فیلم سینمایی «رحمان ۱۴۰۰» جدیدترین ساخته «منوچهر هادی» که از ۲۵ اسفند بر پرده اکران قرار گرفته روایتی دیگر از بحث دستهای پشت پرده مدیریت اقتصادی و نمایش زندگی «آقا زادگان» است.
رحمان ۱۴۰۰ بازیگران صاحب نام و اصطلاحا بِرندهای سینمای ایران را به بازی گرفته تا موفقیت گیشه و تضمین سینمای بدنه را بدست آورد؛ چهرههایی چون «مهران مدیری» و «محمدرضا گلزار»، «ساره بیات» و…؛ چهرههایی که این روزها بحث دستمزدهایشان به ویژه در فضای مجازی حرف و حدیث های بسیاری را برانگیخته است؛ این بحث ها به ویژه در زمانی شدت بیشتری مییابند که فیلم، مضمون و محتوا و خروجی که انتظار میرود را ندارد.
در واقع ساختن کمدی که این روزها به یک سبک محبوب در سینمای ایران بدل شده است نیازمند بهره گیری از علم سینما و مواجهه ای حرفه ای است که متاسفانه در سینمای تجاری کمتر شاهد آن هستیم. در واقع در سینمای جهانی به دلیل بهره گیری از عوامل متعدد و تلاش حرفه ای برای بیان غیرمستقیم و نقدهای اثرگذار در ژانر کمدی این ژانر یکی از سخت ترین شیوه ها است که نیاز به استانداردهای بالایی دارد و هرکسی جسارت ورود به آن را ندارد. مساله ای که در ایران کاملا برعکس بوده و به دلیل سودآوری و تقاضای زیاد بازار آن را به عرصه ای سوداگرانه برای ورود اقشار مختلف تولیدکنندگان ساخته است.
ضعف فیلمنامه یعنی ضعف فیلم
«رحمان ۱۴۰۰» یکی از نمونه فیلمهایی است که برخی از دیالوگهای مثلا سیاسی را به کار میگیرد تا خود را به نوعی فیلمی نقادانه مطرح سازد. در صورتی که فیلمنامه درهم و برهم و بی هدف آن اساسا چیزی جز یک ظاهر خوشمزه با مزهای تلخ نیست.
«رحمان ۱۴۰۰» در یک فضای شبیه به واقعیت و بعضا بسیار فانتزی تلاش می کند در جاهایی بخنداند، در جاهایی به برخی مدیران و عملکر دولت تیکه بیندازد و در جاهایی دیگر از دردها و معضلات جامعه حرف بزند اما به دلیل ضعفهای عمده متاسفانه در هیچ یک موفق نیست و نمیتواند تکلیف خود و بیننده را مشخص کند که دقیقا هدفش چیست و میخواهد چه بگوید.
یکی از مهمترین ایرادات این فیلم نداشتن خط روایی و داستانی هدفمند و با معنا است. این فیلم که ملغمهای از المانهای مختلف و معنادار برای اقشار متفاوت جامعه است در یک ترکیب عجیب و غریب و بعضا تک خطی، به اشارههایی کوتاه و بلند و بی هدف میپردازد.
حضور یکی از به اصطلاح شاخهای مجازی که به خاطر دندانهایش در فضای مجازی شناخته شده است در ابتدای فیلم آنقدر وصله زده و بی ربط به باقی داستان فیلم است که بیننده تا انتها متوجه نمیشود که ربط و ارتباط این چهره و قرار گرفتنش در ابتدای فیلم دقیقا با چه هدف و نیتی بوده است.
بازی های بازیگران فیلم نیز بشدت اغراق آمیز و تقلیدوار هستند و ردپای سینمای بدنه را به وضوح می توان در فیلم دید. نمودهایی چون کشیدن چک هایی برای سال ۱۴۰۰ و دیالوگ های که سال ۱۴۰۰ را به عنوان سالی که وعده داده شده تا نرخ تورم تک عددی شود و حباب های تورم از بین بروند، یا اشاره به کاربردی بودن یادگیری زبان چینی و پس از آن زبان روسی در شرایط حال حاضر سینمای ایران، نمونه هایی از ژست نقدانه کارگردان و انتقاد از وضعیت دولت فعلی است که بیش از آن که جذاب یا خنده دار به نظر برسند باعث دلخوری و ناراحتی بینندگان می شوند.
در واقع این گونه نقدهای سیاسی و اجتماعی نیازمند هوشمندی، خلاقیت و بیان مناسب و حتی بعضا در لفافه و به جای نویسنده و فیلمنامه است که در رحمان ۱۴۰۰ به واسطه صرفا اضافه شدن به بار کمدی فیلم و در بدترین موقعیت و البته بیان شدن به مستقیم ترین شیوه، محلی از اعراب نداشته و به هدف خود نمی رسند.
تماشای این فیلم خود گویای چرایی حذف لحظه آخری آن از لیست فیلم های متقاضی از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر است. فیلمی که تکلیف ژانر آن مشخص نیست و در نهایت حتی برای سرگرمی هم انتخاب در اولویتی به نظر نمیرسد و اگرچه تلاش دارد تا در ظاهری کمدی به نقد اجتماعی و سیاسی بپردازند اما به دلیل ضعف های فکری و فنی تقریبا به هیچ یک از این اهداف نمیرسد.
نقاط مثبت
این فیلم البته دچار ضعف تدوین نیز هست. بصورتی که پس از مدتی کوتاهی خسته کننده شده و تقریبا به جز یک سوم انتهایی جذابیتی برای دنبال کردن ندارد.
از جمله مباحث مثبتی که شاید به سختی بتوان در این فیلم دید (به سختی به دلیل این که سرخط ها بدون پرداخت مناسب رها شده و بی نتیجه می مانند) اشاره به معضلاتی است که به وفور در جامعه وجود دارند و تقریبا همه کم و بیش با آنان آشنا هستند.
اشاره به موسسه ای اعتباری که پول مردم را بالا کشیده و تعطیل شده و مردم هر روز برای گرفتن جواب و نمایش اعتراضشان در جلوی درب آن جمع می شوند، افرادی که از هر طبقه و وضعیت اقتصادی کاهش وزن و سایز بینی به همه فکر و ذکرشان بدل شده و برای دسترسی به آن به هر شیوهی علمی و غیر علمی و انواع و اقسام وسایل حتی دروغین متوسل می شوند، بحث پیکرتراشی که بدون اطلاع از عواقب وحشتناک و مرگبار آن این روزها بسیار در جامعه باب شده، شیوع نمودهای زندگی غربی همچون نوع پوشش، وام حمام و آهنگ هایی که حتی کسی از آنان سر در نمی آورد در زندگی افراد طبقه پایین، از جمله مسائلی است که امروز و بیش از گذشته در جامعه تکرار می شوند و در فیلم به آن اشاره شده است.
از دیگر نکات قابل توجه و مثبت فیلم شاید بتوان به بازی روان «سعید آقاخانی» در نقش یک نیروی خدماتی در شرکت یکی از مسوولین رده بالا اشاره کرد. آقا خانی البته در این فیلم کاری بیش از نقش های معمولش که یادآور فیلمهای دیگرش است نمی کند اما در مقایسه با بازیهای باورناپذیر سایرین بازیگران، در مجموع عملکردی بهتر دارد و بیشتر شبیه به یک فرد واقعی در جامعه است.
بهرام افشاری هم اگرچه به کلیشه نقش هایش در فیلم «کارگر ساده» و سریال های «علل البدل» و «پایتخت» بسیار نزدیک است اما عمده بار کمدی فیلم را به دوش می کشد و در برخی از سکانس ها هم موفق به خنداندن بیننده میشود.
۵۷۲۴۵
منبع