سعید اکبری: باید از ست آخر شروع کنیم. از لحظاتی که یک ملت پای تلویزیون امیدوارنه به انتظار نشسته بودند تا والیبال ایران حداقل ژاپن را شکست دهد و به دور بعدی المپیک صعود کند. نسخهای که آلکنو و تیمش برای ملت پیچیده بودند، تلخی محض بود. ژاپنیها فکر میکردند ایران شوخی میکند. امتیاز پشت امتیاز.
توصیف «شلختهبال» در این دقایق کاملا برازنده والیبالمان بود. تا ملیپوشان در این ست به خود بیایند، ۴ امتیاز عقب افتادند و تا بجنبد جبران کنند، بازی تمام شد و به همین سادگی حذف شدند. حالا تیمی که یک ملت به آن دلبستند، بازنده محض بود، حتی بعد از آن نمایش خیره کننده در اولین بازی مقابل لهستان. وقتی تیم ملی در لیگ ملتها باخت و باخت، مسئولان فدراسیون اعلام کردند این تورنمنت «بازی تدارکاتی» است. تاکیدشان این بود «در المپیک جبران میکنیم.» المپیک هم این شد. دیروز «کُرده» گزارشگر بازی بعد از مسابقه در حال که دود از گوشهایش بیرون میزد گفت:«کارهایی که از سوی کادر فنی صورت گرفت، هوش از سر هر بینندهای میبرد. کادر فنی باید به تیم کمک کند، نه اینکه خودش باعث شکست شود. این تیم قرار بود طبق هدفگذاریها روی سکوی المپیک برود ولی حالا از گروهش هم صعود نکرده است.»
در گروه ۶ تیمی رقابتها، پنجم شدیم و قطعا بسیار خوش شانس بودیم که به جای ونزوئلا مثلا آلمان یا یک تیم دیگری در آن سطح، قرار نداشت اگرنه به همین مقام هم نمیرسیدیم. با شکست والیبال در المپیک، موجی از انتقادات از آلکنو و مسئولان فدراسیون به راه افتاد. بازی پایانی را در شرایطی باختیم که دو بر یک جلو بودیم. ست چهارم را با همان «شلختهبال» دودستی به حریف واگذار کردیم و اینگونه یک گام بلند برای سقوط برداشتیم.
آلکنو هم مستاصل از این شکستهای تکراری، دیروز بعد از بازی به گفتن این جملات بسنده کرد: «هیچ کسی فکر این نتیجه را نمیکرد و کسی هم این نتیجه را نمیخواست. خواهش میکنم بازیکنانم را مورد غضب قرار ندهید. آنها هر چه در توان داشتند انجام دادند و تمام تلاش خود را انجام دادند تا بهترین نتیجه را کسب کنند.»
آنچه مشخص است باید کم کم با تیم دوست داشتنی خود خداحافظی کنیم. این رسم روزگار است. این نسل طلایی جای خود را به بازیکنان دیگری خواهد داد. افسوس که تیم دوست داشتنیمان با چنین سکانس تلخی به پایان رسید.
۲۵۶ ۲۵۱