زهره نوروزپور: حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان روز 31 شهریور ماه سال جاری در 39 سالگی گرامیداشت جنگ تحمیلی، اعلام کرد که امسال با طرح تازه ای به سازمان ملل خواهد رفت. روحانی دراینباره گفت: امسال در سازمان ملل متحد با شعار “ائتلاف امید” و “ابتکار صلح هرمز” که خلاصه آن «حب و امید» خواهد بود، حضور خواهیم یافت.
امسال طرحی را در سازمان ملل پیش روی جهانیان قرار خواهیم داد مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی ایران با همکاری کشورهای منطقه میتواند امنیت خلیج فارس و دریای عمان را با کمک کشورهای منطقه بوجود آورد.
روحانی گفت: به جهانیان اعلام میکنیم که حضور نیروهای بیگانه برای آبراههای جهانی، امنیت کشتیرانی و نفت و انرژی، مشکلزا است اما مسیر جمهوری اسلامی ایران مسیر اتحاد، وحدت و هماهنگی با کشورهای منطقه میباشد.
ریس جمهور کشورمان در حالی این طرح را امروز ساعت 6 از تریبون سازمان ملل به سمع جهانیان می رساند که ایران زیر بار بی رحمانه ترین تحریم های اقتصادی قرار گرفته است.
طرح رئیس جمهور را با دیاکو حسینی کارشناس مسائل استراتژیک را بررسی کرده ایم که از نظر می گذرانید:
طرح صلح روحانی چیست؟ مفاد ان به چه صورت است و قرار است با چه سیاست و هدفی پیش رود؟
رویکرد روحانی در سیاست خارجی همواره بر پایه صلح و ثبات بوده است. روحانی خودش را دارای این رسالت می داند که تنش زدایی را در همه ابعاد خودش در سیاست خارجی را دنبال کند.
بنابراین طرح رئیس جهورم در شرایط کنونی که کوران اتهام های علیه ایران است، خیلی عجیب نبود.
ضمن اینکه این نوع صورت بندی واژه ها از زبان رئیس جمهور به عنوان ابتکار صلح هرمز تازگی داشت. درون مایه ان طرح تازگی نداشت. به خاطر اینکه قبلا اقای ظریف در چارچوب منطقه ای گفتگوی های منطقه ای را دنبال کرده بود. اخیرا هم که پیمان عدم تجاوز را با کشورهای خلیج فارس مطرح کردند.
در همه این تکرار ها عربستان و متحدان بودند که این طرح ها را بی پاسخ گذاشتند.
این طرح مبتنی بر مشارکت همه کشورهاست عدم مداخله و مرزهای بین الملی است. جلوگیری از امتناع، مشارکت در ائتلاف ها یا کشورهای دیگر منطقه در چارچوب همکاری های منطقه ای درباره مفهوم امنیت دسته جمعی بنا شده است.
این ادامه همان رویکرد با زبان جدیدتر و روزامدتر است، برای اینکه بتواند به تحولات جدید پاسخ دهد. می تواند نشان دهنده این واقعیت باشد که ایران نیست که به دنبال افزایش بی ثباتی در منطقه است و همیشه ما ابراز امادگی برای رسیدن به ساختار نوین منطقه ای کرده ایم. نکته اساسی این طرح که مقابل طرح پمپئو طراحی شده است؛ اتکای این طرح به خود کشورهای خلیج فارس یا اطراف تنگه هرمز است. طرح پمپئو ریشه گرفته از قدرت های خارج از منطقه ما است.
دوم اینکه در ایجا نظم نوین منطقه ای هیچ کشوری را استثنا نمی کند.
یعنی همه کشورها می توانند شرکت کننند؟
بله همه کشورها. کشورهای منطقه.
مثلا روسیه و چین؟
جزء خلیج فارس باید باشد. فرا منطقه منظور نیست. فقط منطقه خاص خلیج فارس.
آیا این طرح بدون شریک کردن قدرتهای منطقه عملی است؟ آنها خریدار نفت خلیج فارس هستند.
ایده اصلی این است که کشورهای خود منطقه خلیج فارس حضور داشته باشند به این معنا که ستون فقرات اصلی اجرای طرح، خود کشورهای خلیج فارس باشند.
منتهی در عین حال به دلیل همین نکاتی که اشاره کردید، هر عقل واقع بینانه و عملگرایانه این را میفهمد که امنیت واقعی و پایدار خلیج فارس نمیتواند بدون در نظر گرفتن قدرت های بزرگ که در منطقه نفع می برند تداوم داشته باشد.
این امکان وجود دارد که قدرت های بزرگتر درقالب سازمان ملل به عنوان یک عضو ناظر در ساختار امنیتی مشارکت کنند. درواقع این سازمان ملل است که انها را مدیریت و نمایندگی می کند.
شما گفتید که این طرح، مقابل طرح ائتلاف دریایی پمپئو است. قبل از اعلام طرح از سوی رئیس جمهور، عربستان و امارات به ائتلاف دریایی امریکایی پیوستند. با این وجود آیا انها ائتلاف دریایی امریکا را منتفی می کنند و به ائتلاف ایران می پیوندند؟ شدنی است؟
شاید به خاطر اینکه تا بحال این طرح از طرف ایران یا کشور دیگری از منطقه نبوده است.
یعنی به انها می گویند نه؟
ما موظف هستیم این طرح را بدهیم، انها هستند که انتخاب می کنند ایا می خواهید به ائتلافی ملحق شوید که علیه یک کشور مهم در خلیج فارس شکل می گیرد و جامع و فراگیر هم نیست، ضمن اینکه هیچ مشکلی را هم حل نخواهد کرد، یا می خواهید وارد ائتلافی شوید که علیه هیچکس نیست و مهمتر از آن در خلیج فارس هم هیچکس علیه دیگر نیست. و در ازای آن می توانید از یک صلح بلند مدت تر تر منتفع شوید. این انتخاب آنهاست. چیزی که به ما مربوطه این است که ما آماده ایم دست دوستی را فارغ از اختلافات دیگری که وجود دارد به روی کشورهای دیگر منطقه خودمان دراز کنیم. چون ما این اعتقاد بنیادی را داریم که ما می بایست با اینها سالها و قرنها زندگی کنیم، کما اینکه قرن ها زندگی کرده ایم. برخلاف امریکا و قدرت های دیگر که مدتی هستندد و بعد از یک مدت دچار افول می شوند و از منطقه خارج می شوند، به خاطر وجود این فهم تاریخی بلند مدت ایران ترجیح می دهد که ایران این پیشنهاد را به کشورهای منطقه بدهد به جای اینکه بخواهد با آمریکا توافق کند!
جمهوری اسلامی یک تاکتیک صلح جدید را معرفی کرده است. در نهایت این ابتکار صلح را چه کسی باید تضمین کند؟ بخش عمده ان نیروهای نظامی هستند. منتهی برای صلح و نه علیه کسی دیگر از طریق جنگ. من فکر میکنم که این کاملا نقطه مقابل طرح پمپئو قرار می گیرد. تصمیم باید بگیرند، صدای صلح ایران از طریق دعوت همه کشورها، فلسفه وجودی طرح پمپئو را زیر سوال می برد، یا باید پاسخ مثبت به ما بدهند که به معنای نابود شدند طرح پمپئو است.یا باید جواب رد بهش بدهند که به معنای جنگ طلبی و اصرار آنها از حذف ترتیبات منطقه ای است که خودش منجر به اختلاف بی اعتمادی و حتی بالا رفتن شانس جنگ می شود.
بعد از اینکه رئیس جمهور این طرح را اعلام کرد، تروئیکای اروپا هم موضعی همانند امریکا گرفت و ایران را متهم به حمله ارامکو کرد. ارزیابی شما چیست ایا به این معنا نیست که اروپا هم این پیام را به سعودی رسانده است که از امنیت کشورتان حمایت می کنیم یا اینکه پیامی باشد که سعودی طرح ایران را نپذیرد چرا که این طرح به نفع کارتل های تسلیحاتی اروپا و آمریکا نیست.
انتخاب انهاست. وقتی روحانی این حرف را می زنند به معنای تضمین برای عربستان نیست این انتخاب انهاست.
در اینجا یک سری منافع بلند مدت و کوتاه مدت، هم برای ما هم برای عربستان وجود دارد. با لحاظ منافع کوتاه مدت، شاید سعودی به این نتیجه برسد که بهتر است به ائتلاف آمریکا ملحق شوند. ولی اگر در نظر بگیرند که اساسا عمر امریکا در ترتیبات امنیت منطقه در حال پایان است و با گذشت زمان کمتر هم می شود، به این فهم خواهند رسید که اگر امنیت واقعی را بخواهند با همسایگان خود باید روابط خوبی داشته باشند. در ان شرایط ایران خواهد بود . ممکن است دو سال دیگر یا بیست سال دیگر امریکا در منطقه نباشد یا این انگیزه را نداشته باشه که در خلیج فارس حضور داشته باشد. ولی ایران حضور دارد. اگر منافع بلند مدت از سوی سعودی، لحاظ شود احتمال اینکه تصمیم بگیرند که با ایران وارد پروسه تنش زدایی شوند و از طریق چنین ائتلاف هایی بهبود برای رفع تنش ها کمک کنند به نفع خودشان است.
ایا این بیانیه به این معنا نبود که با مذاکرات با ایران به نتیجه مطلوب نرسیده است؟
فکر می کنم همه جهان در این مرحله، به خوبی این را فهیمده که ایران حق بیشتری در مقایسه با امریکا دارد.
در مورد اعتبار 15 میلیارد دلاری فرانسه و ایسنتکس که به هیچ نقطه ای نرسیده اروپا عملا هیچکار نتوانست انجام دهد. آنچه که از ایران مانده است خویشتن داری ایران تا این لحظه بوده است. در اینحال فشار حداکثری آمریکا هم به حدی رسیده است که به صراحت می شود درباره ابعاد غیرانسانی ان صحبت کرد. از آسیب به خانواده های ایرانی، دانشجویان ایرانی در آمریکا تا تحت فشار گذاشتن غذا و دارو در داخل ایران و زندگی سخت مردم، به طور کلی غرب و 5+1 این احساس را دارند که ایران منزلت بالاتری پیدا کرده و قدرت استدلال قوی تری نسبت به گذشته دارد.
شاید زیر بار جوابگویی برای نقصان عملکرد خودشان درباره برجام، ترجیح می دهند وارد موضوعاتی شوند که تمرکز را از برجام به سمت موضوعات دیگر بکشاند و ایران را متهم کند زاین طریق بتواند توجیه کنند که چرا غرب به برجام عمل نمی کند این یک مکانیزم دفاعی با این هدف است که توافق تازه ای با امریاکا انجام شود.
غیر از ان این نکته هم وجود دارد امریکا تلاش میکنند توجهات را به سمت دیگر هدایت کنند در عمل منتج به نتیجه ای نمی شود، اگر بخواهند گامی فراتر از کلام بردارند منجر به افزایش تنش ها می شود و جنگ را به طور گسترده ای افزایش دهد.
برخی از تحلیلگران می گویند رئیس جمهور دست پر به سازمان ملل رفته است. این یعنی چه؟
اگر موضوع فقط اخلاقی باشد ایران در سازمان ملل همیشه موضوع برتر اخلاقی دارد
در نیتجه نباید به این دلخوش باشیم که چون ایران برجام نقض نکرده دست برتر را داریم. این بعد اخلاقی مساله ای است که خواهان زیادی ندارد.
وقتی غنی سازی را بالا میبریم مثلا از حدود 20 درصد که خارج می شود یکی از معانی آن این است که در بحث هسته ای ایران به سمت بمب اتم حرکت می کند. این می تواند اتفاق نظر بین المللی را علیه ایران جلب کند.
ممکن است تحریم های شورای امنیت را برگرداند یا ابتکار تحریم های جدیدی را ایجاد کند یا مجوز جنگ پیشگیرانه را هم مهیا کند.
من فکر نمیکنم اسم این الزاما دست برتر بودن باشد.
دست برتر این است که همزمان با اینکه توانایی هزینه ساختن برای رقیب را دارید این امادگی و این انعطاف را داشته باشی در زمان مقتضی همه ان ابزارها و اهرمها را تبدیل به امتیاز های عملی و نقد کنیم.
ما می توانیم هزینه ساز باشیم، اتقاقات خلیج فارس نشان داد که اوضاع می تواند برای همه خیلی بد بشود . برای همین تا همین جا کافی است و زمان ان رسیده که ان را نقد کنیم.
در عین حال که نفع داشت ، البته به ضرر خیلی ها هم بود.
همانطور که ظریف اشاره کرد بحث برای انگیزه ها باشد امریکا هم انگیزه داشته مانند نفت شل ، اسلحه و … در مقابل خب ایران هم می تواند این انگیزه و نفع را داشته باشد، اما ضررها این بود که امریکا اعتبارش را برای دفاع از امنیت عربستان از دست داد در کنار ان ایران هم یک بیانیه محکومیت گرفت.
همه اینها هزینه هایی هست که دارد بار می شود و منجر به اشتباهات تلافی جویانه می شود که عملا جنگ را شروع کند. بنابراین نمی توان گفت به نفع یا به ضرر ایران بود .
چرا حملات آرامکو با 11 سپتامبر مقایسه شد؟
فارغ از جار و جنجال هایی که حمله به ارامکو ایجاد کرد که این کار حوثی ها بود کار ایران بود کسی دیگری احتمالا نقش داشته، این واقعیت خودش را به طور عریان نشان داد که عربستان در قلب خودش چقدر اسیب پذیر است. آرامکو قلب عربستان است و به شکل هایی در ژئوپلوتیک جهانی مترادف است با ماهیت عربستان سعودی، بنابراین ضربه به ارامکو به این معنا است که برخلاف آن تصویر اسطوره ای که در امنیت کامل تحت چتر امنیتی قدرت های بزرگ در یک سده اخیر داشته نشان داد که این تصویر پوشالی است و اسیب پذیر است این افسانه به ازمایش گذاشته نشده بود عربسان یک کشور با ثبات است به خاطرآن چتر حمایت غرب و بودجه نظامی 86 میلیارد دلاری و اینکه اوضاع خوبی را به لحاظ امنیتی پشت سر می گذراد.
از طرفی اینکه آرامکو تنها با چند پهپاد 15 میلیون دلاری کل تصویر چند صد میلیارد دلاری را نابود کردند و به نظر من یک اتفاق کاملا تک و یونیک بود در فهم امنیت عربستان و می شود گفت به لحاظ سمبلیک مثل 11 سپتامبر نشان دهنده ضعف عربستان در درون خودش است.
حالا اینکه پرونده شورای امنیت برود یا نه، ان بحث جداگانه است فارغ از انکه من بعد چه کسی مقصر قلمداد بشود فهم جهان از امنیت عربستان با فهم خود سعودی ها از تصویر جعلی که از خودشان داشتند به کلی از بین رفت و در آینده دچار تغییراتی خواهد شد.
بیانیه اروپا صرفا به خاطر فشار به ایران بود که در شروع اجلاس سازمان ملل بتوانند ایران را تحت فشار سیاسی بگذارند که مذاکراتی را در حوزه منطقه ای و غیره قبول کنند و پیش ببرند. ضمن اینکه این واقعیت است که درک اروپایی از این حمله این است که چه ایران مستقیما در حمله دست داشته چه اینکه از حوثی ها حمایت کرده باشد، نشان دهنده توانایی پتانسیل بالای ایران برای تغییر مسائل و محیط امنیت منطقه است. چه نیابتی چه خودش به انها این تلنگر را زد که شاید باید ایران را مهار کنند و به این دامنه نفوذ ایران و همینطور پتانسیل نظامی ایران مقداری افسار بزنند که منجر به تکرار حوادث مثل این نشود.
ایا صدای صلح خواهی رئیس جمهور به گوش کشورهای منطقه خواهد رسید؟
به نظرم هم در اروپا، هم امریکا، هم منطقه، افراد مختلفی داخل حکومت هستند که دیدگاه های مختلفی دارند. عده ای در آمریکا مشخصا به دنبال تنش زدایی با ما نیستند و آن رامضر می دانند.
در عین حال عده ای که دوراندیش و محتاط تر هستند متوجه این امر هستند که اگر تسلیم ارمان های تنش زدایی و ضرورت های ان نشوند، ممکن است که گرفتار جنگ ناخواسته و حساب نشده ای و غیر قابل انتظاری باشند که پایان آن مشخص نیست و و می تواند به زیان همه کشورها انهم در منبع انرژی و منطقه ای به این اشفتگی باشد.
من فکر می کنم عده ای زیادی از پیام صلح ایران استقبال خواهند کرد و عده زیادی دیگری هم هستند که در اقلیت هستند. که در بعضی کشورها صاحب نفوذ باشند انها ممکن است که استقبال نکنند و ایران را به خرابکاری در منطقه متهم یا اینکه بگویند ایران نقش بازی می کند و می گوید که طرفدار صلح هستند. به هرحال به زعم امریکا و اسرائیل چهره واقعی آنها چهره خشنی است که در منطقه نشان داده شده است.
310310/23