جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران، که با حکم شهید بهشتی در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ به این سمت منصوب و بعدها سفیر جمهوری اسلامی ایران در چین و پاکستان شد، از جمله کسانی است که به واسطه ارتباط و آشنایی با شهید بهشتی از حدود سال ۱۳۴۵، شناخت خوبی از تفکرات و اندیشههای ایشان در حوزههای مختلف دارد، وی در گفتوگویی درباره اهمیت مسئله نظم، تشکیلات و سازماندهی در اندیشه و عمل شهید بهشتی گفت: حوزههای علمیه از قرنهای گذشته تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی نتوانستند براساس انضباط، نظم و برنامه حرکت کنند. در واقع حوزههای علمیه به دلیل اینکه غالباً تحت فشار حکومتها قرار داشتند و در شرایط غیرمعمولی فعالیت میکردند، بینظمی و بیبرنامگی بر آنها تحمیل شده بود. لذا اگر شخصیتی از درون حوزه رشد میکرد که دارای تفکر سیستمی و نظم و برنامه در ابعاد مختلف زندگی بود کاملاً تفاوت او با سایر حوزویان نمایان میشد.
وی افزود: از جمله این شخصیتها شهید آیتالله دکتر بهشتی بود که به دلیل تحصیل در سیستم جدید آموزشی و زندگی در خارج از کشور بدین لحاظ از تربیتیافتگان حوزههای علمیه ما متفاوت بود. ایشان به ویژه از سالهای دهه ۵۰ به عنوان چهره بارز و متفاوتی از روحانیت آن زمان نمایان شدند، به طوری که بیش از هر چیز دیگر به عنوان شخصیتی بابرنامه، منضبط و برخوردار از تفکر سیستمی معرفی شد.
منصوری اظهار کرد: در جریان مبارزات منجر به پیروزی انقلاب، این ویژگیها بسیار اثرگذار بود و به همین خاطر از سال ۱۳۵۶ به بعد، رهبری جریان اجرایی انقلاب به دست ایشان افتاد و این به سبب همان تفکر نظاممند و ذهن برنامهمحور شهید بهشتی بود و دیگران هم برتری مدیریتی ایشان را پذیرفتند.
اولین فرمانده سپاه بیان کرد: نکته دیگر اینکه ایشان خود را با شرایط موجود در حوزههای علمیه منطبق نکرد. به عبارتی اینگونه نبود که چون حوزهها نظم و برنامه مشخصی نداشت ایشان هم چنین خصلتی به خود بگیرد. اتفاقاً نظم و انضباط و برنامهمحوری را جدیتر از قبل مورد توجه قرار داد و این نشانه اعتماد به نفس بالا و روحیه پیشرفت و تحولخواهیاش بود که باعث شد هضم و جذب شرایط آن روزهای حوزههای علمیه نشود.
وی با بیان اینکه «امام خمینی(ره) هم تا حدود زیادی همین ویژگیها را داشتند»، گفت: ایشان هم از دوران جوانی در حوزههای علمیه به منزله یک شخصیت متفاوت و متمایز با سایرین برجسته و مطرح شد. هر کسی که با زندگی حضرت امام(ره) آشنا باشد میداند که از همان زمان بسیاری از اساتید حوزه با تفاوت در کلمات و عبارات بیان میکردند که آقا روحالله شخصیتی متفاوت است.
منصوری افزود: حضرت امام(ره) در وصیتنامه خود عبارتی دارند که بسیار معنادار است؛ «…از همه لازمتر حوزههای علمیه است که تنظیم و تصفیه آن با مدرسین محترم و افاضل سابقهدار است با تأیید مراجع وقت. و شاید تز «نظم در بینظمی» است از القائات شوم همین نقشهریزان و توطئه گران باشد.» به عبارت دیگر امام(ره) به شدت با این تعبیر که در حوزههای علمیه رایج شده بود و نظم حوزه را در بینظمی تعریف میکرد مخالفت میکردند.
وی یادآور شد: شهید بهشتی در این راستا به طور عملی مخالفت خود را با این تعبیر از نظم در حوزههای علمیه نشان میدهند که نمونه بارز آن تأسیس دبیرستان «دین و دانش»، تأسیس حوزه علمیه مدرسه حقانی و تأسیس حزب جمهوری اسلامی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود و در هر حوزهای تشکیلات نظاممند و منضبط ایجاد میکنند. به همین دلیل ایشان با وجود خصلتهای برجسته زیادی که داشتند بیش از هر چیز این ویژگی مثبتشان پررنگتر جلوه کرد و دیگران را تحت تأثیر قرار داد.
منصوری به بیان خاطرهای از شهید بهشتی پرداخت و گفت: یکی از دوستان تعریف میکرد پیش از انقلاب، حدود سال ۱۳۵۶، سر چهار راه رسیده بودیم و چراغ قرمز شده بود و من خواستم رد شوم که شهید بهشتی جلوی من را گرفت و گفت «چراغ قرمز یعنی شما باید بایستید، این قانون که مال شاه نیست برای جامعه است.» درک این مسائل ساده نیست و هنوز هم ارزش بودن رعایت قانون به خوبی در جامعه شکل نگرفته و همچنان بخشی از جامعه، بی توجهی به قانون را نوعی زرنگی تلقی میکنند.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: به خاطر دارم در جلساتی که با ایشان و هر مقام دیگری داشتیم، وقتی اذان گفته میشد، ایشان جلسه را برای اقامه نماز قطع میکردند و کاری نداشتند که شاید زمان کوتاهی به پایان جلسه باقی مانده باشد. این مورد را بارها در جلسات با ایشان مشاهده کردم و این به سبب اعتقاد و باور قلبی به نماز اول وقت بود و با این اعتقاد بازی نمیکرد.
منصوری با بیان اینکه «ایشان به هیچ وجه حاضر نبود دینش را به دنیا بفروشد»، گفت: به همین دلیل حتی مخالفان و دشمنان اسلام هم به ایشان علاقه داشتند و او را یک انسان واقعی به لحاظ ادب، رفتار، متانت و انصاف میدانستند به نحوی که حتی غیرمسلمانان را هم تحت تأثیر قرار میداد.
27215