، این نشست، بهدلیل همهگیری ویروس کرونا و برای رعایت پروتکلهای بهداشتی، بدون اعلام عمومی و صرفاً با حضور میهمانان ویژه و برخی از اصحاب رسانه برپا گردید.
در این جلسه، که دبیری آن را یوسف بینا، شاعر و مدرس دانشگاه، برعهده داشت، چند تن از نامداران عرصۀ شعر و ادب مشهد و کشور و نیز جامعۀ فارسیزبانان، ازجمله سیدابوطالب مظفری و محمدکاظم کاظمی، سخنوران اهل افغانستان، و رضا عابدینزاده و علیرضا جهانشاهی، از نویسندگان و شاعران ساکن مشهد، به سخنرانی و طرح نقدها و نظرهای خویش و همچنین شعرخوانی پرداختند. این مراسم با سخنان و شعرخوانی کلاهی اهری و امضای کتاب برای علاقهمندان انجام یافت.
مظفری، شاعر و پژوهشگر اهل افغانستان، که نخستین سخنران این جلسه بود، در بخشی از سخنان خویش، ضمن «دشواریاب»خواندن شعر کلاهی، گفت: «شعر استاد کلاهی خیلی شعر عامهپسندی نیست؛ یعنی برداشت من این است که شعر عامهپسندی نیست و لذا شعر خواص است. اما ایشان چرا نباید در ادبیات، در ادبیات رسمی مملکت و کلاً در ادبیات فارسیزبانها، در شأن خودش مطرح نباشد، درحالیکه ما شاعران دستچندمی داریم که امروزه شهرت دارند و شعرشان خیلی مطرح است؟! آنها اهل تبلیغاتاند، اهل رسانهاند. در دنیای امروز که دنیای دیجیتال است خیلی خوب خواهد بود که ما شعرهای این کتاب را بهصورت یک فایل صوتی هم دراختیار داشته باشیم. این کار باعث میشود تکنیکهای شاعر را هم بهتر بشناسیم.»
او افزود: «آدم وقتی شعر جناب کلاهی را میخواند هیچموقع خسته نمیشود. خود من هربار که شعر ایشان را میخوانم برایم تازه است، حتی اگر بهفاصلۀ یک روز باشد. از اولین کتابی که از استاد کلاهی خواندم تا امروز همینطور بوده است. چهچیزهایی در این شعر هست که همیشه تازگی دارد، کهنه نمیشود؟ یکی اینکه شعر ایشان تعلیمی و ایدئولوژیک و بهعبارتی بیانگر نیست، روشنگر است. شعرهایی که اینچنیناند و ما را با هجوم آموزهها روبهرو نمیکنند ماندگارند.»
سرایندۀ «عقاب چگونه میمیرد» ادامه داد: «ویژگی دوم این است که استاد به زیباییشناسی بیش از مفاهیم بها میدهد. ایشان، بهجای تأکید بر برخی مشکلات خاص، با بیانی فاخر از نیازهای عموم آدمها میگوید، فارغ از اینکه کجا زندگی میکنند و از چه قومیتی هستند. هر شاعری به این نقطه برسد که بتواند درعین انعکاس فردیت خودش مفاهیم عام انسانی را بیان کند ماندگار است. کلاهی هم ازایندست است. عاشقانههای او عاشقانههایی بسیار عمیقاند که همۀ ما آنها را تجربه کردهایم. ویژگی سوم این است که ما خیلی راحت به تکنیکهای شعری ایشان راه پیدا نمیکنیم. شاعران کمی هستند که اینطور از تکنیکهای پیچیده استفاده میکنند و برای درک عمیق شعر آنها باید خیلی عمیق به آن بنگریم.»
در ادامۀ این نشست، علیرضا جهانشاهی، شاعر مشهدی، ضمن قراردادن شاعران ذیل گروههای مختلف، چنین گفت: «دستهای از شاعران به صنعت ادبیات توجه دارند. آنها صنایع مختلف را یاد میگیرند و در کار خود پیش میروند. در شعر این دسته با انواع تصاویر بدیع مواجه میشویم. دستهای دیگر از شاعران هستند که علاوهبر صنعت جهانبینی هم دارند، یعنی نگرشی به جهان. اما اندک شاعرانی هم داریم که ماجرای آنها خیلی متفاوت است و از این دو دسته فراتر میروند. بهنظر من، جناب کلاهی اهری از این دستهاند.» سرایندۀ «خوردن والیوم، زیر آفتاب» سخنان خود را با شعری که خطاب به کلاهی اهری سروده بود بهپایان رساند.
محمدباقر کلاهی اهری، متولد اول مهرماه ۱۳۲۹، سپیدسرای پیشکسوت و صاحبسبک مشهدی با اصل آذری است که طی حدود نیم قرن سرایندگی آثار متعددی را به شعردوستان عرضه داشته است؛ ازآنجملهاند «بر فراز چار عناصر» (۱۳۵۵)، «شاعری به این تنهایی» (۱۳۹۱) و «چرخزدن با دلتنگی» (۱۳۹۸). او، بهواسطۀ این آثار، برگزیدۀ جشنوارۀ بینالمللی شعر فجر و نیز جایزۀ شعر خبرنگاران شده است.
مجموعهشعر آخر کلاهی، یعنی «در آن تابستان که گریستم»، شامل سه «کتاب» است که بهترتیب «بگو تا دوستت بدارم»، «در آن تابستان که گریستم» و «آدمی با دهن کاغذی» میشود. او لابلای اشعار خود چند طرح خطی ساده و انتزاعی نیز گنجانده است که صورتی خاص به کتاب بخشیدهاند. این اثر را «انتشارات سپیدهباوران» در ۱۱۲ صفحه و بهقیمت ۳۳هزار تومان چاپ و منتشر کرده است.
۵۸۵۸