به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نشست نقد و بررسی کتاب «شهر از نو» برگزار شد. این کتاب با عنوان فرعی «شهرها با کدام روایت از پس فاجعه برمیآیند» هشت مقاله و نویسندگان مختلفی دارد و نوید پورمحمدرضا آن را ترجمه کرده و اخیرا به همت نشر اطراف منتشر شده است.
در ابتدای برنامه علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهرکتاب به معرفی کتاب پرداخت و گفت: «همیشه در طول تاریخ تمام ساکنان شهرها با فاجعههایی روبهرو بودهاند و بلایایی مثل جنگها، زلزلهها، سیلها و آسیبهای مختلف را میشناسند. کتاب «شهر از نو» هشت مقاله دارد که مقالههای اول و آخر آن نظریاند و مقالههای دیگر به صورت موردی به بلایا و آسیبهای مختلف در شهرهای دنیا میپردازند. مسئله تابآوری شهر و ساکنان آن در مقابل فاجعه از مباحث مهم این کتاب است و به ویژگیهای تابآوری عاطفی و تابآوری فرهنگی به خوبی پرداخته میشود.»
بحث مهم ظهور ایده شهرسازیِ روایتی در برابر شهرسازیِ تکنوکراتیک
در ادامه این جلسه مترجم کتاب «شهر از نو» درباره کتاب بیان کرد: «شاید بتوان نقطه عزیمت این کتاب را ذیل ایدهای کلی تعریف کرد؛ در ۱۵، ۲۰ سال گذشته عنوان جدیدی در مطالعات شهری مطرح شده است. ظهور ایده شهرسازیِ روایتی در برابر شهرسازیِ تکنوکراتیک از مباحث مهم سالهای اخیر است. تا دهه شصت و هفتاد میلادی برنامهریزی شهری تکنوکراتیک دست بالا را داشت و عموما طرحهای شهری برآمده از همین گفتمان تکنوکراتیک بودند. اما شهرسازی روایتی که ریشهاش به اواخر دهه هشتاد میلادی برمیگردد، قرار نیست جایگزین شهرسازی تکنوکراتیک شود و یا حتی ادعا کند نگاه تکنوکراتیک نگاه ناکارآمدی است، بلکه روی نابسنده بودن نگاه تکنوکراتیک تاکید میکند.»
او ادامه داد: «وقتی پای فاجعه در میان باشد این موضوع پررنگتر هم میشود. نویسندگان این کتاب معتقدند یک تلقی رایج در مواجه با فاجعه و ویرانی و آسیب و خسارت در شهرها وجود دارد که نحوه مقابله با فاجعه را مدیریتی-مهندسی میداند؛ یعنی در قالب چرخه امداد و نجات، ترمیم و بازسازی شهرها میتوانند بحران را پشت سر بگذارند و دوباره به حال عادی بازگردند. اما مضمون مشترک مقالههای این کتاب این است که چرخه سهگانه برآمده از شهرسازی تکنوکراتیک است و ما با این چرخه شاید بتوانیم ریخت شهرها را پس از ویرانی و فاجعه ترمیم کنیم اما همهی اینها کافی نیست.»
ضلعِ یادآوری اگر نباشد، چرخه کامل نمیشود
نوید پورمحمدرضا که دانشجوی دکترای شهرسازی است گفت: «چرخه سهگانه امداد و نجات، ترمیم و بازسازی نیاز به ضلع چهارمی هم دارد. ضلعِ یادآوری اگر نباشد، چرخه کامل نمیشود. منظور از یادآوری، ساختن یک یادمان توسط مدیران شهری نیست. اگر منظورمان از یادآوری را به ساختن یک یادمان توسط مدیران شهری تقلیل دهیم، این قسم یادآوری در دل برنامهریزیهای شهر مستتر است. پس مفهوم یادآوری به شنیدن خاطرهها و روایتهای بازماندگان و مجالی برای بروز آنها فاجعه اشاره دارد. گرانیگاه شهرسازیِ روایتی همین نقطه است، جایی که خاطره بازماندگان بازگو میشود و به شهرسازی تکنوکراتیک یادآوری میشود که ساختن فقط با چشمانداز کالبدی جهان سروکار ندارد بلکه با چشمانداز فرهنگی جهان در پیوند است. ساختن فقط کنشی فنی – مهندسی نیست، بلکه ضرورتا کنشی فرهنگی است. عنصر کلیدی چشمانداز فرهنگی جهان، کلمهها و روایتها هستند. هنر مدیران شهری موفق در گوشهگوشه جهان اعتماد کردن به این کلمهها و روایتهاست.»
بعد از صحبتهای ابتدایی مترجم کتاب، سیدمحسن حبیبی گفت: «از مباحث مهم این کتاب جامعهشناسیِ فاجعه است. موضوع رابطه تابآوری و ویرانی هم از موارد کلیدی کتاب «شهر از نو» است. اما این کتاب در بحث فاجعه تفکیک قائل نمیشود. ریشه فاجعه سانحه است و سانحه به دو شکل طبیعی مثل سیل و زلزله و نیز غیرطبیعی اتفاق میافتد. اما در این کتاب به سوانح انسانساز مثل جنگ، تروریسم شهری و شورشهای مطرودان یا فرادستان شهری اشاره نمیشود. شهر ثمره تمدن یک جامعه است و از آغاز تاریخ که شهر شکل میگیرد، با مفهوم شهرکُشی روبهروییم. در گرنیکا ژنرال فرانکو قصد شهرکشی داشت. در شهرکشیها ثمره تمدن یک جامعه کشته میشود، جوری که هیچ یادی از آن شهر هم باقی نماند. در تاریخ خودمان هم نمونههایی از این دست فراوان داریم. نیشابور مثالی برای این ادعاست. طوری که شهر دوباره از میان خاکسترها مثل ققنوس رشد میکند و خود را بازمییابد. شاید مفهوم مقاومت به جای تابآوری مفهوم بهتری باشد. شاید بهتر باشد بگوییم در شهرکشی تابآوری مفهوم ضعیفی است اما مقاومت مردمان یک سرزمین برای یادآوری فاجعه مهم تلقی میشود.»
حبیبی با اشاره به تروریسم شهری و جنبش مطرودان در مبحث شهرکشی گفت: «این کتاب به ما میگوید شهر چگونه دوباره رویش میکند. برای ما که همواره در معرض آسیبیم، خواندن این کتاب معنا پیدا میکند.»
شاید الگوبرداری از نگاه غربیها بیفایده باشد
پس از آن محمد بهشتی با تعریف از موضوع کتاب «شهر از نو» و تمجید قلم مترجم کتاب گفت: «به چند ویژگی مهم این کتاب باید تاکید کرد. این کتاب به موضوعی میپردازد که کمتر بهش پرداخته شده است. تقریبا هر پنج شش سال یک بار در یکی از شهرهای ایران زلزله میآید. با وقوع هر زمینلرزه موضوع امداد و نجات و کمکرسانی به ذهن همه میآید و تا حد کمی هم به بازسازی پرداخته میشود و بعد کلا موضوع فراموش میشود. مثل بم و رودبار و سر پل ذهاب و… اما این کتاب فتح باب باارزشی است و میتواند جامعهشناسان و روانشناسان و همه کسانی را که با روایت سروکار دارند به این حوزه فرا بخواند، درحالیکه در این مشکلات بیشتر مهندسان عمران را میبینیم که فعالیت میکنند. مترجم کتاب «شهر از نو» هم در روزگار قحطی ترجمههای خوب در بازار نشر، این کتاب را به خوبی برای مخاطبان ترجمه کرده است.»
رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی گفت: «در دو مقاله کتاب تاکید شده که غربیها برای فاجعه روایت میسازند تا بتوانند حریف فاجعه شوند. شاید این روایتسازی نوعی مکانیسم درونی باشد که بتوان به فاجعه غلبه کرد. پرسشی که پیش میآید این است: آیا در همه جای دنیا چنین است؟ آمریکاییها نوعی نگاه آخرالزمانی دارند که با نوع نگاه ایرانیها متفاوت است. از منظر غربیها آخرالزمان به معنای فرو پاشیدن جهان است، اما از نظر ما آخرالزمان به معنای زیستن گرگ و میش کنار همدیگر است. انگار در دو دنیای متفاوت زندگی میکنیم. به خاطر همین است که روایتها و اسطورههای ملل با هم فرق میکند. بنابراین شاید الگوبرداری از نگاه غربیها بیفایده باشد.»
او با اشاره به اوضاع جغرافیایی کشورمان گفت: «ایران یکی از زلزلهخیزترین کشورهای دنیا است. متاسفانه هر جای کشور که زلزلهخیزتر و سیلخیزتر است، جمعیت بیشتری هم جای گرفتهاند. نمونههای تاریخی تبریز و قزوین بارها و بارها آماج سیل و زلزله در سالهای مختلف بودهاند. رفتار ما ایرانیها با فاجعه چگونه بوده؟ در سال ۱۱۹۸ در شرایطی که حکومت زندیه شرایط ناپایداری داشت، زلزلهای در کاشان آمد و این شهر با خاک یکسان شد اما در ۹ سال شهر کاشان بازسازی شد. بازسازی نه ساله کاشان در روزگار بلبشوی پایان دوره زندیه و تاجگذاری آقامحمدخان معنادار است. حکومت مرکزی در موقعیتی نبوده که از ویرانی و فاجعه کاشان باخبر شود. بنابراین این شهر بدون اتکا به حکومت مرکزی و با توان مردمی دوباره احیا شده است. در سال ۱۳۵۳ هم شبیه چنین اتفاقی در شهر تون افتاد و بعد شهر فردوس برای اسکان زلزلهزدگان ساخته شد.»
بهشتی با ذکر تجربهای از فاجعه زلزله بم گفت: «هنگام زلزله بم من در سازمان میراث فرهنگی بودم. ویرانی ارگ بم نسبت به ویرانی خود شهر بسیار جزئی بود. در سازمان میراث فرهنگی مطرح شد که برای ترمیم و التیام مصیبت شهر چه کاری ازمان برمیآید؟ تصمیم گرفتیم ارگ بم را به پناهگاهی برای التیام زخم مصیبتدیدگان تبدیل کنیم. فعالیتهایمان را در ارگ گسترش دادیم. در اولین اقدام سکویی چوبی به طول یک کیلومتر در ارگ ساخته شد و رویدادهای متنوعی را در ارگ تعریف کردیم. در مدت کوتاهی، ارگ بم پناهگاه عاطفی آدمهای غصهدار شهر شد. هیئتهای عزاداری به ارگ بم میآمدند. عروسها و دامادها حتما سری به ارگ میزدند. با ارگ بم پرچم شهر بم به اهتزاز درآمد و نام بم در دنیا پیچید. خواندن این کتاب هم درهای جدیدی را به روی مخاطبان باز میکند، اما باید حواسمان باشد الگوبرداری صرف از نمونههای غربی به کارمان نمیآید. ایرانِ بلاخیزی که در دوران صاحبخانگی و بدون وابستگی به اقتصاد نفتی و رانتی، مردمانش به زندگی بین دو بلا، دو سیل، دو زلزله، دو خشکسالی و… عادت داشتهاند، در کشوری که برای مقابله با فاجعههای احتمالی سردابها و زیرزمینهای بزرگی در خانهها طراحی و تعبیه میشده، الگوهای داخلی خوبی داریم. حتی اصطلاحات و مثلهایی هم از قدیم برایمان به یادگار مانده است. پدرانمان میگفتند فلان چیز بماند برای روز مبادا، میگفتند هر چیز که خار آید، روزی به کار آید. ما هم باید کاری کنیم که مردممان مانند مردم شهر کاشان بتوانند خود را بازیابی کنند، به اهلیت خودشان رجوع کنند و دقیقا همین جاست که قصه و روایت به کمکمان میآید.»
مشروح نشست نقد و بررسی کتاب «شهر از نو» را بخوانید.
۵۷۲۴۳