حج یکی از رازآمیزترین عبادات مسلمانان است. هر کدام از حاجیان به قصدی و مقصدی، اَعمال حج را به انجام میرسانند. یکی دغدغه وجوب شرعی آن را دارد، یکی به قصد معنویتِ افزون به این سفر میرود، دیگری نه به قصد زیارت که برای سیاحت این سفر را تجربه میکند. داستان و ماجرای حج زمانی میتواند موشکافانهتر مورد بررسی قرار گیرد که سفرنامههای حج را تورق کنیم. سفرنامههایی که از مدتها پیشتر تا به امروز ادامه داشته و هر کدام از سویهای از این ماجرا پرده برداشته و به آن نگریستهاند.
جلال آلاحمد از جمله افرادی بود که به حج رفت و سفرنامه خود را به رشته تحریر در آورد. او فروردینماه ۱۳۴۳ این سفر را تجربه کرد و کتاب «خسی در میقات» را نوشت. نگارش این اثر از سویی حائز اهمیت است که آل احمد زمانی عضویت در حزب توده را تجربه کرده، گریز از باورهای مذهبی را در خاطر داشته و به سنتهای دینی معترض بوده است. او در ابتدای سخن نیز عنوان میکند که این سفر را به قصد کنجکاوی آمده است. گویی هنوز هم در پی یافتن راههایی برای سبک زندگی خود است: این جور که میبینم این سفر را بیشتر به قصد کنجکاوی آمدهام، عین سری که به هر سوراخی میزنم به دیدی، نه امیدی.(ص ۱۷۱) در جایی دیگر عنوان میکند که علت سفر بیشتر جستوجوی برادرش بوده تا جستوجوی خدا.( ص ۱۷۳) یکی از برادران او برای ارتباط با شیعیان عربستان به آن جا رفته بود که در عربستان درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شده بود.
اما آنچه رویکرد غالب در سفرنامه آلاحمد است، رویکرد توصیفی اوست. او بسیاری از مکانها و انسانها را با ریزترین توصیفات به تصویر میکشد و خواننده را در فضای حج قرار میدهد. بهعنوان نمونه او در توصیف اُحُد اینگونه بیان میکند که: اُحد ییلاق مانند مدینه است؛ پر از آب و آبادانی. نخلهای کهنه و نو همهجا دوام نباتی را حفظ کرده و آبادی وسط درهای که مقابر شهدا در مصبّ آن است، بالا رفته در دامنه کوه و گاو چاههای آباد و متروک فراوان و هق هق موتور پمپها از هر سو کشیده و با ضربی کند، به یکی از آنها سر کشیدم، به کمعمقی و پر عرضی گاو چاههای دشت گرگان.(ص ۵۰) وی در توصیف حجاج نیز به توصیفات دقیقی پرداخته است: پیر زنکی ریزنقش آب سبیل میکرد، یک چاه از دستش گرفتم. پشت دستهایش تا بیخ ناخن خال کوبیده بود و روی صورتش نیز، از زیر چشم تا زیر چانه، حتی روی حلقوم و همه خالها ریز و گل و بوته مانند، یادم است چند روز پیش هم یک زن خال کوبیده دیگر را دیدم که ماری زیر گلو داشت. سر مار در گودی زیر چانه و دُمش تا وسط سینه فرو رفته و پنهان.(ص ۵۲)
زبان آلاحمد در این کتاب، خالی از طنز هم نیست. در جایی اینگونه عنوان میکند: … و همه، تیغ تراشی و آن خر رنگ کنهای دیگر را رها کرده و روانه کشفی. هر کدام یک جور. یکی به کشف سفر، دیگری به کشف کعبه و دیگری به کشف خود کشف.
او در این سفر نیز برخی مشکلات و معضلات جامعه اسلامی را به تصویر کشیده و به نقد آن پرداخته است. یکی از این موارد، ضرورت بینالمللی کردن مراسم حج است. آلاحمد بر این نکته تأکید دارد که مراسم حج را باید در اختیار نمایندگان تمامی کشورهای اسلامی قرار داد؛ نه این که تنها در دست دولت سعودی باشد.
۲۵۸۲۴۳
