امروز از خداوند خواسته ایم، «دوام ذکر» است، نه فقط «ذکر»، نه اینکه یک بار، یا دوبار، به یاد خدا بیفتیم، نه… بلکه همیشه به یاد خدا بودن و خدا را در یاد داشتن و عظمت و آگاهی و علم و بصیرت و شنوایی او را در نظر داشتن.
نماز خواندن مهمّ نیست، باید اهل نماز بود.
ذکر مرحله ای مفید نیست، ذکر مدام، سازنده است.
خواجه عبداللّه انصاری در کتاب «صدمیدان» گفته است:
«فرق میان تفکّر و تذکّر آن است که تفکّر، «جستن» است، و تذکّر «یافتن» است. و تذکّر سه چیز است:
به گوش ترس، ندای وعید شنیدن،
و به چشم رجا، با منادی به وعده دوست نگریستن،
و به زبانِ نیازمندی، منّت را اجابت کردن است».
مرحوم، ملاّاحمد نراقی گفته است:
«… یاد خدا کردن، نفع آن در صورتی است که دوامی داشته باشد، یعنی دائم یا اکثر اوقات در یاد خدا باشد و با زبان او را یاد کند، با حضور قلب و فراغت دل و توجّه تام به خداوند علاّم، تا اینکه فکر او در دل قرار گیرد و انوار عظمت او بر دل بتابد و از اشراقات خورشید جمال او، سینه گشاده گردد…»[۱]
در قرآن کریم، نماز، بعنوانِ «یاد خدا» مطرح شده است. آن هم ذکر بزرگتر و برتر: « وَلَذِکُراللّه ِ أکبَر »[۲] و « اَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکری »[۳].
ذکر خدا بعنوان مایه اطمینان و آرامش قلب بیان شده است. فراموشی خدا، به خودفراموشی منتهی می شود: «نَسُوا اللّه َ فَاَنْسیهُم اَنْفُسَهُمْ»[۴]
ذکر خدا، سبب خشوع قلب است: «تَخْشَعُ قُلوبُهُم لِذِکرِاللّه »[۵]
در دعای کمیل، مولا، یاد خدا را مایه آبادانی اوقات شبانه روزی دانسته است و از خداوند این آبادی را خواسته است: (اَنْ تَجعَلَ أوقاتی مِنَ الّلیلِ وَ النَّهارِ بِذِکرِکَ مَعمُورَهً).
ذکر، مایه آرامش خاطر و اطمینان قلب است،
رسیدن به خودآگاهی و «خداآگاهی» است،
مایه قدرت نفس و اتّصال به کانون قدرت هاست،
از بین برنده وسوسه ها و دغدغه های درونی است،
عامل ارتباط با خدا و وسیله تغذیه روح و امداد جان است و رسیدن به حقایقی برتر و والاتر از جلوه های مادّی هستی است.
* * *
از خدا بخواهم، توفیق یاد مداوم و مستمرّ الهی را، که او رهنماست، و هدایت کننده همه است و نشان دهنده راه، به گمراهان است.
منابع:
[۱] ـ معراج السعاده، ص ۵۷۴.
[۲] ـ عنکبوت، آیه ۴۵.
[۳] ـ طه، آیه ۱۴.
[۴] ـ حشر، آیه ۱۹.
[۵] ـ حدید، آیه ۱۶.
2362