شهر جدید هشتگرد این روزها همچون «مرثیهای برای یک رؤیا» روی زمین مانده است. شهری که در ایده و رؤیای ساخت آن قرار بود شهری باشد تمام و کمال برای شهروندانی که به آنجا نقلمکان میکنند؛ اما امروز به دلایل متعدد به شهری سوخته و رها تبدیلشده است. سالها قبل وقتی مسافران در جاده کرج-قزوین تردد میکردند، ورودی شهر جدید هشتگرد با فضایی زیبا و گسترده نظرها را جلب میکرد و محرک ساخت رؤیایی بود برای سرمایهگذاری طبقه متوسط، رؤیای خانهدار شدن در شهری که توسعه متوازن یافته و بنا بر استاندارهای جدید شهری بناشده است. شهری که روی نقشه هم به جان آدمها توجه داشته هم به روح و روانشان، هم برای مراکز فرهنگی جانمایی شده و هم برای بهداشت و سلامت؛ اما آنچه امروز پس از ۲۷ سال از قد کشیدن اولین ساختمانها باقیمانده طرح نیمهکاره و به پایان نرسیده این شهر است. آنچه در ورودی این شهر به چشم میآید ساختمانهای نیمه ساخته است که بدقواره و ناموزون قد کشیدهاند.
ساختمانهایی که سالهاست بدون آنکه تغییری در آنان رخ دهد، از ساخت بازماندهاند؛ مصداق کامل حرفی است که اهالی این شهر با مجموعه مدیریت شهری دارند.
زمانی که فاز یک این شهر جان گرفت با توجه به موقعیت جغرافیایی آن نویدبخش یک شهر جذاب و جدید بود. آبوهوای کوهستانی و پاک، منطقهای آرام و دنج، وجود کوهها و روستاهای اطراف که چشماندازی زیبا به منطقه داده، مزیت شهری که قرار بود با ایجاد زیرساختها، رعایت اصول شهرسازی، خیابانهای عریض و متناسب، فضاهای سبز و گسترده، شهرجدید هشتگرد را بهعنوان یک شهر نمونه و الگو مطرح کند؛ (که البته اوایل ساخت فاز ۱ این شهر بهطرف یک شهر ایدئال و نمونه سوق داده شد،) اما متأسفانه کشدار شدن زمان و حرکت کند ساختوسازها این ایدئال شهرسازی کامل نشد و تنها تصویری از آن در اذهان باقی ماند.
در این سالها گستردگی زمینهای اطراف کسانی را متقاعد کرده است که در این بستر به ساختوساز مشغول شوند آنهم بدون توجه به این نکته که ساخت سازه و ساختمان شهر را نمیسازد بلکه تفکر و توجه به شهروندان زیربنای ایجاد یک شهر است. متأسفانه بدون برنامهریزی زیربنایی و بدون اینکه فکری به حال فراهم کردن زیرساختها و امکانات شهری کنند، شهر را گسترش دادهاند، ساختمان و ساختمان و بازهم ساختمان بدون مناسبسازی محیط شهری و ارائه خدمات مناسب به شهروندان.
فاز ۲ و ۳، مخصوصاً فاز ۲ که بعد از فاز ۱ از قدیمیترین فازهاست، بهجز ساختمانها، چند فروشگاه و تعدادی املاکی امکان دیگری نداشته و هیچ تناسبی با شهر جدیدی که قرار بود بر اساس اصول شهرسازی ساخته شود، ندارد، انگار که فاز ۲ و ۳ فقط در حاشیه شهرجدید هشتگرد ساختهشدهاند و بس.
ساخت سازهای مسکن مهر که جای بحث متفاوتی از این یادداشت دارد هم در همین راستا میتواند موردبررسی قرار گیرد، ساختمانسازی بدون توجه به خواست و نیازهای مردم ساکن این سازهها.
مصداق کمبود زیرساخت شهرجدید هشتگرد عدم انجام امور اداری در این شهر است. باآنکه نزدیک به ۲۷ سال از تأسیس این شهر میگذرد و سالهاست که شهرداری در این شهر مستقرشده اما برای انجام هر کار اداری کوچک هم باید به شهر مجاور رفت. یکی دیگر از مصادیق کمبود زیرساخت شهری بیمارستانی است که حدود ۲۰ سال از شروع ساختش میگذرد، گاهگاهی مدیری میآید و بازدیدی میکند و قولی میدهد و دیگر هیچ، همچنان ساختمان نیمهکاره آن منتظر گوشه چشمی از مدیران و مسئولانی است که میآیند و میروند. اگر عدم افتتاح خط مترو – که هرسال قرار است افتتاح شود- به این مصادیق اضافه کنیم، چرخه نبود زیرساختهای این شهر کامل شده است.
داشتن حداقل امکانات رفاهی، درمانی و بهداشتی، تفریحی، خدمات شهری، دسترسی آسان به ادارات، سازمانها و بانکها، تسهیل تردد و رفتوآمد و… زیرساختهای شهری است و بهرهمندی از آن حق هر شهروندی است.
همه این عوامل دستبهدست هم داده تا شهرجدید هشتگرد بهعنوان شهری خوابگاهی و راکد و بیروح درآید و آن انرژی و فعالیت شهری در اینجا بچشم نمیخورد.
متأسفانه بهجز تلاشهای کمرنگ و گذرا، برنامه طولانیمدتی که بتواند تأثیرگذار باشد و شهر را از این انفعال و رکود نجات دهد وجود ندارد و تأسفآور اینکه، با توجه به همه اینها، شهروندان هم تعهدی در قبال محل زندگیشان احساس نمیکنند و مدیران شهری هم هیچ برنامه فرهنگی برای بهبود وضعیت و ایجاد حسی شهری و… ندارند
شهرجدید هشتگرد توان اینهمه ساختوساز بیرویه را نداشته و ندارد، اما متأسفانه آنقدر گسترش پیداکرده که مشکلات و عدم امکانات گریبان شهروندانی را گرفته که با هزار امید و آرزو و رؤیای یک زندگی بهتر برای خود و فرزندانشان، این شهر را بهعنوان محل سکونتشان انتخاب کردهاند.
*روزنامهنگار
۲۳۵۲۳۵
